مرجعیت و جمهوری اسلامی
نگارش شده در تاريخ : سه شنبه, خرداد ۲۵, ۱۳۸۹ و ساعت : ۱۰:۲۱
ارسال شده در قسمت : وبلاگ
۲ نظر
مصطفی تاجزاد معاون سیاسی وزیر کشور در دوره خاتمی که دو روز قبل از انتخابات پارسال دستگیر شد و تاکنون در زندانه، در بیانیه با عنوان “پدر، مادر ما بازهم متهمیم” به بخشی از اشتباهات خود و دوستان خود در دهه اول انقلاب اعتراف کرده است. از جمله اعترافات تاجزاد، ابراز ندامت وی بود از سکوتی که وی و دوستانش نسبت به ظلمی که به آیت الله شریعتمداری روا شد.
۲- آیت الله سید کاظم شریعتمداری از مراجع تقلید در سال های اول انقلاب به جرم توطئه علیه نظام مورد خشم قرار می گیرد و در انزوا فوت می کند. کسی که مرجع تقلید بخش زیادی از مردم ایران مخصوصا آذربایجانی ها بود، توسط وزیر اطلاعات وقت، محمدی ری شهری سیلی می خورد. پشت دوربین تلویزیون آورده می شود و استغفار می طلبد. موقعی که فوت می کند به مقلدین وی اجازه تشیع جنازه وی را نمی دهند و در کنار یکی از توالت های عمومی یکی از قبرستان های شهر قم خاک می شود! گفته می شود آیت الله مرعشی نجفی دیگر مرجع تقلید بعد ازاین قضیه، تمام دستشویی های آن قبرستان را می خرد و در آنجا، اجازه دفن میت می دهد تا دیگر مزار آقای شریعتمداری کنار دستشویی عمومی قرار نگیرد
۳- برخورد با مراجع تقلید بعد از انقلاب تنها به آقای شریعتمداری محدود نمی شود و مراجعی دیگر چون آیت الله سید محمد شیرازی، آیت الله قمی، آیت الله روحانی، آیت الله منتظری و اخیرا آیت الله صانعی را هم دربرمی گیرد.
۴- علیرغم تصور عموم رابطه مرجعیت قم با جمهوری اسلامی چندان روابط حسنه ای نیست! در واقع در حال حاضر در میان روحانیون سه نوع نگاه نسبت به نظام وجود دارد. عده ای اصلا کاری به نظام ندارن مثل مرحوم آقای بهجت که در طول عمرش یک بار هم رای نداد. یا آقای وحید خراسانی از مراجع فعلی قم که تحت هیچ شرایطی رهبری را به حضور نمی پذیرد و.. دسته ای دیگر با سران نظام مخالفند و بعضا ابراز هم میکنند. مثل آیت الله شیرازی، صانعی و منتظری و… بخش دیگر نیز با نظام هستند و از مواهب آن از جمله حضور در صداوسیما، امامت جمعه و جماعات و کمکهای مالی و… بهره می برند. در واقع حمایت نظام از این دسته ازمراجع به طور غیرمستقیم مواهب زیادی برای اینان دارد. شبکه وسیع ائمه جماعات در روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ که زیرنظر نظام و مدیریت نظام اداره می شوند، با حمایت از این مراجع به گسترش دامنه مقلدین آنها می انجامد. مثلا بیانیه های این مراجع به بهانه های مختلف در تلویزیون خوانده می شود و عملا به معرفی اینان به عنوان مرجع تقلید می انجامد. آقای مکارم شیرازی، سبحانی و نوری همدانی از این دسته افراد هستند.
۵- کلا جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی دینی بعد از آنکه نتوانسته بخش اعظم مرجعیت را با خود همراه کند، نیاز به مرجع سازی دارد که این امر در سایه پول هنگفت نفت و سلطه بر رسانه های ارتباط جمعی می تواند ممکن شود. مثلا در حال حاضر میزان شهریه ای که آقای خامنه ای به طلاب می دهد ماهی ۶۰ هزار تومان است که دو تا سه برابر دیگر مراجع است. مثلا آقای نوری همدانی که در دهه شصت و هفتاد چهره ای گمنام برای اغلب روحانیون بود، در صدا و سیما به ناگهان به عنوان مرجع تقلید جهان تشیع نام برده می شود!
۶- شکی نیست برخورد امنیتی و بعضا قهری با مراجع مثل آنچه با آقای شریعتمداری کردند و حصر خانگی آقای منتظری و شیرازی و یا تعطیلی دفاتر آقای صانعی در شهرهای کشور و معرفی افراد دیگر به عنوان مرجع تقلید و حمایت همه جانبه از آنها همه و همه در دراز مدت به حکومتی شدن مرجعیت و در نهایت به تضعیف بنیان مرجعیت شیعی منجر خواهد شد.
۲- آیت الله سید کاظم شریعتمداری از مراجع تقلید در سال های اول انقلاب به جرم توطئه علیه نظام مورد خشم قرار می گیرد و در انزوا فوت می کند. کسی که مرجع تقلید بخش زیادی از مردم ایران مخصوصا آذربایجانی ها بود، توسط وزیر اطلاعات وقت، محمدی ری شهری سیلی می خورد. پشت دوربین تلویزیون آورده می شود و استغفار می طلبد. موقعی که فوت می کند به مقلدین وی اجازه تشیع جنازه وی را نمی دهند و در کنار یکی از توالت های عمومی یکی از قبرستان های شهر قم خاک می شود! گفته می شود آیت الله مرعشی نجفی دیگر مرجع تقلید بعد ازاین قضیه، تمام دستشویی های آن قبرستان را می خرد و در آنجا، اجازه دفن میت می دهد تا دیگر مزار آقای شریعتمداری کنار دستشویی عمومی قرار نگیرد
۳- برخورد با مراجع تقلید بعد از انقلاب تنها به آقای شریعتمداری محدود نمی شود و مراجعی دیگر چون آیت الله سید محمد شیرازی، آیت الله قمی، آیت الله روحانی، آیت الله منتظری و اخیرا آیت الله صانعی را هم دربرمی گیرد.
۴- علیرغم تصور عموم رابطه مرجعیت قم با جمهوری اسلامی چندان روابط حسنه ای نیست! در واقع در حال حاضر در میان روحانیون سه نوع نگاه نسبت به نظام وجود دارد. عده ای اصلا کاری به نظام ندارن مثل مرحوم آقای بهجت که در طول عمرش یک بار هم رای نداد. یا آقای وحید خراسانی از مراجع فعلی قم که تحت هیچ شرایطی رهبری را به حضور نمی پذیرد و.. دسته ای دیگر با سران نظام مخالفند و بعضا ابراز هم میکنند. مثل آیت الله شیرازی، صانعی و منتظری و… بخش دیگر نیز با نظام هستند و از مواهب آن از جمله حضور در صداوسیما، امامت جمعه و جماعات و کمکهای مالی و… بهره می برند. در واقع حمایت نظام از این دسته ازمراجع به طور غیرمستقیم مواهب زیادی برای اینان دارد. شبکه وسیع ائمه جماعات در روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ که زیرنظر نظام و مدیریت نظام اداره می شوند، با حمایت از این مراجع به گسترش دامنه مقلدین آنها می انجامد. مثلا بیانیه های این مراجع به بهانه های مختلف در تلویزیون خوانده می شود و عملا به معرفی اینان به عنوان مرجع تقلید می انجامد. آقای مکارم شیرازی، سبحانی و نوری همدانی از این دسته افراد هستند.
۵- کلا جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی دینی بعد از آنکه نتوانسته بخش اعظم مرجعیت را با خود همراه کند، نیاز به مرجع سازی دارد که این امر در سایه پول هنگفت نفت و سلطه بر رسانه های ارتباط جمعی می تواند ممکن شود. مثلا در حال حاضر میزان شهریه ای که آقای خامنه ای به طلاب می دهد ماهی ۶۰ هزار تومان است که دو تا سه برابر دیگر مراجع است. مثلا آقای نوری همدانی که در دهه شصت و هفتاد چهره ای گمنام برای اغلب روحانیون بود، در صدا و سیما به ناگهان به عنوان مرجع تقلید جهان تشیع نام برده می شود!
۶- شکی نیست برخورد امنیتی و بعضا قهری با مراجع مثل آنچه با آقای شریعتمداری کردند و حصر خانگی آقای منتظری و شیرازی و یا تعطیلی دفاتر آقای صانعی در شهرهای کشور و معرفی افراد دیگر به عنوان مرجع تقلید و حمایت همه جانبه از آنها همه و همه در دراز مدت به حکومتی شدن مرجعیت و در نهایت به تضعیف بنیان مرجعیت شیعی منجر خواهد شد.