در مصاحبه با آیت الله العظمی منتظری قدس سره
(حوزه :: فروردین و اردیبهشت 1370، شماره 43 و 44 )
مبانی و سبک استنباط آیه الله بروجردی
حوزه : ما در راستای ثبت تاریخ حوزه ه، معرفی بزرگان و نمودن زندگی آنان ، برای الگوگیری طلاب ، تصمیم گرفتیم : یاد واره ای درابعاد زندگی حضرت آیت الله العظمی بروجردی ، درسی امین سالگرد و رحلت ایشان ، تهیه کنیم ازاین روی ،از حضرت عالی می خواهیم که دراین رابطه ما را باری کنید.
استاد: ضمن تشکراز شما آقایان که در صدد ثبت و ضبط تاریخ بزرگان هستید.این عمل شم، فواید زیادی دارد:اولا:از دیدگاه قرآن ، تاریخ سازنده است لذا قرآن ، با نقل سرگذشت طواغیت و بدان و بیان حالات پیامبران و خوبان تاریخ ،انسانها و جوامع را می سازد.انسانها را با موانع و عوامل رشد، آشنا می کند. در بینش قرآن ، تاریخ از چنان اهمیتی برخوداراست که خدا به آن قسم می خورد:
والعصران الانسان لفی خسر
عصر به معنای تاریخ و زمانه است . بنابر یک احتمال ، معنای آیه این است :
قسم به تاریخ و زمانه ، که پراست از حوادث و سرگذشت انسانهای خوب و بد،انسانها هرز می روند و در زیانکاری اند مگر آنان که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دهند.
بنابراین ، کار شما قابل تشکر و بسیار خوب است .
(حوزه :: فروردین و اردیبهشت 1370، شماره 43 و 44 )
مبانی و سبک استنباط آیه الله بروجردی
حوزه : ما در راستای ثبت تاریخ حوزه ه، معرفی بزرگان و نمودن زندگی آنان ، برای الگوگیری طلاب ، تصمیم گرفتیم : یاد واره ای درابعاد زندگی حضرت آیت الله العظمی بروجردی ، درسی امین سالگرد و رحلت ایشان ، تهیه کنیم ازاین روی ،از حضرت عالی می خواهیم که دراین رابطه ما را باری کنید.
استاد: ضمن تشکراز شما آقایان که در صدد ثبت و ضبط تاریخ بزرگان هستید.این عمل شم، فواید زیادی دارد:اولا:از دیدگاه قرآن ، تاریخ سازنده است لذا قرآن ، با نقل سرگذشت طواغیت و بدان و بیان حالات پیامبران و خوبان تاریخ ،انسانها و جوامع را می سازد.انسانها را با موانع و عوامل رشد، آشنا می کند. در بینش قرآن ، تاریخ از چنان اهمیتی برخوداراست که خدا به آن قسم می خورد:
والعصران الانسان لفی خسر
عصر به معنای تاریخ و زمانه است . بنابر یک احتمال ، معنای آیه این است :
قسم به تاریخ و زمانه ، که پراست از حوادث و سرگذشت انسانهای خوب و بد،انسانها هرز می روند و در زیانکاری اند مگر آنان که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دهند.
بنابراین ، کار شما قابل تشکر و بسیار خوب است .
حوزه : لطفاابتدای آشنایی خود با آیه الله بروجردی و چگونگی آن را بیان کنید.
استاد: در مباحثه ای که با شهید آیه الله مطهری داشتمی ، به حواشی عروه مراجعه می کردیم . حواشی عروه حضرت آیه الله بروجردی ، که ظاهرا علی مانقل ،اولین حاشیه بر عروه بوده است ، (آیه الله بروجردی ، پیش از آقای نائینی ، آقا ضیا و آقا سیدابوالحسن اصفهانی ، بر عروه حاشیه زده اند) ما را چنان به خود جذب کرد که در تقلید، جانب احتیاط را گرفتیم . بااین که مقلد مرحوم آیه الله سیدابوالحسن اصفهانی بودیم ، ولی در عمل ، بین فتوای آیه الله آقا سیدابوالحسن ، آیه الله حاج آقا حسین بروجردی و آیه الله حاج آقا حسین قمی ، رحمه الله علیهم ، جمع می کردیم . همین مساله باعث شد که تابستان آن سال ، شهید مطهری ، به بروجرد رفتند و تابستان بعد، من به بروجرد رفتم واز درسشان ، بهره بردم . آرزوی مااین بود که آیه الله بروجردی ، قم بیایند. حوزه علمیه قم ، آن زمان ، زیر نظر آیات و مراجع ثلاث : آیه الله صدر، آیه الله حجت و آیه الله خوانساری ، رحمه الله علیهم ، بود.
این سه گانگی ،اندکی عامل آشفتگی در حوزه علمیه قم شده بود. طلاب جوان و فاضل و بزرگان و مدرسان دلسوز و روشن بین حوزه ،ازاین وضعیت رنج برده ، به دنبال راه چاره ای بودند. در همین راستا من و شهید آیه الله مطهری ، روزی پس از پایان درس اخلاق امام خمینی ، قدس سره ، به ایشان عرض کردیم : چه خوب است آیه الله بروجردی ، به قم بیایند.
مقداری از شخصیت علمی ،اخلاقی و خصایصی را که دیده بودیم برای حضرت امام بیان کردیم . امام خمینی ، رحمه الله علیه ، در پاسخ فرمودند:اگر سه آقا چهارتا شد، چه کنیم ؟
تااین که برای آیه الله بروجردی کسالتی پیدا شد و برای معالجعه به تهران آمدند. بزرگان و مدرسین قم ، درصدد دعوت ازایشان بر آمدند. برخی از آقایان ، مثل : مرحوم حاج میرزا مهدی بروجردی ، به عیادت ایشان رفتند.از آیه الله بروجردی برای آمدن به قم ، دعوت به عمل آوردند. بقیه بزرگان نیز،از آیه الله بروجردی دعوت کردند.
ایشان در بیست و چهارم محرم ، همان سالی که من تابستانش در بروجرد بودم ، به قم آمدند.
استقبال با شکوهی به عمل آمد. برخی تا تهران ، به استقبالشان رفتند و عده ای تا ده فرسخی قم ، به پیشواز آن مرحوم شتافتند.
من ، که در آن روزگار، طلبه جوانی بودم ، با ماشینی که مرحوم حاج آقا مرتضی حائری ، قدس سره ، گرفته بود، به استقبال آیه الله بروجردی رفتیم . در علی آبادایشان را ملاقات کردیم .
یادم نمی رود: چون چشم آیه الله بروجردی به من افتاد فرمودند: مثل این که شما تابستان بروجرد بوده اید.
عرض کردم : بله .
ایشان وارد قم شدند و در منزل آقازاده ساکن شدند. در همان منزل ، به تدریس اصول ،ازاول و فقه از کتاب اجاره پرداختند.
حوزه :اگر خاطره ای ازابتدای تدریس ایشان به یاد دارید بیان کنید.
استاد: مرحوم آیه الله بروجردی از روزهای اول ، به دو چیزاصرار داشتند:
1.اصرار داشتند شیوه تدریس مرحوم آخوند خراسانی صاحب کفایه ، را پیاده کنند. شیوه تدریس محقق خراسانی این بود که : برخی از شاگردان زبده ، درسها را تقریر می کرده اند و حوزه های کوچکتری تشکیل می داده اند تا درس برای بقیه شاگردان ، که ضعیف ترند، با طرح اشکال و پاسخ آن ، پخته شود ولی این شیوه در قم عملی نشد. ؟
2. بسیار پافشاری می کردند که شاگردان ، درس را بنویسند. گاه فواید آن را بر می شمردند می گفتند ، سعی کنید درسها را بنویسید و نظریه و اشکالهای خود را در حاشیه آن بیاورید.
در جوانی ، فکرانسان بازتر و موشکافتراست . انسان در جوانی ،افکار به ذهنش می آید که در سن پیری از آن بهره می برد .
در فایده نوشتن درس می گفتند : در اصفهان که بودم ، در بیست و پنج سالگی ،اساتید، تقلید را بر من حرام می دانستند. من برای آزمایش قدرت اجتهاد خود، خارج قوانین و خارج ریاض شروع کردم ، نظرات خود را در حاشیه یادداشت می کردم .اکنون ، با گذشت زمان ، آن نوشته ها مورد استفاده ام می باشد .
با پافشاری ایشان ، نوشتن درس ، که تا آن زمان در حوزه ، نه تنها مرسوم نبود که برخی از آن را عامل بی سوادی می دانستند، در حوزه مرسوم شد.از برکت همین روش ، من[ نهایه الاصول] و[ البدرالزاهر] را نوشتم .
حوزه : لطفا در زمینه خصوصیات و روش تدریس حضرت آیه الله بروجردی توضیح بدهید.
استاد: درس آیه الله العظمی آقای بروجردی ، چند خصیصه برازنده داشت :
1. آیه الله بروجردی ، بسیار خوش بیان بود، مطالب را با زبانی ساده می گفت ، با عبارات مغلق و قلنبه گویی مخالف بود. چنانچه کسی با عبارات پیچیده و در قالب اصطلاحات اشکال می کرد، می فرمودند :[می خواهید مرا گیج کنید].
من یک مرتبه اشکال کردم و گفتم :
این مطلب ، با نتیجه التقیید درست می شود.
ایشان فرمود :[نتیجه التقید چیست ؟ می خواهید مرا گیج کنید].
2. در هر بخشی از حشو و زواید، پرهیز می کرد. روی محوراساسی و نکته اصلی درس ، که نقش موثری در فهم مطلب داشت ، تکیه می کردند و آن را دقیقا توضیح می دادند.
مطلب اصلی رااز زوایای گوناگون و با بیانها و تمثیلهای مختلف شرح می دادند. گاهی ازاوقات ، بعضی شاگردان می نوشتند: مطلب را زیاد تکرار می کنید.ایشان فرمودند:
[چنین نیست . مرحوم آخوند چه بسا روز شنبه یک مطلبی را عنوان می کردند تا روز چهارشنبه همین مطلب را توضیح می دادند. برخی ازافراد نادان ، گمان می کردند:این تکراراست ، در حالی که ایشان مطلب رااز زوایای مختلف و با بیان مختلف ، تشریح می کردند و در هر بیانی ، نکته ای جدید بود].
آیه الله بروجردی ، به حواشی و نظریات نمی پرداختند و گاهی اوقات ، به برخی ازاقوال ،اشاره ای گذرا می نمودند.
خلاصه : نزدیکترین راه و خط مستقیم را برای فهم مطلب انتخاب می کردند.
درس را به گونه ای تبیین می کردند که مطلب در ذهن جای می گرفت . جلسه درس ایشان در حقیقت ، هم درس بود هم مطالعه و هم مباحثه .
3.از جمله روشهای ایشان در تربیت شاگردان این بود که : برای تشویق آقایانی که درس ایشان را خوب تقریر می کردند، نوشته هایشان را می گرفتند و مطالعه می کردند، کسی که نوشته اش خوب بود، بالای منبراز او تعریف می کردند و هم مقداری پول ، به عنوان جایزه ، به او می دادند.
خلاصه : در زمینه تدریس و علوم حوزوی ، به حوزه علمیه قم ، عمق و غنی بخشیدند و طلاب را با منابع فراموش شده فقه شیعه آشنا کردند.
حوزه : خصوصیات سبک استنباط حضرت آیه الله بروجردی چه بود؟ لطفا توضیح دهید.
استاد: می توان خصوصیات شیوه استنباطایشان را در چند چیز دانست :
1. آشنایی با فقه اهل سنت واحادیث آنان را لازم می دانستند. در درس ، نظریات علمای اهل سنت را نیز نقل و نقد می نمودند. ولی ، معتقد بودند: فقه ما واحادیث فقهی م، تقریبا مثل حاشیه ای است بر فقه و فتاوای اهل سنت زیرا فقه آنان ، فقه حاکم بر جامعه و در محیط صدر اسلام ، رایج بود. نظریات فقهی آنان ، در ذهن شاگردان امام شیعه ، مطرح بود. معمول، سوالهای اصحاب ائمه ( ع )از چنین زمینه پیدا شده بود. علاوه براین ، خودامامان ، مواردی را که خلاف می دانستند، به شدت طرح و رد می کردند، مثل : عول و تعصیب درارث و نماز تراویح ، که آنان قائل بودند با جماعت برگزار شود.امامان ما( ع ) روایات زیادی در رد این دو مطلب دارند. چه بسا بدون ملاحظه ، فقه واحادیث اهل سنت ، نکات و زوایایی از روایات اهل بیت ( ع ) بر ما مخفی بماند و روایات متعارضه به خوبی حل نشود.
خلاصه : فقه واحادیث اهل سنت ر، قرینه منفصل برای فهم نظریات فقهی شیعه می دانستند.
2. عنایت زیادی به نقل اقوال قدما داشتند. آنها را دقیقا مطالعه و بررسی می کردند. پیش از ورودایشان به حوزه علمیه قم ، مفتاح الکرامه والجوامع الفقهیه ، در حوزه ، مراجعه کننده ای نداشت و کسی این دو کتاب وامثال آنها را نمی خرید و مطالعه نمی کرد، ولی بعداز آمدن ایشان وارجاع به کتابهای قدم،این کتابها کمیاب شد.
3. مسائل مطرح شده در فقه را دو گونه می دانستند و برای هر کدام ، جایگاه و نقش خاصی ، قائل بودند:
الف . مسائل القاء شده از نزد معصومین ، علیهم السلام ، که آنها را اصول متلقات از معصومین می نامیدند و می فرمودند :[در حقیقت ،این اصول ، به صورت بغچه پیچیده ، دست به دست بین اصحاب ائمه ، چرخیده تا به دست ما رسیده است].
ب . مسائل تفریعی ، که باالهام از کلیات مطرح شده از جانب معصومین ( ع )، به وسیله فقهاءاجتهاد شده است .
بنای قدمای از فقهاء، آوردن و بیان همان اصول متلقات ، در کتابهایشان بود، مثل : مقنع و هدایه صدوق ، مقنعه مفید، مراسم سلار، مهذب ابن براج و کافی ابی الصلاح . برای همین است که الفاظاین کتابها به هم نزدیک است . شیخ طوسی ، قدس سره ، در مقدمه مبسوط دراین زمینه می نویسند:
[فقیهان شیعه ، کارشان نوشتن اصول متلقات و نقل آنها بود، به گونه ای که گویا متاخرین از متقدمین تقلید می کردند. من هم کتاب نهایه را سابقا براین منوال نوشتم ، ولی چون دیگران بر شیعه خرده می گیرند و آنان را ناتوان ازاجتهاد، می دانند، بنا دارم کتاب مبسوط را به شیوه اجتهادی به نگارش در آورم و قدرت شیعه را دراستخراج فروعات مسائل از شکم اصول نمایان کنم] .
این روال ، تا زمان محقق حلی ، قدس سره ،ادامه داشت . محقق نیز، در کتاب شرایع ،اصول متلقات از معصومین ( ع ) را نخست دراول بحث می آورد، سپس در دنباله آنها مسائل تفریعی را زیر عنوان مسائل و فروع ، طرح می کند. در زمان شهیدین ، بویژه شهید ثانی ،این دو نوع مسائل با هم مخلوط شد.این دو نوع مسائل در کتابهای قدمااز هم جدا بود و مسائل تفریعی استنباطی ، با اصول متلقات مخلوط نمی شد.
آیه الله بروجردی ، برای هر کدام ازاین دو دسته مسائل فقهی ، دو نوع جایگاه قائل بودند. دراصول متلقات از معصومین ، شهرت را حجت می دانستند، ولی در مسائل فرعی استنباطی ، مثل آنچه در مبسوط آمده است ،اجماع را هم بی فایده می شمردند زیرا قائل بودند:این نوع از مسائل ، مدرکات فقهاست و نقلی نمی باشد. حکم آنها حکم مسائل عقلی است که اجماع بر آنها بی ارزش است .
برهمین مبنی ، در مبحث اجاره وقتی به اجاره ، معاطاتی رسیدند. بیع معاطاتی را مطرح کردند.
در بیع معاطات ، شیخ انصاری ادله فراوانی را بر لزوم بیع معاطات مطرح می کند ولی در مقابل اجماع درمانده بود زیرا غیراز مفید، که قائل به لزوم معاطات است ، علمای دیگر پیش ازافاده اباحه یا جواز بیع معاطاتی قائل نشده اندایشان فرمودند:
[ این اجماع ضرری ندارد زیرا بیع معاطات ازاصول متلقات نیست و در کتب قدم، که برای نقل اصول متلقات وضع شده ، ذکر نشده است].
بیع معاطات ،ابتد، در فقه عامه ( ابوحنیفه ) مطرح شده است . در فقه شیعه ، برای اولین بار، شیخ طوسی ، در خلاف و مبسوط، آن را مطرح کرده است . پس ، در چنین مساله ای اگراجماع هم باشد فایده ای ندارد. باید بررسی کنیم و ببینیم قواعد و عمومات چه اقتضایی دارند.
روی این اصل ، آیه الله بروجردی ، روی این مساله زیاد تکیه می کردند و در بیان مسائل احکام ،از آن بهره می بردند.
و در بهره وری ازاحادیث و بررسی آنه، نخست رجال آن را بررسی می کردند.ایشان شیوه خاصی را در رجال پیشه کردند؟
رجال را طبقه بندی کرده بودند. به این صورت که :از پیامبراکرم ص ، شروع می کردند:
طبقه اول ، صحابه پیامبر(ص )
طبقه دوم ، تابعین .
طبقه سوم ، کسانی که از تابعین روایت کرده اند.
طبقه چهارم ، رجال امام باقر.
طبقه پنجم ، رجال امام صادق .
و...
ملاک در طبقه بندی استاد و شاگردی می گرفتند و مدت آن را سی سال محسوب می کردند. تفاوت زمانی استاد و شاگرد را تقریبا سی سال می دانستند، لذا شیخ طوسی را طبقه دوازدهم می شمردند و شهید ثانی را در راس طبقه بیست و چهارم و خوشان را در راس طبقه سی و ششم می دانستند.
هر طبقه ای سغیر و کبیر داشت لذا من و شهید مطهری با خود می گفتیم : آیه الله خمینی و آیه الله گلپایگانی از کبار طبقه سی و هفتم هستند و مااز صغار آن .
با مراعات طبقات رجال دراحادیث ، حذف اسانید در بسیاری از موارد معلوم می شود. خودایشان طبقات الرجال را نوشتند، ولی چاپ نکردند. اخیرا آستان قدس رضوی ، آنها رااز نوه ایشان برای چاپ گرفته است . مرحوم حاج میرزا حسن نوری ، رحمه الله علیه ، مشغول آماده کردن آن برای چاپ بودند که متاسفانه دارفانی را وداع گفت من خیلی متاثر شدم . خدا رحمتش کند.امیداست ان شاءالله ،این کتاب ، به زودی چاپ شود و در اختیار طلاب قرار بگیرد.
حوزه : آیه الله بروجردی حساسیت ویژه ای نسبت به وحدت مسلمانان داشتند، چنانچه خاطره ای دراین زمینه به یاد دارید بیان کنید.
استاد:از کارها و خدمات مهم ایشان ، تلاش در راه وحدت مسلمانان بود.
یادم هست : یکی از آقایان ،ابواب فقه را به نظم درآورده بود و آن را چاپ کرد، نزد آیه الله بروجردی آورد. دراول کتاب توهین به خلفاء شده بود.ایشان فرمودند:
نشر این کتاب حرام است
آن آق،اشعاراول کتاب را تغییر داد. آن وقت آیه الله بروجردی اجازه نشر کتاب را دادند.
خاطره دیگری دراین زمینه به یاد دارم این که : همان روزگار، بین اسرائیل و مصر جنگ شدیدی در گرفته بود.اتفاقا مرحوم علامه امینی ، طلاب ثراه ، به اصفهان آمده بود و منبر می رفت . منبرهای ایشان ، به طور طبیعی تعریض نسبت به خلف، را به همراه داشت . در همان زمان ، یک روزی در نزد آیه الله بروجردی بودم (در آن جلسه ، آقای سید محمد باقر ابطحی هم بود.) که آیه الله بروجردی ،ازاوضاع اصفهان اظهار ناراحتی کردند و فرمودند:
[دراین وقت که اسرائیل به مسلمانان حمله کرده است و آنان را قتل عام می کند و سرزمینهای مسلمانان رااشغال می کند، راه انداختن جنگ بین شیعه و سنی چه معنی دارد.این کار درستی نیست].
البته از علامه امینی اسمی نبردند و فقط همین جملات را گفتند. همین تلاش نسبت به وحدت مسلمانان ، منجر به خدمت بسیاراساسی شد که موجب برکاتی گردید و آن : فتوای مهم شیخ شلتوت ، رئیس جامع الازهر مصر، بود. ایشان در آن فتو، عمل به مذهب شیعه را مجزی دانسته بود.
حوزه : گویا آیه الله بروجردی ، نظریه خاصی در ولایت فقیه داشتند لطفا توضیح دهید.
استاد:ایشان ولایت فقیه رااجمالااز ضروریات اسلام ، می دانست . و تعبیرشان این بود :[ اصل ولایت فقیه ،از ضروریات اسلام است].
من در کتاب : [البدرالزاهر فی صلوه الجمعه والمسافر]، صفحه 52 آورده ام و به طور خلاصه ، در جلداول[ ولایت فقیه] مطرح کرده ام .
حوزه : معروف است امام ، قدس سره ، در آوردن آیه الله بروجردی به قم ، بسیار نقش داشت . خواهشمندیم دراین زمینه توضیح بدهید.
استاد: حضرت امام خمینی ، رحمه الله علیه ، برای آوردن آیه الله بروجردی به قم ، بسیار تلاش کرد، زیرا آن بزرگوار،از آشفتگی حوزه رنج می بردند بر آن بودند که : با آمدن آیه الله بروجردی ، به حوزه نظمی داده شود و حوزه علمیه قم ، در مقابل توطئه های آن روز، نیرومند گردد. ایشان در زمینه تاثیر آمدن آیه الله بروجردی به قم می فرمودند:
[آیه الله بروجردی ، بیست سال دیر به قم آمده است].
پس از آمدن آیه الله بروجردی به قم ، حضرت امام در درس ایشان مرتب شرکت می کردند درسهای اصول را مرتب می نوشتند. نمی دانم تقریرات ایشان چه شده است .
در زمینه درس آیه الله بروجردی می فرمودند:
[درس ایشان ، چنان سازنده استت که طلبه ها بدون این که خودشان متوجه شوند، ملا می شوند].
حوزه : مشهوراست : آیه الله بروجردی با حکمت و فلسفه مخالف بوده است ازاین روی درس فلسفه ، علامه طباطبایی را تعطیل کرده است ، لطفا دراین زمینه توضیح بدهید.
استاد: علامه طباطبایی اسفار و من منظومه تدریس می کردم . یک روز، مرحوم حاج آقا محمدقدس اصفهانی پیش می آمد و گفت : آقای بروجردی فرمودند :[به آقای منتظری بگویید منظومه را تعطیل کند و بیاید پیش من].
من رفتم بیت آیه الله بروجردی ، آقا حاج محمدحسین گفت :
آقا فرمودند :[به آقای منتظری بگو:اسامی شاگردان علامه طباطبائی را بنویسید تا شهریه آنان قطع شود].
من ، تعجب کردم گفتم :این مطلب غیرممکن است .این چه تصمیمی است .
آقای حاج محمدحسین گفت : من هم به این نتیجه رسیده ام که این تصمیم غلطاست .
گفتم : پس برویم پیش آقا.
رفتیم با همان صراحت لهجه ای که داشتم ، گفتم :
آقااین چه تصمیمی است ؟ فلسفه علمی است که دانشگاههای دنیا روی آن حساب می کنند. فقه و اصول م، موضوعش اموراعتباری است .
فرمودند: من هم قبول دارم . خودم فلسفه خوانده ام ، ولی چه کنم ؟از یک طرف ، برخی از طلبه هااین حرفها را هضم نمی کنندازاین روی ، به انحراف کشانده می شوند. من خودم دراصفهان کسی را دیدم که اسفار را زیر بغلش گرفته بود، می گفت : من خدا هستم ! دیگراین که خیلی از آقایان اعتراض می کنند و مرتب فشار می آورند .
گفتم : پس معلوم می شود، شما با فلسفه مخالف نیستند، بلکه با نشر و پخش این حرفهای درویشی مخالفید.
فرمودند :[بله .اگر بنشینند خوب درس بخوانند. طوری نیست].
گفتم : من اشارات شروع می کنم ، علامه طباطبایی را هم قانع می کنم که شف، شروع کنند.
ایشان فرمودند :[علامه رضایت نمی دهد. حرف مرا قبول ندارد].
گفتم : آقااین چه حرفی است ایشان نسبت به شمااحترام می گذارند.
خودم اشارات شروع کردم .
به منزل مرحوم علامه طباطبایی رفتم .ایشان مریض بود. جریان را عرض کردم .ایشان فرمودند :[نه ، من اسفار را ترک نمی کنم . با شاگردهایم از قم می روم کوشک نصرت]!
گفتم : آقااین چه سخنی است . طلبه ها شهریه می خواهند و فقه واصول باید بخوانند شما شفا را شروع کنید، به مناسبت ، نظریه های خود را نیز بگویید. مرحوم علامه پذیرفت . وقتی این خبر را به آیه الله بروجردی دادم ، خیلی خوشحال شدند.
خلاصه آیه الله بروجردی فلسفه خوانده بودند و مخالف فلسفه نبودند ولی شرایط زمانی و برخی مسائل دیگر،ایشان را براین امر واداشت .
حوزه : در زمینه خصوصیات اخلاقی آیه الله بروجردی ،اگر خاطره ای به یاد دارید، بیان کنید.
استاد: علاوه برابعاد معنوی و مواظبت بر عبادات ، چند صفت مخصوص به خود داشت :
1. هم خودادب را مراعات می کرد و هم از بی قیدی دیگران نسبت به آداب ، ناراحت می شدند. به عنوان نمونه :
هنوز مرحوم حاج محمدحسین به بیت آیه الله بروجردی نیامده بود، ایشان منشی خواست . یک نفر به عنوان منشی انتخاب و خدمت آن بزرگوار برده شد.او، با شتاب و بدون توجه و مراعات اهل مجلس ، بالای مجلس رفت و بالا دست مرحوم آقا شیخ محمدعلی کرمانی ، پهلوی آق، نشست . آیه الله بروجردی به شدت خشمگین شد و منشی را نپذیرفت . هر چه اصرار کردند و اعتذار جستند، سودی نبخشید. گفتند:
[ من کسی را که بی ادب باشد، به عنوان منشی بر نمی گزینم .او، جایگاه خود را نمی شناسد واحترام بزرگان را مراعات نمی کند].
2. شبی پس از نمازجماعت ، عده ای به همراه ایشان به راه افتادیم تا به در خانه رسیدیم . آیه الله بروجردی وارد منزل شد. مرحوم آقا محمدحسن ، پسرایشان نیز، به دنبال آقا داخل منزل رفت . آیه الله بروجردی با ناراحتی برگشت به فرزندش پرخاش کرد و فرمودند :[ این جا خانه توست ، باید جلو در بایستی ، تا همه آقایان وارد شوند، سپس تو وارد خانه شوی].
در همین راست، وقتی نظر یکی از بزرگان را نقل می کردند،از آنان به بزرگی یاد می کردند و حرمت آنان را پاس می داشتند، ولی یادآور می شدند که بزرگی بزرگان ، نباید مانع فکر واظهار نظر شما بشود. خودتان در مسائل فکر کنید، تا صاحب نظر شوید.
حوزه :از خصوصیات برازنده ، آیه الله بروجردی چنانچه خاطره ای داریدبیان کنید.
استاد: آیه الله بروجردی فقیهی پر مطالعه بودند. علاوه بر فقه و اصول و رجال در زمینه های دیگر نیز مطالعه داشتند. حتی مجله های آن روز را مطالعه می کردند. دراین زمینه می فرمودند:
[من وقتی به بیرونی می آیم ، مراجعات و دست بوسیها خسته ام می کند، چون به اندرونی می روم و مشغول مطالعه می شوم ، خستگی ام بر طرف می شود. مطالعه ، مایه استراحت من است]!
مجله رساله الاسلام ، به قم می آمد. ما فرصت مطالعه آن را نداشتیم ولی آیه الله بروجردی همه آنها را مطالعه می کردند. در برخوردی که با مرحوم شیخ محمدتقی قمی داشتند، تمام نقایص و مزایای رساله الاسلام را به گونه ای دقیق بر شمردند که مایه شگفتی شیخ محمدتقی قمی گردید.
بلند طبع بود. هنگامی که در مضیقه مالی قرار می گرفتند و توان رسیدگی به وضع معیشت طلاب را داشتند خیلی رنج می بردند. یادم هست : در زمان حضور آیه الله آقا سیدابوالحسن اصفهانی ، عده ای از تجار، که به ایشان قول کمک مالی ، برای اداره حوزه قم را داده بودند، وجوهات خود را به ایشان نرساندند. طلبه های قم دو یا سه ماه ، بدون شهریه ماندند. آن قدر طلبه ها در فشار مالی قرار گرفتند که بعضی پول برای خرید [نان] نداشتند. مرحوم آیه الله بروجردی تصمیم گرفتند، به بروجرد باز گردند. وقتی ایشان را دلداری می دادند، می فرمودند :
[برای من سنگین است ، طلبه هااین وضع را داشته باشند و من نتوانم کاری بکنم].
تااین که عده ای از بزرگان ،از جمله امام خمینی ، قدس سره ، خدمت ایشان رسیدند گفتند: طلبه ها شما را برای پول نمی خواهند، جنبه های علمی و معنوی شم، مطلوب آنهاست .
خلاصه :او، مرد تقوا و غیرت واهل مطاعه بود.
البته دو نقطه داشتندکه طبیعی هرانسانی است :
1. گاهی زود ناراحت می شدند.
2.گاهی تحت تاثیراطرافیان قرار می گرفتند:
حوزه : در پایان چنانچه مطلب دیگری از آیه الله بروجردی دارید، برای طلاب و خوانندگان مجله بیان کنید.
استاد: من چند تا جواب در رابطه با آیه الله بروجردی دیده ام دوتای آنها را دراین جا نقل می کنم :
1. خواب دیدم باغ بسیار بزرگی روبروی ماست . آیه الله بروجردی وارد باغ شدند و من به دنبال ایشان داخل شدم . آن مرحوم رو به من کردند و فرمودند :[آقا شیخ حسینعلی ! ببین چقدر نهال دراین باغ کاشته ام].
این خواب را تعبیر کردم به : کثرت فضلا و شاگردانی که توسط ایشان تربیت شده اند.
2. خواب دیدم :اطاق بسیار بزرگی بود، حدود سی یا چهل نفر نشسته و منتظر بودند آیه الله بروجردی ، تشریف بیاورند، درس بگویند.امام خمینی هم حضور داشتند. من به امام عرض کردم : - آقای بروجردی شانزده سال در قم درس گفتند ولی یک نوارازایشان گرفته نشده است . خوب است ضبط صورت پیدا کنم ، درس آقا را ضبط کنم .
امام فرمودند: خیلی خوب است . سریع برو یک ضبط صورت بیاور. من رفتم و به سرعت ضبط آوردم و درس ایشان را ضبط کردم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر