خبرها : چكيده سخنراني همايش كورش هخامنشي و ذوالقرنين
چكيده سخنراني همايش كورش هخامنشي و ذوالقرنين
٨٩/٠٣/١١
به گزارس روابط عمومي مركز دايره المعارف بزرگ اسلامي ،چكيده سخنراني همايش كورش هخامنشي و ذوالقرنين به قرار زير است:
الف)سخنراني افتتاحيه
1.آقاي سيد كاظم موسوي بجنوردي، رياست مركز دايره المعارف بزرگ اسلامي
2. دكتر محمد ابراهيم باستاني پاريزي
3. دكتر مصطفي محقق داماد
ب) سخنراني هاي نشست اول
1. ذوالقرنين در منابع يهود
داستان ذوالقرنين را تنها به يك اصل و يك مأخذ نسبت دادن نوعي ساده انگاري و ناشي از عدم توجه به فرهنگ التقاطي و تركيبي عصر هلنيستي استس كه در آن آراء و افكار و عناصر فرهنگي شرقي و غربي، سامي و غير سامي چنان در هم تنيده شده بود كه جدا كردن آنها از هم كاري است بسيار دشوار و طبعاً مناقشه انگيز.
ذوالقرنين تركيبي است از دو شخصيت تاريخي بسيار مهم شرقي و غربي يكي كوروش هخامنشي كه در قرون پيش از ميلاد مسيح نه تنها در ميان اقوام يهود بلكه نزد يونانيان نيز يونانيان نيز بزرگ ترين چهره فرهنگي و سياسي و نظامي بود ديگري اسكندر مقدوني كه آشكارا در اعمال و رفتار خود مي كوشيد كه از كوروش تقليد كند و با فتوحات معچزه آسا و سرگذشت پرماجرا و شگفت انگيز خود شهرت جهاني يافته بود.
بايد توجه داشت كه داستان ذوالقرنين به گونه اي كه در قرآن كريم آمده كلاً جواب پرسشهايي است كه از جانب احبار يهود به كفار مكه تلقين شده بود و طبعاً بايستي يچون داستانهاي ديگري كه در سوره كهف و ضمن همين داستان ذوالقرنين آمده است از روايات معروف در ميان علما و احبار يهود و متعلق به عوالم فرهنگي و اسطوري قوم يهود بوده و در دوره هاي بعد در روايت شفاهي رايج در حوزه فكري و فرهنگي اسكندريه و خصوصاً در اسكندرنامه منسوب به كاليستنس بقه شخصيت اسكندر پيوند خورده باشد
2. تأسيس دولت هخامنشي
دكتر عنايت الله رضا
در اين مختصر مقصود از تأسيس دولت هخامنشي حكومت انشان يا انزان نيست بلكه دولت بزرگي است كه از اتحاد ماد و پارس طي سالهاي 553-547 پيش از ميلاد پديد آمد. مورخان مشهور باستان بيشتر آگاهيهاي خود را بر پايه روايات شفاهي تدوين كرده اند. محققان در ميان روايايت موجود چهار روايت پيرامون تأسيس دولت هخامنشي را بالنسبه معتبر و برتر از ديگر روايتها دانسته اند. از آن جمله اند روايت كتزياس به نوشته نيكلاي دمشقي هرودت و گنزفون. در اين ماجرا بعضي از مورخان به اتحاد كوروش با كادوسان (كادوشان) و مردها (امردها) و همكاري گروهي از بزرگان ماد با وي اشاره كردند در بعضي از روايت آمده است كه كوروش در عهد استياگ مقام شاهي انشان را داشته است. در مآخذ از حمله استياگ شاه ماد به انشان سخن رفته است كه سرانجام به پيروزي كوروش تصرف قدرت و تسخير اراضي وسيعي از شمال هندوستان تا شمال جيحون در سالهاي 545-539 پس از ميلاد منجر گرديد در مورد زمان فتح ليدي (آسياي صغير) و بابل و تقدم و تأخر آنها در متن روايات تفاوتهايي موجود است.
3. درباره نام كوروش
دكتر حسن رضائي باغ بيدي
زندگي كورش كبير بنيان گذار شاهنشاهي هخامنشي يكي از مهم ترين و در عين حال دشوارترين بخشهاي تاريخ ايران باستان است كه هاله اي از تقدس نيز پيرامون آن را فرا گرفته است. آنچه درباره كورش در آثار مورخان عهد باستان آمده آميزه اي از تاريخ و افسانه است. زندگي اين بزرگ مرد تاريخ ايران و جهان به گونه هاي مختلف روايت شده و هنوز گره هايي ناگشوده درباره زندگي و شخصيت وي وجود دارد.
يكي از گره هاي كور كه قرنهاست توجه همگان را به خود جلب كرده منشأ نام كوروش و معني آن است. كهن ترين ديدگاهها را درباره معني نام كورش در آثار كتسياس (كتزياس) پلوتارخ و استرابو مي توان يافت كه هرچند پايه علمي ندارد به لحاظ قدمت شايان توجه است.
در سالهاي اخير نيز ريشه ها و معاني متفاوتي براي نام كوروش پيشنهاد شده است. بيشتر كساني كه بدين كار دست يازيده اند علاقه منداني بوده اند كه گاه حتي از ابتدايي ترين مباحث زبان شناسي تاريخي و تحولات آوايي بي خبر بوده و بي دليل يا تنها بر پاية شباهتهاي ظاهري ميان كلمات يا به دليل دلبستگي هاي قومي و نژادي دست به خيال پردازي و ريشه تراشي زده اند از اين رو پيشنهادهايشان را بايد «من درآوردي» و «ذوقي» دانست.
سالهاست كه ايران شناسان نامدار و برخي از دانشمندان بزرگ عرصه زبان شناسي هند و اروپايي نيز به دنبال شواهدي هستند تا گره از معماي ريشه و معني نام كوروش بگشايند. دانشمندان ايران شناس و هند و اروپايي شناس تا كنون منشأها و معاني متفاوتي براي اين نام پيشنهاد كرده اند. آخرين نظر از آن ايران شناس آلماني كارل هوفمان است كه اين نام را از ريشه اي هند و اروپايي و به معني «خواركننده (دشمن در مناظره)» مي داند.
نگارنده در اين مقاله پس از بيان اقوال و آراء مختلف درباره منشأ و معني نام كوروش با ارائه شواهدي از مهابهارته حماسه بزرگ هند باستان و استناد به بخشي از گزارش هرودت درباره باورهاي سكاها ريشه و معناي جديدي براي نام كوروش پيشنهاد مي كند.
4. قرائت و ترجمه بخشهايي از استوانه كوروش
دكتر عبدالمجيد ارفعي
«من كوروش شاه جهان شاه بزرگ شاه نيرومند شاه بابل شاه سومر و اكد شاه چهارگوشه جهان پسر كمبوجيه شاه بزرگ شاه انشان نوه كوروش شاه بزرگ شاه انشان نبيره چيشپيش شاه بزرگ شاه انشان از تخمه پادشاهي اي حائودانه».
ج) سخنراني نشست دوم
5. ذوالقرنين و كووروش هخامنشي در نخستين منابع تاريخ اسلام
دكتر سيدصادق سجادي
بحث درباره ذوالقرنيني اصالتاً مبنايي قرآني دارد و به همين سبب بيشترين سخنها را در اين زمينه در تفاسير قرآن مجيد و به اقتفاي آن در كتب تاريخ و ادب مي توان يافت كه در اين باره مشحون از افسانه و تطبيق هاي بي بنيادند.
مفسران و مورخان كوشيده اند ذوالقرنين قرآني را با اسكندر مقدوني تعدادي اسكندرها و ذوالقرنين هاي ديگر تطبيق دهند و در اين راه نه تنها نتوانسته اند مصداقي روشن عرضه كنند بلكه بر پيچيدگي موضوع افزوده اند. آنچه مسلم است آن است كه اشارات اجمالي قرآن به خصايل و رفتارهاي ذوالقرنين هرگز با اسكندر مقدوني و به طريق اولي با بعضي ملوك عرب تطبيق نمي كند. گرچه تطبيق آن با كوروش بزرگ هخامنشي هم بيشتر مبتني بر حدس و گمان است با توجچه به بعضي اطلاعات تاريخي و به خصوص نقوش كشف شده او تطبيق ذوالقرنين بر كوروش منطقي تر و درست تر مي نمايد.
6. كوروش هخامنشي در منابع يوناني
دكتر زرين كوب
7. ذوالقرنين: گزارشي اسطوره شناختي
دكتر محمود جعفري دهقي
گزارشها درباره ذوالقرنين بسيار مفصل و غالباً متفاوت اند. قرآن كريم (سوره كهف آيات 83-98) دامنه لشكركشي او را از مشرق تا مغرب جهان دانسته و او را باني سدي در برابر تجاوزها و فساد يأجوج و مأجوج معرفي كرده است. در تعبير رؤيايي در كتاب دانيال نبي (باب هشتم) نماد ذوالقرنين به گونه قوچي دو شاخ او نشان اتحاد ماد و پارس است. اما مراد از بز تك شاخ اسكندر مقدوني است كه سلسله هخامنشي را منقرض مي سازد.
مورخان مسلمان نيز گزارش هاي متناقضي درباره ذوالقرنين به دست داده اند. گروهي او را معاصر غريدون پنداشته و برخي از جمله بيروني او را از ملوك يمن مي شمارند. از سوي ديگر ابن سنا وي را همراه و همسفر خضر در جستجوي آب حيات دانسته اند و شايد همين برداشت طرف توجه شاعران و اديبان فارسي گوي واقع شده چنان كه سنايي و نظامي و عطار بدين افسانه و رابطه اسكندر با ذوالقرنين اشاره كرده اند. داستان ذوالقرنين به عالم عرفان عرفان نيز راه يافته و عرفا از آن تمثيلهاي عرفاني زيبايي به دست داده اند.
دوگانگي گزارشها درباره اسطوره ذوالقرنين ممكن است بازتاب دو سنت داستاني متفاوت باشد. اين گونه گزارشهاي دوگانه در اسطوره هاي ايراني سابقه دارد. چنان كه داستان گرشاسپ نيز از اين ويژگي برخوردار است و به دو گونه به ما رسيده است. يكي سنتي است كه از طريق موبدان زردشتي نقل شده و بر پايه آن گشتاسپ فرمانروايي دادگر بود كه دين زردشت با حمايت او گسترش يافت. دو ديگر سنتي است كه احتمالاً از طريق مردم گسترش يافته و در شاهنامه مندرج است. بر اساس اين سنت گشتاسپ پدر اسفنديار پادشاهي خودكامه حسود و نيرنگ باز بود كه خودخواهي او موجب مرگ اسفنديار گرديد.
به نظر نگارنده اسطوره ذوالقرنين ممكن است از دو مسير و دو سنت متفاوت به روزگار ما رسيده باشد: يكي سنتي است كه بازتاب ديدگاه جامعه ايراني است و بنابر آن ذوالقرنين با كوروش هخامنشي يكي دانسته شده است.
اين ديدگاه با صفاتي كه از او در قرآن كريم بيان شده و او را انساني با ايمان و خداشناس مي نمايد بسيار نزديك است دو ديگر سنتي غيرمردمي است كه بر اساس آن ذوالقرنين همان اسكندر مقدوني است. اين روايت ممكن است از منابع غيرايراني به ادبيات و فرهنگ ما راه يافته باشد تا به اسكندر چهره اي مشروع و مردمي ببخشد.
8. استوانه كوروش: تاريخچه كشف و پژوهشهاي انجام شده بر روي آن
عسكر بهرامي
در سال 1879 ميلادي در جريان كاوشهاي باستان شناسان انگليسي در محل شهر باستاني بابل استوانه اي از گل پخته به دست آمد كه بر روي آن مطالبي با نشانه هاي ميخي كنده شده بود. از بررسي استوانه آشكار شد كه كتيبه آن به خط و زبان اكدي و مربوط به دوران فرمانروايي كوروش هخامنشي است.
پس از تهيه رونوشت از نوشته هاي استوانه پژوهشگران به بررسي و قرائت آن پرداختند. از نخستين اين پژوهشها كه با هنري رالينسن آغاز شد. بسياري از مندرجات اين متن آسيب ديده آشكار شد و بعدها پژوهشگراني ديگر به بازخواني و تصحيح قرائتهاي پيشين پرداختند و مندرجات آن را روشنتر ساختند.
در اين مقاله گزارشي از چگونگي كشف اين استوانه و سير مطالعات آن ارائه مي شود.
د) سخنراني نشست سوم
9. آشنايي با شخصيت كوروش در منابع اسلامي
دكتر احمد پاكتچي
كوروش بزرگترين فرمانرواي سلسله هخامنشي آن اندازه كه امروز شناخته است در طي سده هاي گذشته شخصيتي آشنا نبوده است بخش مهمي از آنچه درباره وي مي دانيم برگرفته از خوانش كتيبه ها تحليل داستانهاي نيمه تاريخي يوناني و به طور كلي پژوهشهاي جديد تاريخي است. با وجود اين نام كوروش از نخستين نوشته هاي عصر اسلامي در منابع متنوع ديني و تاريخي ثبت شده و اطلاعاتي هرچند محدود درباره او داده شده است.
در پژوهش حاضر داده هاي موجود درباره كوروش در منابع اسلامي از نظر گزاره ها تحليل شده و با طيفهاي مختلف منابع تاريخي مقايسه شده است برآيند اين بررسي آن است كه منابع متقدم تفسيري تا سده سوم هجري بيشتر بر داده هاي يهود درباره كوروش و به خصوص كتب عهد عتيق متكي بوده است. از اواخر سده سوم هجري دو طيف ديگر از داده ها يعني طيف برگرفته از منابع يوناني و طيف برگرفته از اساطير باستاني ايراني به شرح زندگي كوروش در منابع اسلامي راه گشوده و كوششهايي در جهت يكي انگاري كوروش با شاهان اساطيري ايران با پيامبران نامبردار در قصص قرآني صورت گرفته است. از قرن هفتم هجري برخي از مورخان مسيحي عربي نويس با استفاده وسيع تر از منابع يوناني زمينه بسط داستان كوروش در منابع عربي را فراهم آوردند كه بازتاب آن در منابع پسين اسلامي ديده مي شود.
افزون بر گونه هاي روايي كه در آنها نام كوروش به تصريح آمده است برخي از داستانها در منابع اسلامي وجود دارد كه مؤلفه هاي خاصي از شخصيت كوروش بدون نام در آن ديده مي شود از جمله اين مؤلفه ها مي توان به استيلاي مهرورزانه او بر شرق و غرب بازسازي معبد سليمان و سپرده شدن او در كودكي به جلاد و رهيدنش از مرگ اشاره كرد.
10. مجمع البحرين «وجوب» و «امكان» تأملاتي فلسفي و تأويلي بر اسطوره ذوالقرنين
شهرام خداورديان
مقاله حاضر با پذيرش ماهيت رمزي قصه قرآني ذوالقرنين و طرح مباحثي مجمل در خصوص دلالت قرآني واژه «قصه» و اشاره به قرابت كلي آن با معناي اصلي و كهن واژه يوناني mythos معطوف به ارائه خوانشي تأويلي از قصه مذكور است و مبناي اين خوانش برجسته سازي اجزاي قصه به قصد درك تعامل ديالكتيكي اين اجزاء با كل متن است. اما چنان كه در مقاله نشان داده شده درك اين «ديالكتيك جزو و كل» نه تنها ابزاري براي خوانش تأويلي متن بلكه اساساً ناظر به يكي از جنبه هاي آن مقام سرنموني است كه قرآن كريم از صاحب آن به «ذوالقرنين» ياد ميكند. مؤخره مقاله نيز با پذيرش سرنموني بودن «ذوالقرنين» قرآني درصدد برجسته سازي تناظرات و قرابتهاي ذوالقرنين قرآن با كوروش بزرگ در كتب عهد عتيق است و البته بررسي اين تناظرات و قرابت ها در انطباق با همان روبكرد بخش نخست مقاله بر اساس خوانشي اسطوره محور و نه تاريخ محور صورت گرفته است.
11. «ذوالقرنين»ها و بررسي واژه ذوالقرنين از ديدگاه زبان شناسي تاريخي
رضوان مساح
ذوالقرنين نامي است آشنا براي همه كساني يكه در حوزه علوم قرآني يا تاريخ به پژوهش پرداخته اند و از آنجا كه نام وي دو بار در قرآن كريم سوره كهف آيات 83 تا 97 آمده با گذشت زمان حجم گسترده و نامناسبي از آراء و گفتارهاي مفسران و مترجمان تفاسير به زبان عربي و فارسي را به خود اختصاص داده كه البته اهميت موضوع را نيز به گونه اي نشان مي دهد. علاوه بر اين نام ذوالقرنين را در بسياري از احاديث مي يابيم اگرچه در ارزش و اعتبار تاريخي و صحت و سقم بعضي از آنها ترديد باشد. در اين مقاله نگارنده خواهد كوشيد وجوه تسميه اين نام يا لقب را كه در تفاسير يا كتابهاي تاريخي آمده است گرد آورده فهرست وار به شنوندگان عرضه كند. اگرچه منابع در اين وجوه متفق القول نيستند و گردآوري همه آنها نيز كاري سخت و گاه ناممكن است چه ممكن است باز بتوان در گوشه و كناري وجه ديگري به دست آورد. علاوه بر اين از آنجا كه افراد بسياري در زمان هاي گوناگون به اين نام نامزد شده اند طبيعي است كه ذوالقرنين را در فاصله هاي زماني بس ناهمگون بيابيم. تلاش نگارنده بر آن بوده تا آنجا كه امكان داشته آنها را به ترتيب زمان فهرست كرده عرضه كند. پس از آن به صورت گذرا به تحقيقات مستشرقان اشاره كرده نظرهاي ايشان را درباره ذوالقرنين بيان خواهد كرد.
از نكات اصلي اين مقاله بحث لغوي و ريشه شناسي واژه ذوالقرنين در زبانهاي سامي است.
12. كوروش: برگزيده يا پادشاه؟
ناهيد غني
ساليان متمادي است كه مفسران كوشيده اند تا ذوالقرنين را كه ذكر او در قرآن آمده است با يكي از شخصيتهاي تاريخي تطبيق دهند. برخي او را كسي جز اسكندر مقدوني ندانسته اند و جمعي ديگر معتقدند كه وي يكي از پادشاهان يمن بوده است. در اوائل قرن بيستم امام الهند ابوالكلام آزاد نظريه جديد خود را مبني بر اين كه ذوالقرنين همان كوروش كبير هخامنشي است ارائه داد. او بر اساس شواهد باستان شناختي و زبان شناختي و با استناد به آيات تورات (سفر دانيال ارميا و اشعيا) كوشيد دلايل خود را مستدل و مستند كند. اما نظريه ابوالكلام آزاد نيز با مخالفتهايي مواجه شد. از آن جمله امير توكل كامبوزيا ذوالقرنين را امپراتور چين و باني ديوار چين دانست.
اين مقاله بر آن است تا هر كدام از اين نظريات را بررسي كند و علاوه بر منابع و مآخذي كه تاكنون مورد استفاده محققان بوده است با اشاره به متون كهن فارسي – يهودي از تفسير بخشهايي از تورات به بررسي اين مهم بپردازد كه كوروش هخامنشي چه ويژگيهايي را دارا بود كه از زمان خود تاكنون همواره كانون توجه طيف وسيعي از افراد بوده است: از پيامبران بني اسرائيل و پيروان اديان بين النهرين تا سياستمداران و محققان در طول اعصار تا به امروز.
13. مديريت هوشمند و ذوالقرنين كوروش بزرگ
دكتر علي غضنفري
در دنياي مديريت نوين و بسي ژرف تر در دنياي مديريت آتي ساختار و سازمان دهي لازم است تا مديريت و رهبري بتوانند در كنار نوآوري هاي پياپي و برنامه ريزي شده زمينه هاي «انسان محوري» را هم زمان با توسعه و افزايش بهره وري از طريق هم دلي مشترك انديشي و ارزش آفريني پديد آورند.
مديريت هوشمند به همه آنچه گفته شد مي پردازد و براي از بين بردن تدريجي مديريت فردگرا و از بالا به پايين مديريت مشترك و از پايين به بالا را به نمايش مي گذارد.
شگفت آور است كه 550 سال پيش از ميلاد مسيح(ع) كوروش بزرگ اجزاي مديريت هوشمند را شناخته و به كار گرفته است. در اين مقاله همه آنچه كوروش بزرگ در پيوند با مديريت هوشمند به كار بسته در نمودارهايي تطبيقي ارائه خواهد شد.
الف)سخنراني افتتاحيه
1.آقاي سيد كاظم موسوي بجنوردي، رياست مركز دايره المعارف بزرگ اسلامي
2. دكتر محمد ابراهيم باستاني پاريزي
3. دكتر مصطفي محقق داماد
ب) سخنراني هاي نشست اول
1. ذوالقرنين در منابع يهود
داستان ذوالقرنين را تنها به يك اصل و يك مأخذ نسبت دادن نوعي ساده انگاري و ناشي از عدم توجه به فرهنگ التقاطي و تركيبي عصر هلنيستي استس كه در آن آراء و افكار و عناصر فرهنگي شرقي و غربي، سامي و غير سامي چنان در هم تنيده شده بود كه جدا كردن آنها از هم كاري است بسيار دشوار و طبعاً مناقشه انگيز.
ذوالقرنين تركيبي است از دو شخصيت تاريخي بسيار مهم شرقي و غربي يكي كوروش هخامنشي كه در قرون پيش از ميلاد مسيح نه تنها در ميان اقوام يهود بلكه نزد يونانيان نيز يونانيان نيز بزرگ ترين چهره فرهنگي و سياسي و نظامي بود ديگري اسكندر مقدوني كه آشكارا در اعمال و رفتار خود مي كوشيد كه از كوروش تقليد كند و با فتوحات معچزه آسا و سرگذشت پرماجرا و شگفت انگيز خود شهرت جهاني يافته بود.
بايد توجه داشت كه داستان ذوالقرنين به گونه اي كه در قرآن كريم آمده كلاً جواب پرسشهايي است كه از جانب احبار يهود به كفار مكه تلقين شده بود و طبعاً بايستي يچون داستانهاي ديگري كه در سوره كهف و ضمن همين داستان ذوالقرنين آمده است از روايات معروف در ميان علما و احبار يهود و متعلق به عوالم فرهنگي و اسطوري قوم يهود بوده و در دوره هاي بعد در روايت شفاهي رايج در حوزه فكري و فرهنگي اسكندريه و خصوصاً در اسكندرنامه منسوب به كاليستنس بقه شخصيت اسكندر پيوند خورده باشد
2. تأسيس دولت هخامنشي
دكتر عنايت الله رضا
در اين مختصر مقصود از تأسيس دولت هخامنشي حكومت انشان يا انزان نيست بلكه دولت بزرگي است كه از اتحاد ماد و پارس طي سالهاي 553-547 پيش از ميلاد پديد آمد. مورخان مشهور باستان بيشتر آگاهيهاي خود را بر پايه روايات شفاهي تدوين كرده اند. محققان در ميان روايايت موجود چهار روايت پيرامون تأسيس دولت هخامنشي را بالنسبه معتبر و برتر از ديگر روايتها دانسته اند. از آن جمله اند روايت كتزياس به نوشته نيكلاي دمشقي هرودت و گنزفون. در اين ماجرا بعضي از مورخان به اتحاد كوروش با كادوسان (كادوشان) و مردها (امردها) و همكاري گروهي از بزرگان ماد با وي اشاره كردند در بعضي از روايت آمده است كه كوروش در عهد استياگ مقام شاهي انشان را داشته است. در مآخذ از حمله استياگ شاه ماد به انشان سخن رفته است كه سرانجام به پيروزي كوروش تصرف قدرت و تسخير اراضي وسيعي از شمال هندوستان تا شمال جيحون در سالهاي 545-539 پس از ميلاد منجر گرديد در مورد زمان فتح ليدي (آسياي صغير) و بابل و تقدم و تأخر آنها در متن روايات تفاوتهايي موجود است.
3. درباره نام كوروش
دكتر حسن رضائي باغ بيدي
زندگي كورش كبير بنيان گذار شاهنشاهي هخامنشي يكي از مهم ترين و در عين حال دشوارترين بخشهاي تاريخ ايران باستان است كه هاله اي از تقدس نيز پيرامون آن را فرا گرفته است. آنچه درباره كورش در آثار مورخان عهد باستان آمده آميزه اي از تاريخ و افسانه است. زندگي اين بزرگ مرد تاريخ ايران و جهان به گونه هاي مختلف روايت شده و هنوز گره هايي ناگشوده درباره زندگي و شخصيت وي وجود دارد.
يكي از گره هاي كور كه قرنهاست توجه همگان را به خود جلب كرده منشأ نام كوروش و معني آن است. كهن ترين ديدگاهها را درباره معني نام كورش در آثار كتسياس (كتزياس) پلوتارخ و استرابو مي توان يافت كه هرچند پايه علمي ندارد به لحاظ قدمت شايان توجه است.
در سالهاي اخير نيز ريشه ها و معاني متفاوتي براي نام كوروش پيشنهاد شده است. بيشتر كساني كه بدين كار دست يازيده اند علاقه منداني بوده اند كه گاه حتي از ابتدايي ترين مباحث زبان شناسي تاريخي و تحولات آوايي بي خبر بوده و بي دليل يا تنها بر پاية شباهتهاي ظاهري ميان كلمات يا به دليل دلبستگي هاي قومي و نژادي دست به خيال پردازي و ريشه تراشي زده اند از اين رو پيشنهادهايشان را بايد «من درآوردي» و «ذوقي» دانست.
سالهاست كه ايران شناسان نامدار و برخي از دانشمندان بزرگ عرصه زبان شناسي هند و اروپايي نيز به دنبال شواهدي هستند تا گره از معماي ريشه و معني نام كوروش بگشايند. دانشمندان ايران شناس و هند و اروپايي شناس تا كنون منشأها و معاني متفاوتي براي اين نام پيشنهاد كرده اند. آخرين نظر از آن ايران شناس آلماني كارل هوفمان است كه اين نام را از ريشه اي هند و اروپايي و به معني «خواركننده (دشمن در مناظره)» مي داند.
نگارنده در اين مقاله پس از بيان اقوال و آراء مختلف درباره منشأ و معني نام كوروش با ارائه شواهدي از مهابهارته حماسه بزرگ هند باستان و استناد به بخشي از گزارش هرودت درباره باورهاي سكاها ريشه و معناي جديدي براي نام كوروش پيشنهاد مي كند.
4. قرائت و ترجمه بخشهايي از استوانه كوروش
دكتر عبدالمجيد ارفعي
«من كوروش شاه جهان شاه بزرگ شاه نيرومند شاه بابل شاه سومر و اكد شاه چهارگوشه جهان پسر كمبوجيه شاه بزرگ شاه انشان نوه كوروش شاه بزرگ شاه انشان نبيره چيشپيش شاه بزرگ شاه انشان از تخمه پادشاهي اي حائودانه».
ج) سخنراني نشست دوم
5. ذوالقرنين و كووروش هخامنشي در نخستين منابع تاريخ اسلام
دكتر سيدصادق سجادي
بحث درباره ذوالقرنيني اصالتاً مبنايي قرآني دارد و به همين سبب بيشترين سخنها را در اين زمينه در تفاسير قرآن مجيد و به اقتفاي آن در كتب تاريخ و ادب مي توان يافت كه در اين باره مشحون از افسانه و تطبيق هاي بي بنيادند.
مفسران و مورخان كوشيده اند ذوالقرنين قرآني را با اسكندر مقدوني تعدادي اسكندرها و ذوالقرنين هاي ديگر تطبيق دهند و در اين راه نه تنها نتوانسته اند مصداقي روشن عرضه كنند بلكه بر پيچيدگي موضوع افزوده اند. آنچه مسلم است آن است كه اشارات اجمالي قرآن به خصايل و رفتارهاي ذوالقرنين هرگز با اسكندر مقدوني و به طريق اولي با بعضي ملوك عرب تطبيق نمي كند. گرچه تطبيق آن با كوروش بزرگ هخامنشي هم بيشتر مبتني بر حدس و گمان است با توجچه به بعضي اطلاعات تاريخي و به خصوص نقوش كشف شده او تطبيق ذوالقرنين بر كوروش منطقي تر و درست تر مي نمايد.
6. كوروش هخامنشي در منابع يوناني
دكتر زرين كوب
7. ذوالقرنين: گزارشي اسطوره شناختي
دكتر محمود جعفري دهقي
گزارشها درباره ذوالقرنين بسيار مفصل و غالباً متفاوت اند. قرآن كريم (سوره كهف آيات 83-98) دامنه لشكركشي او را از مشرق تا مغرب جهان دانسته و او را باني سدي در برابر تجاوزها و فساد يأجوج و مأجوج معرفي كرده است. در تعبير رؤيايي در كتاب دانيال نبي (باب هشتم) نماد ذوالقرنين به گونه قوچي دو شاخ او نشان اتحاد ماد و پارس است. اما مراد از بز تك شاخ اسكندر مقدوني است كه سلسله هخامنشي را منقرض مي سازد.
مورخان مسلمان نيز گزارش هاي متناقضي درباره ذوالقرنين به دست داده اند. گروهي او را معاصر غريدون پنداشته و برخي از جمله بيروني او را از ملوك يمن مي شمارند. از سوي ديگر ابن سنا وي را همراه و همسفر خضر در جستجوي آب حيات دانسته اند و شايد همين برداشت طرف توجه شاعران و اديبان فارسي گوي واقع شده چنان كه سنايي و نظامي و عطار بدين افسانه و رابطه اسكندر با ذوالقرنين اشاره كرده اند. داستان ذوالقرنين به عالم عرفان عرفان نيز راه يافته و عرفا از آن تمثيلهاي عرفاني زيبايي به دست داده اند.
دوگانگي گزارشها درباره اسطوره ذوالقرنين ممكن است بازتاب دو سنت داستاني متفاوت باشد. اين گونه گزارشهاي دوگانه در اسطوره هاي ايراني سابقه دارد. چنان كه داستان گرشاسپ نيز از اين ويژگي برخوردار است و به دو گونه به ما رسيده است. يكي سنتي است كه از طريق موبدان زردشتي نقل شده و بر پايه آن گشتاسپ فرمانروايي دادگر بود كه دين زردشت با حمايت او گسترش يافت. دو ديگر سنتي است كه احتمالاً از طريق مردم گسترش يافته و در شاهنامه مندرج است. بر اساس اين سنت گشتاسپ پدر اسفنديار پادشاهي خودكامه حسود و نيرنگ باز بود كه خودخواهي او موجب مرگ اسفنديار گرديد.
به نظر نگارنده اسطوره ذوالقرنين ممكن است از دو مسير و دو سنت متفاوت به روزگار ما رسيده باشد: يكي سنتي است كه بازتاب ديدگاه جامعه ايراني است و بنابر آن ذوالقرنين با كوروش هخامنشي يكي دانسته شده است.
اين ديدگاه با صفاتي كه از او در قرآن كريم بيان شده و او را انساني با ايمان و خداشناس مي نمايد بسيار نزديك است دو ديگر سنتي غيرمردمي است كه بر اساس آن ذوالقرنين همان اسكندر مقدوني است. اين روايت ممكن است از منابع غيرايراني به ادبيات و فرهنگ ما راه يافته باشد تا به اسكندر چهره اي مشروع و مردمي ببخشد.
8. استوانه كوروش: تاريخچه كشف و پژوهشهاي انجام شده بر روي آن
عسكر بهرامي
در سال 1879 ميلادي در جريان كاوشهاي باستان شناسان انگليسي در محل شهر باستاني بابل استوانه اي از گل پخته به دست آمد كه بر روي آن مطالبي با نشانه هاي ميخي كنده شده بود. از بررسي استوانه آشكار شد كه كتيبه آن به خط و زبان اكدي و مربوط به دوران فرمانروايي كوروش هخامنشي است.
پس از تهيه رونوشت از نوشته هاي استوانه پژوهشگران به بررسي و قرائت آن پرداختند. از نخستين اين پژوهشها كه با هنري رالينسن آغاز شد. بسياري از مندرجات اين متن آسيب ديده آشكار شد و بعدها پژوهشگراني ديگر به بازخواني و تصحيح قرائتهاي پيشين پرداختند و مندرجات آن را روشنتر ساختند.
در اين مقاله گزارشي از چگونگي كشف اين استوانه و سير مطالعات آن ارائه مي شود.
د) سخنراني نشست سوم
9. آشنايي با شخصيت كوروش در منابع اسلامي
دكتر احمد پاكتچي
كوروش بزرگترين فرمانرواي سلسله هخامنشي آن اندازه كه امروز شناخته است در طي سده هاي گذشته شخصيتي آشنا نبوده است بخش مهمي از آنچه درباره وي مي دانيم برگرفته از خوانش كتيبه ها تحليل داستانهاي نيمه تاريخي يوناني و به طور كلي پژوهشهاي جديد تاريخي است. با وجود اين نام كوروش از نخستين نوشته هاي عصر اسلامي در منابع متنوع ديني و تاريخي ثبت شده و اطلاعاتي هرچند محدود درباره او داده شده است.
در پژوهش حاضر داده هاي موجود درباره كوروش در منابع اسلامي از نظر گزاره ها تحليل شده و با طيفهاي مختلف منابع تاريخي مقايسه شده است برآيند اين بررسي آن است كه منابع متقدم تفسيري تا سده سوم هجري بيشتر بر داده هاي يهود درباره كوروش و به خصوص كتب عهد عتيق متكي بوده است. از اواخر سده سوم هجري دو طيف ديگر از داده ها يعني طيف برگرفته از منابع يوناني و طيف برگرفته از اساطير باستاني ايراني به شرح زندگي كوروش در منابع اسلامي راه گشوده و كوششهايي در جهت يكي انگاري كوروش با شاهان اساطيري ايران با پيامبران نامبردار در قصص قرآني صورت گرفته است. از قرن هفتم هجري برخي از مورخان مسيحي عربي نويس با استفاده وسيع تر از منابع يوناني زمينه بسط داستان كوروش در منابع عربي را فراهم آوردند كه بازتاب آن در منابع پسين اسلامي ديده مي شود.
افزون بر گونه هاي روايي كه در آنها نام كوروش به تصريح آمده است برخي از داستانها در منابع اسلامي وجود دارد كه مؤلفه هاي خاصي از شخصيت كوروش بدون نام در آن ديده مي شود از جمله اين مؤلفه ها مي توان به استيلاي مهرورزانه او بر شرق و غرب بازسازي معبد سليمان و سپرده شدن او در كودكي به جلاد و رهيدنش از مرگ اشاره كرد.
10. مجمع البحرين «وجوب» و «امكان» تأملاتي فلسفي و تأويلي بر اسطوره ذوالقرنين
شهرام خداورديان
مقاله حاضر با پذيرش ماهيت رمزي قصه قرآني ذوالقرنين و طرح مباحثي مجمل در خصوص دلالت قرآني واژه «قصه» و اشاره به قرابت كلي آن با معناي اصلي و كهن واژه يوناني mythos معطوف به ارائه خوانشي تأويلي از قصه مذكور است و مبناي اين خوانش برجسته سازي اجزاي قصه به قصد درك تعامل ديالكتيكي اين اجزاء با كل متن است. اما چنان كه در مقاله نشان داده شده درك اين «ديالكتيك جزو و كل» نه تنها ابزاري براي خوانش تأويلي متن بلكه اساساً ناظر به يكي از جنبه هاي آن مقام سرنموني است كه قرآن كريم از صاحب آن به «ذوالقرنين» ياد ميكند. مؤخره مقاله نيز با پذيرش سرنموني بودن «ذوالقرنين» قرآني درصدد برجسته سازي تناظرات و قرابتهاي ذوالقرنين قرآن با كوروش بزرگ در كتب عهد عتيق است و البته بررسي اين تناظرات و قرابت ها در انطباق با همان روبكرد بخش نخست مقاله بر اساس خوانشي اسطوره محور و نه تاريخ محور صورت گرفته است.
11. «ذوالقرنين»ها و بررسي واژه ذوالقرنين از ديدگاه زبان شناسي تاريخي
رضوان مساح
ذوالقرنين نامي است آشنا براي همه كساني يكه در حوزه علوم قرآني يا تاريخ به پژوهش پرداخته اند و از آنجا كه نام وي دو بار در قرآن كريم سوره كهف آيات 83 تا 97 آمده با گذشت زمان حجم گسترده و نامناسبي از آراء و گفتارهاي مفسران و مترجمان تفاسير به زبان عربي و فارسي را به خود اختصاص داده كه البته اهميت موضوع را نيز به گونه اي نشان مي دهد. علاوه بر اين نام ذوالقرنين را در بسياري از احاديث مي يابيم اگرچه در ارزش و اعتبار تاريخي و صحت و سقم بعضي از آنها ترديد باشد. در اين مقاله نگارنده خواهد كوشيد وجوه تسميه اين نام يا لقب را كه در تفاسير يا كتابهاي تاريخي آمده است گرد آورده فهرست وار به شنوندگان عرضه كند. اگرچه منابع در اين وجوه متفق القول نيستند و گردآوري همه آنها نيز كاري سخت و گاه ناممكن است چه ممكن است باز بتوان در گوشه و كناري وجه ديگري به دست آورد. علاوه بر اين از آنجا كه افراد بسياري در زمان هاي گوناگون به اين نام نامزد شده اند طبيعي است كه ذوالقرنين را در فاصله هاي زماني بس ناهمگون بيابيم. تلاش نگارنده بر آن بوده تا آنجا كه امكان داشته آنها را به ترتيب زمان فهرست كرده عرضه كند. پس از آن به صورت گذرا به تحقيقات مستشرقان اشاره كرده نظرهاي ايشان را درباره ذوالقرنين بيان خواهد كرد.
از نكات اصلي اين مقاله بحث لغوي و ريشه شناسي واژه ذوالقرنين در زبانهاي سامي است.
12. كوروش: برگزيده يا پادشاه؟
ناهيد غني
ساليان متمادي است كه مفسران كوشيده اند تا ذوالقرنين را كه ذكر او در قرآن آمده است با يكي از شخصيتهاي تاريخي تطبيق دهند. برخي او را كسي جز اسكندر مقدوني ندانسته اند و جمعي ديگر معتقدند كه وي يكي از پادشاهان يمن بوده است. در اوائل قرن بيستم امام الهند ابوالكلام آزاد نظريه جديد خود را مبني بر اين كه ذوالقرنين همان كوروش كبير هخامنشي است ارائه داد. او بر اساس شواهد باستان شناختي و زبان شناختي و با استناد به آيات تورات (سفر دانيال ارميا و اشعيا) كوشيد دلايل خود را مستدل و مستند كند. اما نظريه ابوالكلام آزاد نيز با مخالفتهايي مواجه شد. از آن جمله امير توكل كامبوزيا ذوالقرنين را امپراتور چين و باني ديوار چين دانست.
اين مقاله بر آن است تا هر كدام از اين نظريات را بررسي كند و علاوه بر منابع و مآخذي كه تاكنون مورد استفاده محققان بوده است با اشاره به متون كهن فارسي – يهودي از تفسير بخشهايي از تورات به بررسي اين مهم بپردازد كه كوروش هخامنشي چه ويژگيهايي را دارا بود كه از زمان خود تاكنون همواره كانون توجه طيف وسيعي از افراد بوده است: از پيامبران بني اسرائيل و پيروان اديان بين النهرين تا سياستمداران و محققان در طول اعصار تا به امروز.
13. مديريت هوشمند و ذوالقرنين كوروش بزرگ
دكتر علي غضنفري
در دنياي مديريت نوين و بسي ژرف تر در دنياي مديريت آتي ساختار و سازمان دهي لازم است تا مديريت و رهبري بتوانند در كنار نوآوري هاي پياپي و برنامه ريزي شده زمينه هاي «انسان محوري» را هم زمان با توسعه و افزايش بهره وري از طريق هم دلي مشترك انديشي و ارزش آفريني پديد آورند.
مديريت هوشمند به همه آنچه گفته شد مي پردازد و براي از بين بردن تدريجي مديريت فردگرا و از بالا به پايين مديريت مشترك و از پايين به بالا را به نمايش مي گذارد.
شگفت آور است كه 550 سال پيش از ميلاد مسيح(ع) كوروش بزرگ اجزاي مديريت هوشمند را شناخته و به كار گرفته است. در اين مقاله همه آنچه كوروش بزرگ در پيوند با مديريت هوشمند به كار بسته در نمودارهايي تطبيقي ارائه خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر