‏نمایش پست‌ها با برچسب رد پای یک عابر پیاده. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب رد پای یک عابر پیاده. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۹ فروردین ۱۳, جمعه

در ذیل "دفرمه کردن بدن زن در طول تاریخ"


  • هنرور:

این را در گودریات خانم توحیدلو دیدم، هر جند ظاهرا خود بلاگ را فالو می کردم، ولی در ترتیب مطالعه هنوز به آن نرسیده بودم:



خیلی وقت است که می‌خواهم مختصری بنویسم در باب 'دفرمه کردن بدن زن در طول تاریخ' که از آن‌دسته موضوعاتی‌ست که بهش علاقه‌مند شده‌ام اما اطلاعاتم در موردش به‌قدر کافی نیست. این پست صرفن نظرات خام خودم است در این‌مورد، به همراه درخواست رفرنس از آن‌ها که بیشتر می‌دانند و احیانن نظرات مرتبط در این مورد.
دفرمه کردن بدن زن، اساسن علیرغم هولناک بودن مفهومش به زبان امروز؛ چیز بسیار رایج و جاری‌ای در طول تاریخ بوده‌است. می‌دانیم که در چین، قرن‌ها پای دختران را از کودکی می‌بستند تا کوچک و ظریف بماند، ولو به قیمت استخوان‌های شکسته و خمیده و دردناک برای کودک و بعدها زن بیچاره. در نقاط پراکنده‌ای در تمام دنیا، اندام جنسی زن را مثله کرده‌اند و می‌کنند (آمار فعلی می‌گوید روزی شش هزار و سالی دو میلیون دختر در جهان مثله می‌شوند) خیلی ساده و علنی، بخش مهمی از بدنش را شکنجه‌وار می‌برند تا به چشم مردان زشت و کثیف نیاید و مردان مطمئن باشند که دختر باکره می‌گیرند. در بعضی کشورهای افریقایی سینه‌ی دختران نوجوان را با سنگ و اتوی داغ اتو می‌کنند تا رشد نکند و به‌چشم نیاید؛ و دختر از توجه و تجاوز احتمالی مصون بماند.
من فکر می‌کنم پشت این هجوم تاریخی مردسالاری به بدن زن، غیر از تمایل خودخواهانه‌ش به تغییر آن به شکل مطلوب، تلاشی جدی برای ناتوان‌سازی جسمی زن، به ویژه و عمدتن از نظر جنسی نهفته‌است. پاهای زن را می‌بندند و اندام جنسی او را مثله می‌کنند و بدنش را داغ و اتو؛ تا -از ضعف و وابستگی توانایی حرکت بیش از حد لزوم نداشته‌باشد، -میل جنسی‌اش در نتیجه‌ی محرومیت از لذت، سرکوب و فروخورده شود و نجیب بماند، - یکی از مشخصه های بارز ظاهری زنانگی را از دست بدهد: اولن ابژه‌ی جنسی شود و بماند، دومن نامرئی شود و از نظر 'غریبه'‌ مصون.
پشت این برخورد سرکوب‌گرانه به عقیده‌ی من دو عامل می‌تواند وجود داشته‌باشد: ناچاری، و ترس. اولن، مالکیت‌طلبی برآمده از خودخواهی مردسالارانه، هر اقدامی را به منظور اختصاصی‌کردن زن توجیه می‌کند. مرد نوعی در این مالکیت‌طلبی با هم‌جنسانش شریک و رقیب است، و سعی می‌کند در حدود میزان توانایی‌ش یکی از این دو طرف (زن -ملک شخصی- و مرد رقیب) را، ناتوان کند تا خیال‌ش از بابت تجاوز به قلمروش راحت باشد:‌ اگر پادشاه باشد و زورش برسد، مردانی را که در خدمت حرمسرایش هستند خواجه می‌کند، و اگر نه، به همان طرف که زورش می‌رسد زور می‌رساند و زن را به شیوه‌های مختلف سرکوب می‌کند. می‌خواهم بگویم هر یک از مردان‌ جامعه‌ای که به مثله‌کردن زن باور دارد، شاید اگر می‌توانست، آلت جنسی بقیه‌ی مردان را می‌برید. اما چون نمی‌تواند، اندام جنسی زن را می‌برد تا یکی از شرکای جرم احتمالی را از بین برده‌باشد.
عامل دوم، شاید ترس مرد از میل جنسی آزاد و محدود نشده‌ی زن باشد. به روش‌هایی غیر از این‌ها هم در طول تاریخ میل جنسی زنانه به طور سیستماتیک تقبیح و سرکوب و تحدید می‌شده‌است. مثلن استفاده از کمربند‌های عفت در قرون وسطا، حدود همان زمانی که اعتقاد بر این بود که در درون زن هیولایی نهفته‌است که اگر - با لذت بردن از رابطه‌ی جنسی- بیدار شود، همه چیز را نابود خواهد کرد. میل جنسی زن همواره زشت و قبیح قلمداد می‌شد و عفت‌سوز و خانمان‌برانداز، همه برای این‌که نهفته و لگام‌خورده نگه‌ش دارند. دلیل چنین ترس عظیمی شاید این باشد که مردان ناخودآگاه هراس دارند که اگر میل جنسی زن به همان میزان که هست بروز یابد، از ارضای آن ناتوان باشند. قبلن در پست وقتی از سکس می‌شنویم.. هم گفته‌بودم که معتقدم مردان می‌ترسند از زبان زنان از سکس بشنوند، مبادا آن چه می‌خواهند و فکر می‌کنند نباشد.
با فریانه که در این‌مورد حرف می‌زدم منتج شدیم که احتمالن در دوره‌ی فعلی، این پدیده‌ی دفرمه کردن بدن زن به شکل کم-محسوس‌تری، در قالب فشار اجتماعی و بیشتر به هدف منطبق کردن زن با الگوی ایده‌آل رویایی مرد و 'جذاب' تر شدنش ظهور پیدا می‌کند. انگار بشود گفت که مرد نوعی امروز وسواس مالکیت‌ش کاهش یافته و در عوض ایده‌آلیست‌تر شده‌است، ترجیح می‌دهد به مرزهای قلمرو‌ی تسخیری‌ش فکر نکند و در عوض در زمان موجود، بهترین حالت ممکن را تجربه کند. شاید بتوان این عمل‌های فله‌ای زیبایی را با ارفاق، شکلی از این تغییر فرم در نظر گرفت. این گروه‌گروهی که صورت و بدن‌شان را به دست جراح می‌سپارند بدون این‌که حقیقتن از آن ناراضی باشند بلکه فشار ناخودآگاه جمعی به این 'اصلاح' مجبورشان می‌کند تا زیبا و خواستنی ارزیابی‌شان کند.
با وسواس من در مورد نوشتن موضوعات این چنینی -حساس و نیمه علمی- بعضی‌ها آشنایند، و خودم هم حاضرم برایتان قسم بخورم که مثال‌ها و فکت‌هایی که در این خطوط آورده‌ام همه منبع‌ دارند، ولی در این نیمه‌شب نیمه‌مستی؛ دیگر ذکر منبع را بر من ببخشایید. از هر گونه نظر و معرفی رفرنس در این مورد عمیقن استقبال می‌کنم.
* این‌همه فیلم و کتاب دری‌وری خمیازه‌برانگیز معرفی می‌کنید، یکی‌تان نمی‌گوید برو Crash را ببین. به‌خدا همه آدم‌هایی هستید پسیو ریسیست (اصطلاح اختراع کرده‌ و از کرده‌ی خود شادانیم) و من از همه‌تان شرمسارم. لابد یادتان هم اصلن نیست که فردوسی خودمان در داستان سیاوش‌ش چه کرده و به چه عمقی باید که هی رفت و خواند و خوشحال بود. هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش الخ. بلی. به امید آن روز.


هنرور: پس شاید بتوان همکاری کرد:
  • کلاوس دیتر کنوپ، سفیر آلمان در اتیوپی در حال سخنرانی
  • دوست بزرگوار متدین و انسان دوستم، موسس این انجمن و پیش کسوت مبارزه با این امر Rüdiger Nehberg
  • عبد الله ابوحاشا از دانشگاه الازهر
  • Sheikh Mohamed Darasa Musa (Vize-Präsident der „Islamic Affairs Supreme Council“ der Afar-Region, Äthiopien)
  • Haij Achmedin Sheikh Abdulahi (Präsident des Ethiopian Islamic Affairs Suprems Council, Äthiopien)
  • Tarafa Baghajatiامام جماعت در اتریش)

همه ی کسان دیگری نیز که می خواهند و می توانند با این اعمال مبارزه کنند، می توانند در اینجا بدون سمت و سوی سیاسی خاصی در انجمن تخصصی مبارزه با این پدیده ثبت نام کنند. چند سالی ست که مشغولیم به طور جدی به همین امر. یعنی فی الواقع از سال 2000 که به طور جدی رودیگر و آنته با کمک روحانیون شیعه و سنی این امر را در سطح بین المللی آغاز کردند. در عکس های فوق که در حبشه ایم، جلسه ای بسیار موفق انجام گرفت و پوستر های "الحمد لله" به قربانیان حاضر در جلسه داده شد و فتاوای علما علیه این جنایت که خوانده شد آنته سخنرانی کرد و با هیجان شعار می داد که : ما تابع علما و فقهاییم و شما هم از علما و فقها پیروی کنید نه از جنایات جاهلی و خرافی (عکس 2)


آنته شخص دوم موثر در این نهضت انسانی و اسلامی همواره شکر خدا و متابعت از علما را گوشزد می کند و آن را کافی برای رهایی و رستگاری می داند و می خواند. به پارچه ی نصب شده لطفا دقت کنید

۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سه‌شنبه

اعتقادی بنما و بگذر بهر خدا (بخش 1)

در ذیل کتابی که دوستان شیر کرده اند، چند گزینه ی دیگر نیز برای تحقیق در مورد مذهب و اعتقاد محی الدین ابن عربی افزودم، کلا هم نظر و منظورم این است که در گودر و وبلاگ، اگر توانش را داریم که یک "موضوع" را با امکانات و اختلافاتش در اختیار خواننده بگذاریم و خودش را به داوری قادر و راغب سازیم، ترجیحا به یک "موضع" که اغلب خواننده به اطراف و قابلیت هایش واقف نیست، اکتفا نکنیم. یک سلیقه ای و عقیده ای است که گفتم تأکید بر آن شاید مفید افتد.

اساسا تصور می کنم که نمی توان تنها و بی مساهمت محاطبان در نوبت واحد به حکمی رسید یا رساند، اما می توان موضوعات را در دایره ی امکانات وقوع و واقعیت یافته ی آنها قرار داد و ساحت امکانات ذاتی فعلی و آتی آنها را برابر چشم خواننده و هوش و اندیشه اش آشکار کرد تا خود موضعی گیرد و آنگاه نقدش هم بهره و فایده ای خواهد داشت. در جمیع آنچه که در حواشی کار دوستان و یا در دنباله ی مساله ی ایشان می نگارم، از این نقطه ی نظر است و خویشتندارانه از اظهار نظر و ابراز موضعم تاخیر و تعلل می کنم تا همین دیدگاه مخدوش و این راه و نگاه مسدود نشود.

علی ای حال، آنچه في البداهه و ضربتی کامنت نهاده بودم، همین بیش نیست که پس از متن پست ایتاالیکش نموده ام:

ابن عربي ليس بشيعي

رضا ق

المكتبة العقائدية » ابن عربي ليس بشيعي (لـ جعفر مرتضى العاملي)

ابن عربي
ليس بشيعي

تأليف
السيد جعفر مرتضى العاملي

http://aqaed.info/ax/download.gifhttp://aqaed.info/ax/read.gif

comment on this item shared by you

v نیز بنگرید:
- محسن جهانگیری: محی الدین ابن عربی، چهره ی برجسته ی عرفان اسلامی،انتشارات دانشگاه تهران(پاییز 1375 چاپ چهارم)صص483 الی 503
که بی طرفانه تر و به عنوان یک دانشگاهی آکادمیک در موضوع نگریسته است

v علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی قدس الله نفسه، روح مجرد، یادنامه ی مرحوم حاج سید هاشم حداد،صص309-466 در اثبات تشیع ابن عربی

v -سید حسین نصر: تشیع و تصوف

v http://www.icchome.org/events/entekhab_031206.pdf

v -مکتب ابن عربی

v -مقاله ی حسن انصاری را اینجا ببینید:

v -محمد بدیعی: شیخ اکبر محی الدین ابن عربی، کیهان اندیشه


v می افزایم:

درس جلسه ی یکم شرح قیصری بر فصوص الحکم حضرت آیة الله جوادی آملی دام ظله که از جمله در باب عبارت "ابن عربی خاتم ولایت محمدیه" است به تفصیل شرح و بررسی نموده اند

Fosusbasharh001.mp3


:

درس جلسه ی یکم شرح فصوص دوست دیرین حضرت آیة اللهقائممقامی دام ظله به تاریخ ۱/۱۲/۷۵ در دانشگاه آزاد (درس عرفان نظری

ADAMI01.MP3


فايل حاضر سخنراني دوست و استاد گرانقدر جناب حجت الاسلام دکتر قاسم کاکایی می باشد با موضوع
نسبت عرفان و اسلام مي‌باشد كه در تاريخ 27/11/83 در دانشگاه تهران برگزار گردید.

kakaee.rm

ibn arabi damascus


دانلود کتاب های ابن عربی (منبع) :

مجموعه‌ كتب محي الدين ابن عربي به زبان عربي در سايت تصوف ايران آماده استفاده براي علاقمندان ميباشد.

۱- الفتوحات المكيه

دوره ٤ جلدي word

جلد ۱ جزء ۱ جلد ۱ جزء ۲ جلد ۲ جزء ۱ جلد ۲ جزء ۲

جلد ۳ جزء ۱ جلد ۳ جزء ۲ جلد ٤ جزء ۱ جلد ٤ جزء ۲

دوره ٤ جلدي pdf

جلد ۱ جزء ۱ جلد ۱ جزء ۲ جلد ۲ جزء ۱ جلد ۲ جزء ۲

جلد ۳ جزء ۱ جلد ۳ جزء ۲ جلد ٤ جزء ۱ جلد ٤ جزء ۲

دوره ١٠ جلدي word

جلد ١ جلد ۲ جلد ۳ جلد ٤ جلد ٥

جلد ٦ جلد ٧ جلد ٨ جلد ٩ جلد ١٠

۲- قصيده حضرت شعيب بن حسين شيخ ابي مدين و تخميس محي الدين ابن عربي

۳- كتاب الألف و هو كتاب الأحدية

۴- كتاب الإسرا إلی مقام الأسری

۵- كتاب عنقاء مغرب في ختم الآولياء و شمس المغرب نسخه ديگر

۶- شرح شطرنج العارفين

۷- بلغت الغواص

۸- ديوان محيي الدين بن عربي

۹- فصوص الحكم

۱۰- كتاب الإسفار عن نتائج الأسفار

۱۱- الاتحاد الكوني في حضرة الإشهاد العيني

۱۲- كتاب الجلالة و هو كلمة الله

۱۳- كشف الستر لأهل السر�`

۱۴- كتاب الباء

۱۵- كتاب الهو

۱۶- الكلمات الجاريه علي السنة الصوفيه

۱۷- كتاب مشاهد الأسرار القدسي�`ة و مطالع الأنوار الإلهية

۱۸- كتاب الميم و الواو و النون

۱۹- شرح مشكلات الفتوحات المكيه

۲۰- اوراد (106 مگابايت)

۲۱- كتاب القطب و النقباء و عقلة المستوفز

۲۲- كتاب شق الجيب بعلم الغيب

۲۳- شجرة الكون نسخه ديگر

٢٤- شرح اسماء الحسنی

۲۵- شرح كلمات الصوفية - الرد علی ابن تيمي�`ه من كلام محي الدين ابن عربي

۲۶- شرح صلوات محي الدين ابن العربي

٢٧- كتاب التدبيرات الالهيه في أصلاح المملكة الإنسانية

٢٨- تفليس ابليس نسخه ديگر

٢٩- كتاب تجليات

٣٠- كتاب تاج التراجم

٣١- الطواسين

٣٢- كتاب اليقين و كتاب المعرفة (31 مگابايت)

منبع فقره ی اخیر هم این بود






۱۳۸۸ اسفند ۱۴, جمعه

در ذیل قیل و قال دوستان راجع به فروید


در ذیل قیل و قال دوستان راجع به فروید
من
70 people liked this
Shared by




"و انسان زمانی که می فهمد دیگران دوستش دارند؛ عجب جراتی پیدا می کند..."




فروید حرف نامعقول زیاد زده اما این یه حرفشو باید با اب طلا نوشت

چه جراتی پیدا می کند انسان زمانی که می فهمد دیگران دوستش دارند

Comments (15)
مانی کنترلمن - اونوخ اون حرفای نامعقولش چیاس؟ Mar 3, 2010
Najva N - ایده جان! خودت بجواب پلیز! :دی Mar 3, 2010
مانی کنترلمن - احتمالاً بخاطر حرفای نامعقول زیادش لقب پدر روانشناسی نوین رو روش گذاشتن Mar 3, 2010
ide mahat - بنده نگفتم کل حرفاش نا معقوله
اما بعضی حرفاش نا معقوله
Mar 3, 2010
مانی کنترلمن - حواسمون باشه، دانشمندا اون موقع که نظریه ای میدن
خودشون درست یا غلط (معقول و نامعقول) بودن نظریه رو نمی دونند
این نیاز بشر هست که میره اون رو در جامعه، صنعت و ... پیاده می کند و بعد به درست و غلط بودنش پی می بره

من هم در پی این نیستم که از فروید بت بسازم و همه تظراتش رو تایید کنم، اما بخاطر نظریات نادرست هم باید ممنون دانشمندا بود
Mar 3, 2010
Najva N - مانی!
روحِ فروید الان کلی داره درود میفرسته به تو :دی
Mar 4, 2010
you - جسارتا: اساسا نقل قول مذکور نظریه نیست بلکه یکی از شواهد و مویدات عرفی کم اهمیت در لابلای مقدمات یکی از مباحث فروید است، اما اینجا به عنوان نقل قول خوب نشسته و جالب شده، وانگهی فروید ولو کمتر از آنچه که مدعی بود یک دانشمند تجربی با روش های تعریف شده بود و بدون ذکر همه ی شواهد بالینی و بحث در نظریات و مطالعات دیگران، حرف نمی زنده (الا در اواخر عمر) و شاید تقسیم نتایجش به معقول و نامعقول ناشی از این توهم رایج باشه که با او در ایران مانند متفکر و ایدئولوگ برخورد میشه، و الا منطقی ش اینه که آدم یا نشون بده که اون نتیجه از مقدمات حاصل نمیشه، یا که اون مقدمات تجربی و واقعی رو خدشه و مناقشه کنیم. والله اعلم 2:45 AM
Hosein Vahdani - ای تو روح فروید!‏ 11:27 AM
sono quark - ولي مسئله اينه كه روانكاوي الان در مباحث ِ فلسفه ي علم جزو سودوساينس محسوب ميشه و بيشتر به اين خاطر كه نظريات اين افراد ابطال پذير نيست ...
در مورد فرويد هم بر خلاف ِ پيش فرضي كه تو ذهن ِ خيلي ها هست آدم ِ بزرگي بوده ..ولي خوب اشتباهاتي هم در نظرياتش داشته..‏
12:48 PM
مانی کنترلمن - قبل از هر چیز از نجوا تشکر می کنم
و در تکمیلش از اچ-وی قدردانی که در نهایت روح من رو مورد هدف قرار داد
:)
1:02 PM
مانی کنترلمن - به جناب محمد صدیق آرش هنرور عرض می کنم که:
من نقل قول مذکور رو نگفتم بلکه جمله بالای نقل قول مرادم بود
و عرض کنم به ایده:
که من اون جمله را تا به حال ندیده بودم و تشکر می کنم، جمله قشنگی بود
1:07 PM
ide mahat - قابلی نداشت جناب مانی کنترلمن
میشه اون عبارت بالا رو نادیده گرفت هدف من عین عبارت اقا فروید بود که حرف خوبیه و حقیقتی شیرین و گاهی تلخ
3:59 PM
you - در ادامه ی جسارت عرض می شود: انتقاد حقیر متوجه جمله ی بالا بود. اما اینکه جناب اس.کیو. اشاره نمودند، الان ایشون یه خورده عقب تر از الآنه، چون:
1-گذشته از تحقیقاتی که در راستای آزمون تجربی نظریات فروید از سال 1930 (فنیشل) تا 1968(فیلدمن) انجام یافته که از لحاظ علمی دارای پویایی لازم و شرایط اقناع نبودند، و مبتلا به دو ایراد عمده ی (الف) فقدان ملاک های مورد توافق همگان در مراحل مختلف و (ب) اشکالات اجرایی بر پایه ی گذشته محوری، مطالعات منظم نسل دوم روانکاوان از قبیل پروژه های انستیتو بوستون در سال 1960 به مدیریت ناپ و مطالعات ساشین در سال 1975 و پروژه ی مرکز روانکاوی کلمبیا که گزارشش سال 1985 منتشر شد، و پروژه ی انستیتوی روانکاوی نیویورک به مدیریت ارل و گلدبرگ به سال های 1979-1984، پروژه ی همان انستیتو توسط ففر به سال 1963 و پروژه های گروه تحقیقاتی سانفرانسیسکو و شیکاگو به مدیریت نورمن و اونلند به سال 1976 و روبین و شلزینگر به سال 1983 تا حد زیادی به اثبات علمی قصه کمک کردند، اما از حیث تفکیک و دسته بندی نتایج و نه اثبات و ابطال پذیری مورد انتقادند، بله.
2-مطالعات نسل سوم که حوصله ندارم الان هی بجورم و گیرشون بیارم، آن نقیصه را هم ندارند.
3- مطالعه ی جالب مامفورد به سال 1984 که علاوه بر 68 فقره مطالعه ی کنترل شده ی با روش متا آنالیز بین سال های 1953 تا 1978 از منبعی دیگر یعنی بایگانی بیمه ی بهداشت به شکل بررسی تحلیلی و آماری توامان بهره گرفت، آنقدر قانع کننده بود که توانست خدمات طبی و امتیازات بیمه ای فراوان برای روان درمانی سرپایی و بستری به دست آورد.
4- مطالعات کمیته ی روان درمانی انجمن روان پزشکان آمریکا در سال 1982 صحنه را به کلی عوض کرد
5-اکتشافات اخیر در قلمروی عصب شناسی بر تمایزات کمی و کیفی دو مقوله ی ذهن و جسم، تفحص در محدوده ی نفوذ و تسلط هر یک بر دیگری،ذهن به مثابه ی تجلی فعالیت عالی سیستم عصبی مرکزی،سام نامبولیزم وو صحه نهاد
5- مهم ترین مطالعه به نظر من غیر متخصص ولی قضول، کتاب "قیزیولوژی خودآگاهی" بنیامین لیبث(1993) محقق نام دار علوم عصب شناختی و نورو الکتروفیزیولوژی دانشکده ی پزشکی سانفراسیسکو است که از قضا مشرب فلسفه ی تحلیلی دارد و نظریات فروید را با بی رحمانه ترین معیارهای تجربی بررسی نموده است...
6- بی انصافی نکنم در همان پایه ی اهمیت کتابی از دکتر راون جوزف است که سال 1996 منتشر شد و وی که رئیس آزمایشگاه تحقیقاتی مغز در سن خوزه ی کالیفرنیاست ساختار اید و اگو و سوپراگو را و یکایک مشخصه های آن را بر دستگاه ها و سکتورهای عصبی و هسته های دستگاه لیمبیک و ساقه های مغزی تطبیق و تفسیر کرده است و فرایند پس رانی یا سرکوب و یادزدودگی و ... را تماما در مغز تعقیب نموده است و
7- با تکنولوژی بعد از سال 2000 که فکر قابل فیلم برداری است و بوش هم برای همین قرن را قرن مغز نامید، همه ی این مسائل ابطال پذیر و اثبات پذیر گشته، منتهی من کتاب جدیدتر نخریده ام و آن قبلی ها را هرکس خواست بیاید فتوکپی بگیرد.
والله اعلم
9:23 PM
sono quark - مرسي هنرور گرامي
راستش اين بحث سودوساينس كه من گفتم مربوط به مباحثي بود كه در جلسات فلسفه ي علم به ما تدريس شد ..اونجا ذكر شد كه يك علت كه روانكاوي رو هنوز بعضي ها علم نميدونند يك دليلش به خاطر ابطال پذير نبودن نظريات بعضي از روانكاوانه ( نه تنها علت ، يكي از علت هاش اين بوده ) كه الان واقعا حضور ذهن ندارم تا جمله ي مربوط به يكي از روانكاوان رو كه به عنوان مثال براي ابطال ناپذيري به كار ميره رو بيارم..
اما در مورد فرويد ، راستش دقيق ايرادات و انتقاداتي كه به كارهاش وارد شده در زمينه علمي بودن يا نبودن روش هاش يادم نيست و بابت ِ اطلاعاتي كه داديد ممنون
ولي تا جايي كه يادمه يك ايرادي كه به فرويد وارد بود اينه كه طبق محث ِ مربوط به حافظه در كتاب روانشناسي هيلگارد ،
حافظه يك امر تلقين پذير بوده و افراد هر چه حافظه ي گنگ تري از اتفاقي داشته باشند بيشتر قابل تحريف است به طوري كه حتي خود فرد ناخواسته حافظشو تغيير ميده..
و چون يكي از نظريات فرويد در باب ِ مشكلات افراد اينه كه در كودكي مورد تجاوز قرار گرفتند و اينو به علت اعتراف ِ بيمارانش ميگه ، يه عده معتقدند فاقد اعتباره چون حتي با يك سوال جهت دار ممكنه حافظه ي كودكي فرد تحريف و به فرد تلقين بشه..
به خاطر ِ جمله بندي هاي داغونم عذر ميخوام الان هيچ كتابي دم ِ دستم نيست كه از روي نص كتاب تايپ كنم كه واضح تر و گويا تر باشه.
9:37 PM
sono quark - منظورم اينه كه فرويد با جملات ِ جهت دارش و پيش فرض ِ ذهنيش خودش به بيمارانش القا ميكرده كه در كودكي مورد تجاوز قرار گرفتند.

رفرانس حرفام در مورد فرويد هم چپتر حافظه از روانشناسي هيلگارده.
9:39
ادامه:
انتقاد پذیری ش رو که نفی نکردم، اینکه علمی است کار یه نفر معناش ابدا این نیست که درسته، دقت کنید، انتقاد فلسفه ی علم از منظر عدم ابطال پذیری ابطال نیست بلکه اخراج از حوزه ی اثبات و ابطال است، لابشرط نسبت به صدق و کذب. یعنی نمی توان گفت صدق یا کذب دارد. رد آن حرف نیز لابشرط خواهد بود، یعنی در این حوزه قرار دارد و می توان با معیارهای علم بررسیش نمود و ابطال یا اثبات نمود. مجموع کلام حقیر این بود که در حوزه ی علوم قرار دارد و این مطالعات نمونه هایی از امکان و قابلیت مذکورند، هرگز نگفتم که صادقند، کما اینکه نگفتم کاذبند

sono quark - دقيقا درست مي فرماييد هر گزاره ي علمي لزوما يك گزاره ي صحيح نيست.
و اينكه روانكاوي جز " علم" نباشه ، ثابت نميكنه كه نادرسته...‏
ولي بحث اينه كه در بعضي موارد نميتوان با معيار هاي علمي كه يكيش "امكان " ِ ابطال پذيري هست نظريات ِ روانكاوانه رو بررسي كرد ..يعني تا يك سال پيش كه كلاس هاي ما برگزار ميشد همچنان در حوزه ي علم قرار گرفتن ِ روانكاوي در هاله اي از ابهام قرار داشت و جزو سودو ساينس به ما معرفي شد...
حالا نميدونم جديدا چه نظري ميدن...
22:18
مانی کنترلمن - مرسی از بحث قشنگ شما - محمد و سونو
:)
فقط سونو میشه بگی این کلاسا کجاست؟ و آیا برای عموم آزاده؟
22:29
sono quark - 1. در دانشگاه شريف به عنوان يك رشته جديدا ارائه ميشه
2. زماني يكي از اساتيد ِ اين جانب به صورت فوق برنامه از يكي از دانشجويان اين رشته دعوت كردن كه بيان و اين مبحث رو براي ما در يك دوره فشرده تدريس كنند .
3. ولي به صورت ِ آزاد راستش نميدونم ارائه ميشه يا نه .
4. اگه جايي ديدم به صورت ِ آزاد گذاشتم توي گودر اعلام ميكنم هر كي خواست شركت كنه
5. كتابهاش موجوده البته فارسي بعيد ميدونم باشه . انگليشش رو ميتونيد از اينترنت دانلود كنيد
22:36
مانی کنترلمن - منظور از انگلیسی
science, philosophy of
است؟
22:40
sono quark - اسم نويسندشو ميشه بگيد ؟22:52
مانی کنترلمن - خب من منظورم موضوع و اسم انگلیسی علم بود
کتاب تو زمینه فیلوسوفی آو ساینس خیلی زیاده

مثلاً این دو تا رو من دیدم:
Encyclopedia of Time: Science, Philosophy, Theology, & Culture (Three Volume Set)
by: H. James Birx

Philosophy of Science: From Explanation to Justification (Science and Technology Studies) (Volume 2)
by: Mario Bunge
23:24
مانی کنترلمن - کتاب خوب سراغ داشتی
ممنون می شم معرفی کنی
23:25
Mohammad Sadigh Arash Honarvar
-
کلاس آزاد فلسفه ی علم توی انجمن حکمت و اینجاها هرازگاه هست، اما کلاس های سعید زیباکلام تو دانشگاه تهران هم باهاش هماهنگ کنین می تونین برین، یا دکتر خاتمی یا دکتر نسرین هم خوبن. شاهکارش آقای دکتر پایا بود، نواراش رو از گروه فلسفه ی دانشکده ی ادبیات شاید بتونین بگیرین یا خانم حدیث بابایی رو پیدا کنین از دانشجوها. اون داره.
این بلاگو هم یه سر بزنین
http://pofsut.blogspot.com/


Mohammad Sadigh Arash Honarvar

فارسی:

چیستی علم ترجمه ی سعید زیبا کلام (عالی) سمت
فلسفه ی تحلیلی علی پایا (عالی تر) طرح نو
فلسفه ی علم نیکلاس کاپالدی ترجمه ی علی حقی (عالی) سروش
علم چیست؟فلسفه چیست؟ عبد الکریم سروش (قدیمی شده) صراط
مبادی مابعد الطبیعی علوم نوین ترجمه ی عبد الکریم سروش (عالی) علمی فرهنگی
درآمدی تاریخی به فلسفه ی علم جان لازی ترجمه ی علی پایا (جالب) مرکز نشر دانشگاهی
من همون هایی که توی کتابخونه ی خودم بود و دوستشون داشتم معرفی کردم. ببخشید

مانی کنترلمن -

مرسی آقا محمد
واقعا ممنون

.

Mohammad Sadigh Arash Honarvar

خواهش

Najva N

چه کامنت های پر سودی، مرســـــی

ide mahat

راستش بعد از دیدن این شر نجوا بانو و البته دیدن مطلب مچالگی در مورد مارکس خیلی دلم میخواست یک چیزی هم به مارکس بگم که سبب خیری بشه که به اطلاعات همه اضافه بشه
چون فروید شاید بعضی حرفاش نامعقول اما مارکس به خصوص نظریات اقتصادیش کلا نا معقوله

Najva N

خدایی به اطلاعات مون کلی اضافه شد، خواسته/ناخواسته سبب خیر شدی :دی
بعدم ایده ی اقتصاد دانم! اون دیگه تو حوزۀ شماست، ولی باید جالب بشه

ide mahat

بذار پیداش کنم شر می کنم

. نجوا جون شماهم شر کن که فالو هات بیشترن

ide mahat

ببینیم مارکس چند مرده حلاجه

Najva N

اوکی ایده جانم! فقط باید یه جور چالش برانگیز بگی ها!

مانی کنترلمن -

واااییی ایده ایده نگووووووووووووووو
اگه به فروید میگن پدر روانشناسی نوین
اخیراً مارکس رو بعنوان متفکر هزاره برگزیدند
می دونی چرا؟
اتفاقاً من درباره مارکس می خواستم بنویسم، اما گفتم بحث به درازا نکشه
الان همین سیستم سرمایه داری، اعتراف می کنه که اگر مارکس نبود ما الان اینجا نبودیم و موفقیت خودش رو مدیون انتقادات مارکس است
دقیقاً به همین خاطر بود که من گفتم که باید ممنون نظریات نادرست دانشمندان بود
چون با نظریاتی که مارکس مطرح کرد، سیستم سرمایه داری داشت نابود میشد و ایرادهای اساسی به آن مطرح کرد
درسته که نظریات خود مارکس بعدها نقض شد، اما این آدم ها انقدر فکر توانمند و قوه تخیل بالایی داشتند که توانستند این نظرات ولو نادرست را بدهند

ide mahat

اخه نظریه نادرست دادن هم توانمندیه؟
البته هست اما از نوع اعصاب خرد کن
مارکس بالکل مشکل داشته
اخه یعنی که چه اصالت فرد برده زیره سوال

مانی کنترلمن -

اینم اطلاعات بیشتر از
کارل هاینریش مارکس
http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%84_%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B3

مانی کنترلمن

- بله، نظریه ای که در حال حاضر نتوان راجع بهش ارزیابی کرد و نادرستی اش بعدها معلوم بشه توانمندی است
البته در چارچوب علمی اش

مانی کنترلمن -

چون توانسته راهی رو باز کنه که هیچ کس قبل او موفق به این کار نشده بود

ide mahat

- تفکرات اعصاب خرد کنش رو 3 واحده پاس کردم هیچیشم یادم نیست بس مسخره بود

ide mahat

- البته من به اونا حق میدم ،گاهی در عصر حاضر ادم یه حرفایی می شنوه که به اونا حق میده

مانی کنترلمن -

خب پس خیلی ازش باید بدونی
ما یک مشکلی تو دانشگاها داریم اونم اینه که فلسفه این علم هایی که می آموزیم رو نمی دونیم، یعنی مثلاً من کلی دروس مهندسی پاس کردم اما آخرش می گم: خب که چی؟!! بس که تسلسل مباحث رو بد گفتن
نمی دونیم به عنوان مثال این علمی که داریم یاد می گیریم از کجا شروع شده و به کجا ختم شده یا الان کجای کاره ... مشکل ما مشکل زیربنایی ئه بنظرم
21:58

Mohammad Sadigh Arash Honarvar

به عنوان یه روحانی احیانا خلاف مصلحته که در مورد مارکس یه چیزی بگم که یکی هم غلط و غولوط بفهمه بعد تا ابد هر کیو می بینم شش ساعت توضیح بدم منظورم چی بوده. اما از کتاب دوست خوبم پیتر سینگر (طرح نو) که البته این روزها با مارکس کاری نداره و انجمن بیواتیک رو می گردونه، کتاب مانیفست با ضمایمش (آگاه چاپ کرده) و کتاب واژه نامه ی مارکس (بابک احمدی) استفاده کنید. کتاب های تیلور (هگل و جامعه ی مدرن)، هیپولیت، احمدی (مارکس و سیاست مدرن) کاملا مارکس نیستند بلکه نمونه های خوبی هستند از اینکه از او می توان به کدام سمت ها حرکت کرد. ربط مارکس و هگل را در کتاب لوکاچ (هگل جوان)، همراه با متون "هگلی های جوان"(نشر مرکز) بخوانید. جامعه شناسی های برخاسته از مارکس رو جدی بگیرید.خوانش های به اصطلاح غربی مارکس مثل کائوتسکی رو در کنار نظریه ی لنینیستی بگذارین، تروتسکی رو هم مقایسه کنید خصوصا در نظریه ی غلط ولی جالبش در مورد جامعه شناسی انقلاب. کارهای آلتوسر، مکتب فرانکفورت (اوایلش) رو هم نگاه کنید. برای آشنایی بهتر با نظریات مارکس و مارکسیست ها در مورد فرد و جامعه شاهکار "منش فرد و ساختار اجتماعی" از انتشارات آگاه رو حتما بخونین. بعد از همه ی اینها نظرتون رو به اطلاع من هم برسونین. منتهی: از خلط میان ایدئولوزی حزب بلشویک با مارکس و یکی انگاشتن آنها بپرهیزید،2. از اینکه مارکس رو تفسیر هگل بدانید بپرهیزید تا دچار اشتباه استاندارد شنیدن استدلالات هگل و پذیرفتن نتایج مارکس به پشتوانه ی آنها بپرهیزید3. مارکس فیلسوف رو در دستنوشته های 1888(یا حالا یه سالی خلاصه-مشخصه کاملا و آگاه چاپ کرده) بررسی کنید تا سیر فکریش معلوم شه. مقایسه با تزهای فویرباخ در این زمینه خیلی سودمند تواند بود.


حرف های جناب مانی رو با مطالعه ی پی آمدهای اقتصادی و اجتماعی و حقوقی حرکات سوسیال دموکراتیک بر قوانین جمهوری فدرال آلمان و ملاحظات مشابه در اقتصاد لیبرال ایالات متحده تحقیق کنید


و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین و ان الحق مع محمد و آله الطاهرین و فیهم و منهم و عنهم و لهم و بینهم الی یوم الدین

خاتمه ی قیل و قال...