۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

راستی چرا می نویسم و چه می نویسم و می نویسم که چه؟



در یادداشتی که به عنوان مقدمه ی پيش نويش قانون اساسي ج.ا.ایران و منازعات گفتمانهاي فقهي - سياسي- بخش دوم نوشته بودم برنامه ای را به اشاره برای مباحث تئوریکی که در حیطه ی فقه سیاسی و حقوق اساسی مطرح می کنم، ترسیم نموده و موضع و منظر و انگیزه ام را نیز بیان نمودم، کما اینکه در یادداشتی دیگر که به عنوان یادداشت پدید آورنده ی مجموعه ی مدار شریعت نگاشتم نسبت به مباحث تاریخ نگاری ام راجع به حضرت آیة الله العظمی شریعت مداری طاب ثراه دست به شفاف سازی مشابهی زده ام، نیز در باب مباحثی که در راستای زندگی نامه نگاری آیة الله خمینی در جوانی ایشان از این قلم صدور یافته و می یابد، هم در یادداشت معرفی کتاب خمینیسم تحت عنوان خمینی کیست؟ خمینی چیست؟ توضیح لازم را داده ام و هم در سخنان 13 و 14 خردادم تحت عنوان ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد، دیدگاه انتقادی خود نسبت به تاریخ انقلاب اسلامی و زندگی نامه نگاری آیة الله خمینی بیان کرده ام، و گروه مقالات و مطالبی که در باب سکوت علما در پاسخ آقای دکتر سروش و یا گروهی از مطالب که در باب برخی اشخاص و مطالب مربوط و نامربوط اما مطرح در تاریخ انقلاب اسلامی و تاریخ روحانیت تحریر شده است، از دیدگاه های فوق مستثنا نیست. معهذا قبل از ادامه ی مباحث دسته ی اول (منازعات فقهی - سیاسی بر سر ولایت فقیه و قانون اساسی) مناسب دیدم که کامنت یکی از خوانندگان ذیل مطلب مربوط به آیة الله صادقی و پاسخ حقیر را هم ببینید:
این همه احادیث که در مورد ولایت فقیه هستند برای گی هستند پس؟
1. اگر حوصله کنید و مطالب دیگر این وبلاگ را ببینید متوجه خواهید شد که انکار یا ابطال نظریه ی ولایت فقیه مورد نظرم نبوده، بلکه این ادعای واهی و بدعت گونه که منکر ولایت فقیه به عنوان مرتد ضروری دین محکوم به ارتداده، باعث شد که در مرحله ی اول با نشان دادن طیف متنوع نظر فقها نشان بدهم که ولایت فقیه در زمره ی ضروریات دین نیست. در مرحله ی دوم هم قصدم این بود که تقریراتم از درس های مربوط به منکر ضروری سه فقیه بزرگوار حضرات آیات عظام فاضل لنکرانی که در 3 جلسه ی ابتدایی خارج زکات فرموده بودند و منتظری در 4 جلسه ی نخست خارج زکات و شبیری زنجانی در 5 جلسه ی ابتدایی خارج صوم را بیاورم تا این مطالب نیز که منکر ضروری مرتد محسوب میشه، این از ذهن ها دربیاید، یعنی اولی صغری و دومی کبرای آن حرف بی پایه را نشان می داد. اما با دیدن استفتاء های آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای در این موضوع و تصریحشان به اینکه منکر ولایت فقیه مرتد نیست، به همان اکتفا کردم.

2. آیت الله صادقی هم گفتند مبنای قرآنی ندارد

3. آنهمه احادیث؟ روایت عمر بن حنظله و ابی خدیجه و روایتی نبوی و ....و حتی همه را روی هم بگذاریم 20 عدد نخواهد شد، وانگهی مقبوله و مرسله و موثقه اند و هیچ یک جزو روایات صحیحه و معتبره نیستند و دلالتشان مورد مناقشه و بحث است. اگر دقت بفرمایید خود آیت الله خمینی هم تکیه اش به ادله ی کلامی و عقلی است و نظریه ی خود را بر مبنای متزلزل چند روایت معدود که سندا و دلالة مبتلا به ضعف اند، نمی کند. و ضمنا اگر تنها مبنا همان روایات باشد ناچارید که مقابل یکی از دو شق شرط اعلمیت فقهی یا ولایت عامه ی جمیع فقها و مراجع تسلیم شوید و الله العالم...غفر الله لنا و لکم...و ممنون از اظهار لطف و بذل توجهتان

 

۲ نظر:

  1. شاید به زودی، به نقد ولایت فقیه بپردازم.
    مطالب نو و شبهات جدی دارم

    پاسخحذف
  2. پس اگر احیانا من ندیدم مطالب شما را، مرا حتما در جریان بگذارید، چون مشغله ام زیاد است و شاید نبینم. ممنونم.

    پاسخحذف