((بسم الله الرحـمان الرحيم))
((إنّا لِلّهِ وَ إنّا إلَيهِ راجِعوُن))
((وَ مَنْ أَظلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَساجِدَ اللّهِ أَن يذْكَرَ فِيهَا اسمُهُ وَ سعَی فى خَرَابِهَا
أُولئِك مَاكانَ لَهُمْ أَن يدْخُلُوهَا إِلّا خَائِفِينَ، لَهُمْ فى الدُّنْيا خِزْىٌ وَ لَهُمْ فى الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ)) (بقره/۱۱۴)
أُولئِك مَاكانَ لَهُمْ أَن يدْخُلُوهَا إِلّا خَائِفِينَ، لَهُمْ فى الدُّنْيا خِزْىٌ وَ لَهُمْ فى الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ)) (بقره/۱۱۴)
پس از عرض سلام و تسلیت به محضر مبارک حضرت بقیة الله الأعظم (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) و همچنین برادر عزیزم جناب مستطاب آیت الله آقای حاج سید علی محمد دستغیب (دامت برکاته) و نیز به همه برادران و خواهران مؤمن و دیندار، خصوصاً خانواده های شهداء، ایثارگران و نمازگزاران مسجد قبای شیراز (آتشیها).
نامه دادخواهی شما را رؤیت نمودم. مدتی است هر از چند گاه، فتنه ای با نام دیانت و ولایت، در گوشه و کنار ایران برپا می شود، و به یک عالِم، مسجد یا یک مجلس درس و وعظ اسلامی ـ که در آن کلمه حقّی گفته شده است ـ حمله و یورش می برند و... ! عجیب است که رنگ و بوی اسلامی هم به آن می دهند، و در نهایت اسلام عزیز را وارونه جلوه می دهند!
آنجا که جایگزیـن عــدالت ستـم شود
مرد خدا به حق طلبی متّهم شود
مرد خدا به حق طلبی متّهم شود
با نام دین به ریشه دین تیشه می زنند
جمعی که کاش ریشه آنان قلم شود
جمعی که کاش ریشه آنان قلم شود
آیا اینها خود را شیعه مؤمن می دانند و آنها را منافق؟! آیا اینها اصلاً معنای ایمان و نفاق را دریافته اند، یا اینکه در فتنه سقوط کرده اند ؟! آیا منطق قرآن و سنّت و سیره معصومان (علیهم السلام) این است ؟!
آیا واقعاً پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه و آله سلم) و مولای متّقیان علی بن ابی طالب (صلوات الله علیه) و سایر معصومان محمدی (علیهم السلام) این نوع حرکات را تأیید می کنند ؟!
اینجانب که حدود هفتاد سال تدبّر و تفکّر در قرآن کریم و سنّت قطعیه را روش زندگی خود قرار داده ام و همواره خود را خادم کوچک قرآن می دانم و عمر خود را صرف این راه نموده ام، هرگز توجیهی برای این قبیل کارها نیافته ام.
به فرموده مولایمان امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) این اعمال را جز پیروی از هواهای نفسانی نمی دانم که:
«إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ، يُخَالَفُ فِيهَا کِتابُ اللهِ، وَيتَوَلَّى عَلَيهَا رِجَالٌ رِجَالاً عَلَى غَيرِ دِينِ اللهِ... :
شروع فتنه ها تنها، هواهایی [نفسانی] است که پیروی می گردد و احکامی است که بدعت گذاشته می شود، که بدانها با کتاب خدا مخالفت می شود، و بر [اجرای] آن مردانی، مردان دیگر را ـ بر غیر دین خدا ـ یاری می دهند... ».
آری، قطعاً این اعمال نتیجه دوری از قرآن کریم و عمل نکردن به فرامین الهی است و از همین روست که قرآن کریم شکایت رسول الله (صلی الله علیه و آله سلم) به درگاه خدای متعال را این گونه بیان می کند:
((وَقَالَ الرَّسولُ يا رَبِّ إنَّ قَومِی إتـَّخَذوُا هذَا القرآنَ مَهجُوراً)) (فرقان/۳۰)
آیا زمان آن نرسیده است که دست از آزار و اذیت رسول و آل رسول (صلوات الله علیهم اجمعین) برداشته شود و تفکّر و تعقّل، جایگزین تحجّر و تحمّق گردد؟ آیا براستی آقا و مولایمان، ولی أمر مسلمین جهان حضرت بقیة الله الأعظم (روحی له الفداء) اهل خشونت و درگیری و خونریزی اند، یا اهل منطق و موعظه ؟!
آنچه براساس سنّت قطعیه به دستمان رسیده، خلاف این بوده و بیانگر آن است که منجی عالَم (علیه السلام) طبق روش جدّشان رسول الله (صلی الله علیه و آله سلم) عمل می کنند و روش موعظه را در پیش می گیرند و در نهایت که معاندان علیه آنحضرت (صلوات الله علیه) سلاح برمی گیرند؛ آنحضرت هم سلاح برمی دارند و به دفاع برمی خیزند.
ناله را هرچند می خواهم که پنهان سرکشم
سینه می گوید که من تنگ آمدم، فریاد کن
سینه می گوید که من تنگ آمدم، فریاد کن
جریان اسفناک حمله به مسجد قبای شیراز مرا به یاد خاطره تلخ و دردناک حمله وحشیانه، در دو مرحله در سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۶۹ به مسجد امام رضا (علیه السلام) در شهر مقدس قم که محل تدریس و تفسیر قرآن کریم اینجانب بوده، انداخت. در مرحله اوّل، آن مهاجمان دست نشانده با حمله به طلاب علوم قرآن، با سیلی و مشت و لگد به آنان توهین نموده و قرآنها را پایمال کردند. حسابشان برای روز واپسین: ((يوْمَ تَشْهَدُ عَلَيهِم أَلْسِنَتُهُم وَأَيدِيهِم وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يعْمَلُونَ)) (نور/۲۴).
حال که مسلمان و بلکه بالاتر از آن، کسی که خود را شیعه و محبّ اهل بیت (علیهم السلام) می داند؛ اینچنین به قرآن و مقدّسات بی حرمتی و دهن کجی می کند؛ از کشیش آمریکایی و شخصی که اصلاً اعتقادی به قرآن ندارد چه انتظاری می رود؟! آنها قبل از این هم به مقدّسات ما توهین کرده اند. لعنت الله علیهم.
اینجانب فاجعه دردناکی را که اخیراً در کشور آمریکا اتفاق افتاده، لکّه ننگی برای سردمداران آن می دانم، و در مورد آن، اعلام می کنم:
کسی که اقدام به آتش زدن و توهینِ قرآن و دیگر مقدّسات نموده مانند سلمان رشدی و اعظم طارق، به اعدام محکوم بوده و قتل او بر مسلمین واجب است. و بر همه مسلمین واجب است که با تمام توان خود، روشنگری کرده و حقانیت قرآن مجید ـ این حجت بالغه الهی ـ را به همگان نشان دهند ((يريدوُنَ لِيطفِئـُوا نورَ اللّهِ بِأفواهِهِم و اللّهُ مُتِمُّ نورِهِ وَلَو کَرِهَ الکافرونَ، هُوَ الّذي أرسَلَ رَسولَهُ بِالهـُدی و دينِ الحَقِّ لِيـُظهِرَهُ علی الدّينِ کـُلِّهِ وَلَو کَرِهَ المـُشرِکوُنَ)) (صف/۸و۹).
و اما بعد
پس از پرداختن به آن کفار که تکلیفشان مشخص است؛ سؤال دردناکی وجود دارد و آن این است که چرا اینگونه اعمال، در کشور ما نیز انجام می شود؛ آن هم به دست عده ای مسلمان و شیعه نما، ولی به سادگی از کنار آن عبور می شود؟
اگر واقعاً این هیاهو و راهپیمایی ها در کشورمان برای دفاع از قرآن مظلوم است؛ پس چرا در برابر این اعمال وقیح در کشور سکوت می شود و نه علما و نه مردم هیچ اعتراضی نمی کنند و فریاد «وا اسلاما» سر نمی دهند ؟!
آری، کماکان قرآن در بین مسلمین مهجور مانده و شکایت نبی (صلی الله علیه و آله سلم) بی پاسخ، و إلی الله المشتکی !
در پایان اینجانب تمام حرکاتی را که به هر نحو منجر به اهانت ظاهری و یا عملی به قرآن کریم، هتک مقدّسات و علمای راستینِ حق بین و حق گوی قرآنی، و وارونه جلوه دادن اسلام شود، محکوم نموده و به درگاه الهی از آن شکوه می کنم و همه دردمندان از این حوادث شوم را به صبر و پایداری بر عقاید و اعمال حقه دعوت می کنم که ((إنَّمَا يوَفَّی الصَّابِروُنَ أجرَهُم بِغَيرِ حِسَابٍ)) (زمر/۱۰) و إن شاء الله با تلاش صادقانه و خالصانه مجاهدان في سبیل الله هر چه سریعتر زمینه ظهور مولایمان ولیّ عصر، حجة بن الحسن العسکری (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) فراهم شده و وعده الهی محقق خواهد شد:
((وَ نُريدُ أن نَّمُنَّ عَلَى الّذينَ استُضعِفُوا فِي الأرضِ وَنَجعَلَهُم أئِمَةً وَ نَجعَلَهُمُ الوَارِثينَ)) (قصص/۵)
والسلام علیکم و علی إخواننا المؤمنین و رحمة الله و برکاته
قم المقدسة، محمد صادقی تهرانی
هفتم شوّال ۱۴۳۱هـ.ق
۲۵ / ۶ / ۱۳۸۹
"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر