۱۳۸۹ تیر ۱۷, پنجشنبه

مدار شریعت: یادگار دودمان اصیل علم و اجتهاد و مرجعیت


مدار شریعت
یادنامه ی
حضرت آیة الله العظمی شریعت مداری قدس الله نفسه الزکیه

5.1.1. یادگار دودمان اصیل علم و اجتهاد و مرجعیت


به قلم علی حجتی کرمانی
به مناسبت سالگرد علامه محقق حضرت آیت الله معظم سیدرضا صدر قدس سره



یکسال از رحلت مصیبت بار و جانسوز عالم ربّانی، الگوی علم و تقوی، ذریه شایستۀ رسول خدا(ص)، بقیه السلف الصالح، مروج راستین آئین پاک محمدی(ص)، مرزبان راستین مرزهای خونبار تشیع، عظیم الحسب والنسب1 یادگار دودمان هزارسالۀ علم و اجتهاد و مرجعیت، فرزند ارشد مرجع عالیمقام تقلید و زعیم دهه های 10 و 20 حوزه علمیه قم آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر(ره)، حجت الحق والدین آیت الله معظم سیدرضا صدر (قدس سره) گذشت...
و پس از گذشت روزها و شب های غمبار سال گذشته، هنوز غم و درد فراق آن عزیز سفر کرده بر جان و دلمان سنگینی می کند و چه ناباورانه و دردناک جای خالی او را نظاره می کنیم!...
.. و آنچه را که ذیلاً می خوانید تنها سرشک خامۀ فرزند سوکمند اوست که بر گونه های صفحات کاغذ می غلطد... و در صفحات «تاریخ و فرهنگ معاصر» مجله پربار و وزین حوزه علمیه قم ثبت می گردد...
***
1 . شریف الحسب
... او رفت و چونان نیاکان پاک و پاک سرشتش به لقاء الله پیوست! «دنیا و مافیها»! را به چیزی نگرفت و مال و مقام و زر و زیور آن را به اهلش واگذارد و خود بیش از نیم قرن به کسب علم و معرفت و کمالات اخلاقی و خصائص انسانی، همت گماشت و به راستی چه مجدانه و حریص در راه تحصیل دانش و شناخت، سر از پا نمی شناخت و تا واپسین لحظات حیات پرثمر و پرافتخارش، باز هم کوشا و پویا در راستای تحصیل و تدریس و تحقیق معارف اسلامی و فقه و علوم آل محمد(ص)، می گفت و می شنید و قلم می زد و پژوهش می نمود و لذت می برد و زبان حال و قالش هماره این بود که: این الملوک وابناء الملکوک!، کجایند پادشاهان و فرزندان پادشاهان که بیایند، مشاهده کنند و ببینند، لذّت چیست؟....
... او رفت در حالیکه متجاوز از نیم قرن در حوزه علمیه قم (که پدر بزرگوارش مرجع گرانقدر حضرت آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر، پس از آیت الله مؤسس در شکل وصی آن مرحوم، از نخستین نگاهبانان راستین و با درایت و نیرومندش بود) به تلّمذ و تحصیل و تدریس و تربیت و آموزش، پرداخت و علاوه بر علوم رائج حوزوی، طلاب را در زمینۀ آگاهی به ادبیات و تاریخ و تفسیر و علوم قرآنی و اخلاق و مسایل سیاسی و اجتماعی، تحریص و تشویق نمود، از مغنی و مطول درس داد... تا رسایل و مکاسب و کفایه و سطوح عالیه و منظومه ملاهادی سبزواری و در 25 سال اخیر خارج فقه و اصول و اسفار ملاصدرا و شفا و ارشادت شیخ الرئیس بوعلی سینا...
م.1.1. نظومۀ حکمت را نزد امام الحکماء والفقهاء حضرت امام خمینی(قدس سره) فرا گرفت و به همراه فیلسوف گرانمایه معاصر آیت الله حاج شیخ مهدی حائری یزدی، جزو نخستین تلامیذ فلسفۀ آن حضرت بود...
متجاوز از دو دهه در بیرونی پدر گرانقدرش شب های پنجشنبه جلسات اخلاقی باشکوهی را ترتیب داد که طلاب جوان پروانه وار دور شمع وجودش را می گرفتند و از اخلاق علمی و عملی آن بزرگ مرد بهره می جستند که هنوز در سراسر کشور شاگردان این نشست ها وجود دارند و از حال و هوا و معنویت و تأثیر سخنان وی که نشأت گرفته از کتاب و سنت بود، با شیرینی و صلوات شگفت آوری، یاد می کنند!؟ و به طور کلی اینک در شهرها، قصبات و حتی قریه های ایران کمتر شخصیت روحانی پیدا می شود که به نحوی از انحاء، شاگردی آیت الله صدر را نکرده باشد و شاید به ضرس قاطع بتوان ادعا کرد که از زمان تأسیس حوزۀ علمیه قم به دست باکفایت مرحوم آیت الله العظمی حائری یزدی در شمار معدود و مبرزترین اساتیدی بود که شاگردان فراوانی را در زمینه های گونه گون علوم اسلامی به کشور امام صادق(ع) تحویل داد.
در زمینه «زهد و تقوی و وارستگی و تواضع و بی اعتنایی به ذخارف دنیا، به ویژه جاه و مقام و حب ریاست و...» همین قدر بس که بگویم هم اکنون که متجاوز از 27 سال است به مصاهرت این خاندان بزرگ و عریق، مفتخر گشته ام و علیرغم اختلافات فکری که در زمینه های سیاسی و اجتماعی با هم داشتیم، روز به روز بر علاقه و محبت و ارادتم نسبت به وی هم در موارد «علم و فضل و اطلاعات و جامعیت» و هم در موارد «تقوی و پرهیزکاری سطح بالای وی» افزوده می گشت.5
من بارها این مطلب را با برخی از آشنایان و دوستان اهل دلم در میان گذارده ام: در تمامی عمرم و با همۀ ارتباطی که با مجامع و حوزه های علمی و بزرگان علم و دین داشتم، دو نفر را در همۀ زندگی ام مشاهده کردم که با «بیت المال = وجوهات شرعیه» چونان مار و عقرب رفتار می کردند: که یکی از آن دو، مرحوم آیت الله حاج سید رضا صدر(ره) بود! خدایش او را مورد غفران و کرم واسعه اش قرار دهد که در چه مستوای پرشکوهی و در چه درجۀ متعالی و بلندی همانند دودمان با کرامتش به «دنیا و مال و مقام»! پشت پا زده بود و عزّت نفس، ایمان و و شرافتش را بر در ارباب بی وفا و بی مروّت دنیا، حتی یک «آن» قربانی نکرد، تا آنجا که در شکلی شگفت انگیز و بهت آور تا آخرین روزهای عمر با برکت، پربار و باثمرش، در سطحی پایین تر از زندگی یک «طلبۀ معمولی»! می زیست و در مقاطع فراوانی از حیات انسانی ـ اسلامی پرشکوه و پر از فراز و نشیبش، حتی با عسرت روزگار می گذراند! و من در این متجاوز از ربع قرن که از نزدیک شاهد تمامی ابعاد و جوانب زندگی او بودم، کمتر دوره ای را سراغ داشتم که مقروض نباشد!
***
آیت الله سید رضا صدر در مقیاسی در خور یک انسان غیر معصوم از پیروان جدش امام امیرالمؤمنین علی(ع) بود که می فرمود: یا دنیا! غُرّی غَیری!، گول دنیا را نخورد و هیچگاه با ابناءِ روزگار دم خور نشد، تبلور و تجسمی از کلام بلند امام علی(ع): کُونُوا دُعاة النّاسِ بِغَیر اَلِسَنُتکُم، بود، با نفاق و دورویی و ریاکاری و شرک جلّی و خفی! خصم و دشمنی آشتی ناپذیر بود، از علماء سوء و ریاکاران عالم نما! بیزاری و دوری می جست و خود به راستی «اسوۀ» صفا و صداقت و وفا و صراحت، ایمان و اخلاص، صافی و پاکی و نزاهت و ظاهر باطن یکی بود و به حق یکی از مصادیق بارز: انَّ الزمان لمثله لعقیم...
در انجام تکالیف شرعیه (آنطور که خود تشخیص می داد)، از خود بیخود و بدون ملاحظه بود و به هیچ وجه شأن و مقام و پرستیژ را در نظر نمی گرفت؟! و لذا در همان حال که کتاب های علمی دقیق و پژوهشگرانه ای که اوج نظرات فقهی و فلسفی او را می نمود، از قبیل «الاجتهاد والتقلید» و «الفلسفه العلیا» و «نگاهی به نظرات فقهی شیخ طوسی» را به نگارش می کشید و منتشر می ساخت، زمانی هم که احساس می کرد باید برای جد مظلومش ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیته و الثناء)، زیارتنامه ای بنویسد، خویشتن خویش را در حد یک زیارتنامه نویس معمولی قرار می داد و زیارتنامه مزبور را بدون ملاحظات شرک آلود «آقایی»!! بدون محابا می نوشت و یا با آن مقام ممتاز علمی که کتاب هایی چون: محمد فی القرآن، المسیح فی القرآن، تفسیر سورۀ حجرات، حسن یوسف و اربعون و مأ تا مسئله (تمرین 240 مسئلۀ فقهی که اگر کسی حتی قسمت کمی از آنها را حل کند به طور قطع مجتهد است (خطی) حاشیه بر منظومۀ حکمت، حاشیه بر اسفار ملاصدرا ـ نفائس الاصول، بحثی دربارۀ سه قاعدۀ تجاوز، حیلوله و فراغ، موسوعه فقه اهل البیت(ع)، فلسفۀ آزاد و... را به رشتۀ تحریر در می آورد. آنگاه که تعهد تبلیغی و ارشادیش اقتضا می کند باز هم بدون هر گونه ملاحظات شرک آلود، با کمال رشادت قلم به دست گرفته کتاب هایی چونان: زن و آزادی، بانوی کربلا، مرد وفا، زیر درختان سدر، حسد، استقامت، دروغ، پیشوای شهیدان، راه محمد(ص)، راه علی(ع)، راه مهدی(عج)، خلیفه رسول الله(ص) و... را می نگارد...
دیگر نمی دانم دربارۀ این عالم عامل جامع متقی چه بنویسم؟ چیزهای زیادی دارم که همۀ آنها برای همگان جنبه تنبّه و عبرت دارد و برای جامعۀ امروز ما که به شدت نیازمند «سیمای فرزانگان» است، از باب گشودن فصلی از داستان سراسر نور و قداست «راستان» تاریخ... به شدت ضرور به نظر می رسد، اما بهتر آنست به همین مختصر بسنده نموده و تفصیل را به کتابی که در نظر دارم پیرامون زندگی آن مرحوم بنویسم، واگذارم، البته به شرط موفقیت و سلامتی! و بقاء عمر؟....
لکن، همۀ آنچه را که برشمردم با همه اندکی و اختصار از «مقولۀ» حسب ایشان بود و یا صحیح تر، گوشۀ کوتاهی از منش و شیوۀ زندگی آن مرحوم، ولی دربارۀ «شرافت نسب» مرحوم آیت الله حاج آقا رضا صدر(قدس سره) نیز با اختصاری که ذیلاً ملاحظه خواهید فرمود اکتفا نموده و تفصیل را به کتاب های تراجم از قبیل «الذریعه، امل الآمل، اعیان الشیعه، ریحانه الادب، گنجینۀ دانشوران، ریاض العلماء، روضات الجنات و...» ارجاع می دهم.
***
2. شریف النسب
خلد آشیان، علامه محقق مرحوم آیت الله منظم حاج سید رضا صدر، فرزند مرجع بزرگ شیعه و یکی از زعماء حوزه علمیه قم در دوران خفقان رضاخانی، آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر، فرزند آیت الله العظمی مرجع علی الاطلاق جهان تشیع سید اسماعیل صدر، فرزند آیت الله سید صدرالدین از علماء و بزرگان نامی خطه «جبل عامل»، در جنوب لبنان، می باشد... جد اعلای مرحوم «آیت الله سید رضا صدر(ره)»، سید صالح شرف الدین در قریه «شحور» نزدیکی شهر «صور» در جنوب لبنان در سنۀ 1122 هجری متولد گردید(1) و در همان روستا اقامت داشت و از دانشمندان جلیل القدر دینی به شمار می آمد...
خاندان صدر و شرف الدین که از بنی اعمام یکدیگر و از عریق ترین و اصیل ترین خاندان های شریف و بزرگ جهان تشیع می باشند، بر طبق اظهار نظر فقیه و رجالی معروف معاصر، آیت الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی: تا مرحوم «سید صالح شرف الدین»، تمامی اعضاء این خاندان به «شرف الدین» اشتهار داشتند، اما پس از آن مرحوم، که فرزند فقیه و بزرگوارش، آیت الله فی العالمین السید صدرالدین بن صالح موسوی عاملی، به مقام مرجعیت و ریاست شیعه نایل آمد و در شهر اصفهان (که به قول علامه متبحر سید حسن صدر در آن روزگار «دار العلم و محطّ رحال اهل الفضل» بود،(2) مرجع تدریس و قضاء و رتق و فتق امور شد، آن طور که باز بنا به گفتۀ پژوهشگر فوق: «لا یتقدم علیه احد علی الاطلاق»(3) ، این تیره از خاندان شرف الدین، به «صدر» مشهور شدند...
بر طبق ضبط کتب رجال و تراجم مرحوم آیت الله سید رضا صدر از سادات موسوی و با 32 واسطه به امام همام حضرت موسی به جعفر علیه السلام می رسند و با 37 واسطه به امام امیرالمؤمنین علی(ع) و جدۀ بزرگوارش فاطمۀ اطهر سلام الله علیها، متصل می گردند. شجرۀ طیبه را کتاب های: «اعیان الشیعه، الذریعه، روضات الجنات، الامل الآمل، تکله اَمَل الآمل، الکرام البردة، ریاض العلماء، و فیات الاعیان، نقباء البشر و...» با اندکی اختلاف آورده اند . وی مزرعه ای را در قریه «معرکه» از روستاهای صور خریداری کرد و در همین مزرعه بود که فرزندش «سید صدرالدین» دیده به جهان گشود...
«سید صالح شرف الدین» در معرکۀ «احمد جراز» که بر ضد علمای شیعۀ جبل عامل طغیان کرده بود وارد نبرد شد و لشکریان جرار! «جراز» فرزند بزرگ او را به نام «سید هبه الدین» در سن 21 سالگی در مقابل منزل پدرش در قریه «شحور» و جلوی چشمان حیرت زده و اشک آلود پدر به قتل رساندند؟! و سپس «سید صالح شرف الدین» را دستگیر نموده و به زندان افکندند....
هنوز 9 ماه از مدت زندانش در «عکا» باقی مانده بود که موفق به فرار شد و به سوی عراق رهسپار گشت و در نجف اشرف، در جوار مرقد مطهر امیرالمؤمنین(ع) اقامت گزید...
علامۀ محقق «سید حسن صدر» در این باره چنین می نویسد:
«احمد جراز سید صالح و تعدادی از علماء دین را در زندانی محبوس ساخته بود که شب و روز تشخیص داده نمی شد، آن طور که نمی توانستند اوقات نماز را بشناسند... سید صالح مشغول خواندن «دعای طاتررومی» که در المهج روایت شده است، شد، به زودی خداوند گشایشی فرمود و سید به اتفاق 6 نفر از زندانیان دیگر از زندان مخوف جراز در سنۀ 1197، آزاد شدند...»
پس از مدتی برادرش سید محمد و همسرش و دو فرزند سید صدرالدین و سید محمدعلی به وی ملحق گشتند... جد دیگر مرحوم «آیت الله سید رضا صدر»، آیت الله سید صدرالدین ابن سید صالح شرف الدین موسوی عاملی بود که در سنۀ 1193 هجری در قریه «قشیب» از قریه های جبل عامل متولد گردید و در زمرۀ مجتهدان طراز نخست عصر خویش درآمد و با صبیه مجتهد بزرگ و نام آور مرحوم آیت الله العظمی شیخ جعفر کاشف الغطاء ازدواج نموده و پس از چندی به کشور ایران کوچ نموده و در شهر اصفهان که در آن روزگار دارالعلم و محط رحال اهل فضل و دانش بود، رحل اقامت گسترد و سالها در این شهر مرجع طراز اول تدریس و قضاء و فتوی بود و تعدادی از مشاهیر علما، همانند شیخ مرتضی انصاری، میرزا هاشم چهارسوقی و برادرش صاحب «الروضات»، و سید محمد شفیع صاحب «الروضة البیهته» از او بهره های علمی گرفته و روایت کرده اند...
می نویسند آنگاه که سید صدرالدین از اصفهان به نجف اشرف مراجعت نمود، شیخ محمد حسن صاحب جواهر و شیخ جعفر کاشف الغطاء که هر دو از مراجع بزرگ و شیخ الاسلام نجف بودند، با وی معامله، استاد و شاگردی می کردند و چه بسا از وی علم نیز فرا گرفته باشند.
از مرحوم سید صدرالدین 5 فرزند که همگان از علماء دین بودند به یادگار ماند که کوچکترین آنها «سید اسماعیل» بود که از ایران در سنۀ 1281 به عراق رفت و در حوزۀ نجف اشرف اقامت گزید و در نزد علامه شیخ مرتضی انصاری و استاد بزرگ میرزای شیرازی (صاحب فتوای تنباکو) و شیخ راضی و شیخ مهدی آل کاشف الغطاء تلمذ نمود. اما در سال های آخر منحصراً فقه و اصول را نزد میرزای بزرگ می آموخت و پس از مهاجرت میرزا به شهر سامراء، سید اسماعیل نیز در التزام استاد به آن شهر رفت و در صف مبرزترین شاگردان میرزا در آخرین روزهای عمر استاد، از وی بهره گرفت. میرزای شیرازی در سال 1312 وفات یافت و مرجعیت عامّۀ امامیّه به سید اسماعیل که در آن عصر به «السید الصدر» شهرت یافته بود، انتقال یافت.
سید اسماعیل در مقام مرجعیت کل جهان تشیع در سنۀ 1338 هجری وفات یافت و 4 فرزند عالم و گرانقدر از وی به جای ماند که دومین آنها: «آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر» پدر بزرگوار مرحوم «آیت الله سیدرضا صدر» و امام موسی صدر رهبر مفقود شدۀ شیعیان لبنان در لیبی قذافی، بود. وی پس از رهبری نهضت های مترقی عراق، به ایران مهاجرت نمود و در خراسان (مشهد مقدس) متوطن شد و با صبیه مرجع بزرگ «آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی»، بی بی صفیه (مادر مرحوم آیت الله حاج آقا رضا که هنوز در قید حیات هستند و پس از آن همه مصائب و مرگ عزیزان، اینک در مرگ فرزند ارشدش با حالتی رقت بار و جگرگداز به سوک نشسته است.)، ازدواج کرد... و پس از سال ها تدریس و خدمت و اقامۀ جماعت در مسجد جامع گوهرشاد، به دعوت مؤسس عظیم الشأن حوزه علمیه قم «آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی» به منظور معاونت معظم له در اداره حوزه علمیه، به قم رفت و به عنوان مرجعی بزرگ و رکنی از ارکان حوزه علمیه قم اشتهار یافت و پس از سالها زعامت، به ویژه پس از رحلت مؤسس حوزه و خدمات شایانی به مردم و طلاب، در روز شنبه 19 ربیع الثانی سنۀ 1373 هجری قمری (1334 شمسی) در شهر قم به لقاء الله پیوست و 10 فرزند از خود به جای گذارد، سه فرزند ذکور و 7 فرزند اناث: فرزندان ذکور آن مرجع بزرگ به ترتیب سن عبارتند از:
1-مرحوم آیت الله معظم، محقق و مدرس عالیقدر، حاج سید رضا صدر (رضوان الله علیه)
2-سلالة السادات جناب آقای حاج سید علی صدر (دام عمره)
3-امام موسی صدر، رهبر عالیقدر و مفقود شدۀ شیعیان لبنان
دامادهای مکرم و معزّز مرحوم آیت الله سید صدرالدین صدر به قرار زیر می باشند:
1-حضرت حجت الاسلام والمسلمین، آیت الله حاج سید محمدباقر طباطبایی بروجردی (مشهور به سلطانی) اب الزوجۀ بزرگوار حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج سید احمد خمینی
2-مرجع شهید آیت الله العظمی سید محمد باقر صدر( فرزند مرحوم آیت الله سید حیدر صدر، عموی آیت الله سیدرضا صدر)
3-مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید مهدی صدر عاملی (از بنی اعمام مرحوم آیت الله صدر)
4-مرحوم حاج مصطفی فیروزان
5-مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ هادی عبادی طالقانی
6-حضرت حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی اکبر صادقی (اب الزوجه مکرم حضرت حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید محمد خاتمی وزیر اسبق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)
7-استاد سید حسین شرف الدین (از بنی اعمام مرحوم آیت الله صدر)
3 . آثار و فرزندان مرحوم آیت الله سید رضا صدر
مرحوم آیت الله حاج سید رضا صدر علاوه بر کار تدریس و تعلیم و تربیت و خطابه، قلمی روان و نثری قوی و دارای سبک داشت، رسالات و مقالات مختلفی را در زمینه های گونه گون به رشتۀ تحریر درآورده که هر کدام از آنها کاشف از تسلط آن مرحوم به نثر فارسی و عربی و جامعیت وی در رشته های متفاوت علمی و ادبی می باشد.
آثار چاپ شدۀ آن علامۀ فقید عبارتند از:
1-الاجتهاد و التقلید (فقه استدلالی) ـ چاپ بیروت
2-الفلسفه العلیا (حکمت متعالیه) ـ چاپ بیروت
3-المسیح فی القرآن ـ چاپ بیروت
4-محمدٌ فی القرآن
5-العداله فی الفقه
6-ارث الزوجه عند الامامیه (فقه استدلالی)
7-یوم الانسانیه (حدیث غدیر)
8-مقدمۀ نهج الحق
9-مقدمۀ غایه المرام علامه بحرانی
10-نگاهی به آثار فقهی شیخ طوسی
11-قرآن شناسی
12 ـ 13. راه محمد(ص) (دو جلد)
14. راه علی (ع)
15. تفسیر سورۀ حجرات
16. حسن یوسف (این کتاب به عربی ترجمه شده و در بیروت چاپ گردیده است)
17. راه قرآن
18. پیشوای شهیدان
19. بانوی کربلا
20. فلسفۀ آزاد
21. استقامت
22. دروغ
23. حسد
24. زن و آزادی
25. زیارتنامۀ حضرت رضا(ع)
26. سخنان سران کمونیسم دربارۀ خدا!
27. مرد وفا
28. زیر درختان سِدر
29. مقدمۀ نامۀ دانشوران
آثار ارزندۀ خطی مرحوم آیت الله صدر که آرزو داریم هرچه زودتر با همت فرزندان، نزدیکان و ارادتمندانشان، به دست طبع و نشر سپرده شود، به قرار زیر می باشند:
30. اربعون و مأتامسئله (250 تمرین فقهی که در تاریخ فقه بی نظیر می باشد! و در مقدمۀ آن مرقوم داشته اند: (اگر شخصی حتی اندکی از این مسایل را حل کند، به طور قطع مجتهد است)
31. القعلیقه علی عروة الوثقی
32. صحائف فی الفلسفه (حاشیه بر منظومۀ ملاهادی سبزواری)
33. حاشیه بر اسفار صدرالمتالهین
34. الجهاد والثورة
35. الفقه علی مذهب اهل البیت (ع) (کتاب الصلوة)
36. نفائس الاصول
37. القواعد الثلاث (قاعدۀ تجاوز، قاعدۀ فراغ و قاعدۀ حیلوله)
38. رسالةٌ فی الاجزاء
39. رسالةٌ فی مقدمه الواجب
40. رسالةٌ فی حکم نجاسه الباطن
41. رسالةٌ فی شبهه العبائیّه
42. رسالةٌ فی ملاقی لاحد اطراف الشبهه المحصوره
43. المتفق والمفترق
44. خواجه نصیر الدین طوسی
45. درست و نادرست
46. سبد
47. راه مهدی
48. خلیفۀ رسول الله(ص)
49. برهان صدیقین
50. دیوان شعر
--------------------------------------------------------------------------------
1 . اصطلاح: «عظیم الحسب و شریف النسب» از متن تلگراف تسلیت رهبر انقلاب اسلامی ایران به فرزند برومند مرحوم آیت الله صدر، دکتر سید محمد صدر، اصطیاد! گردید.

یادداشت ها :
1-«کان تولده سنه اثنتین و عشرین و مائه بعدالالف فی قریه شحور من بلاد بشارة من بلاد جبل عامل. و امّه بنت الشیخ الحر صاحب الوسایل... (ر.ک «تکمله امل الآمل / السید حسن الصدر / ص 202.)
2-تکمله امل الآمل / ص 234.
3-تکمله امل الآمل / ص 237.
منبع : فصلنامه تاريخ و فرهنگ معاصر شماره 13و 14

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر