۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

نظرآیت الله علوی گرگانی درباره مفهوم وجایگاه"ولایت فقیه"

نظرآیت الله علوی گرگانی درباره مفهوم وجایگاه"ولایت فقیه"
نظرآیت الله علوی گرگانی درباره مفهوم وجایگاه"ولایت فقیه"
http://www.shana.ir/shanacontent/media/image/2009/05/79143_orig.jpg
بسم الله با عرض سلام وادب محضر گرامی شما مرجع شیعه آیت الله العظمی علوی گرگانی "حفظه الله" نظر حضرتعالی را درباره مفهوم وجایگاه"ولایت فقیه"را خواستاریم
به گزارش خبرنگار رهوا حضرت آیت الله العظمی علوی گرگانی در پاسخ به استفتاء خبرنگار ما درباره مفهوم وجایگاه"ولایت فقیه"فتوای خود را بیان کردند
جواب
بسمه تعالی
ولایت فقیه به معنی سرپرستی مجتهد جامع الشرایط در امور اجتماعی و فردی جامعه در زمان غیبت امام زمان (ع) است و ولی فقیه در تمام اموری که نیاز به نظارت و سرپرستی است ولایت دارد .


  هنرور: عبارات فتاوای فقها را همیشه دقیق بخوانید که مانند نصوص قانونی الفاظشان را حساب شده می گزینند، ضمن اینکه صاحب فتوای فوق ولو از نسل اخیر مراجع است، اما بر خلاف اقران خویش حقا فقیه است و اخلاقی تر و مردم دارتر و سالم تر. اجمالا عرض می کنم که سه دسته نظریه میان فقهای ما در جواب سوال فوق به چشم می خورد که ولایت، جواز تصرف و نظارت باشد که دو دسته ی اخیر به مفهوم عدم ولایتند و نه کاهش ولایت و نظریات بدیل ولایت فقیهند و نه انواع آن، اما خود نظریه ی ولایت فقیه تنها بر رکن ولایت استوار نیست، بلکه سه رکن دیگر دارد که بسته به آنکه چگونه تعیین شوند، نظریات متنوعی را در دل ولایت فقیه پدید می آورند، یکی از این ارکان که به دامنه ی ولایت از حیث موضوعات مورد ولایت راجع می شود و در نظریه ی رسمی حکومتی "اطلاق" است، در اینجا صریحا به "امور اجتماعی" و "امور فردی جامعه" تخصیص داده شده و سپس مشروط شده به آنکه "نیاز به نظارت و سرپرستی داشته باشد". اما این تقیید که در بدو نظر بی اهمیت می نماید سرّ تفاوت نظریه ی علمایی چون صاحب فتوا و علمایی مانند مراجع قدیمی اوایل انقلاب را در بر دارد؛ ولایت ذاتاً امری است جبرانی، لذا مشروط است به نقص یا فقدانی در مولی علیهم که ولی با ولایت خویش آن را جبران می کند و در واقع تکمیل کننده و تحقق دهنده ی غرض و مقصود متعارف مولی علیهم است و در دیده ی علمای بسیاری ولایت فقیه نیز نمی تواند مدعی مفهومی از ولایت شود که از ولایت بر نمی آید و فی المثل در حکومت و سلطنت و ریاست پوشش معنایی خویش را می یابد، چه آنکه وحدت لفظ در ادله و وحدت استعمال در لسان فقها و وحدت تعبیر در فتاوی کاشف از معنایی ثانوی نیست و قرینه ای هم مشهود نیست که بخواهد مدلول دیگری را موجه سازد تا ولایت فقهیه بتواند قلب ماهیت بیابد و بنابرین مشروط و منوط به نقص و کاستی و سستی مولی علیهم است و اینجاست که معنای سخن آیة الله العظمی شریعت مداری قدس سره در نامه ای در اوایل انقلاب فهمیده می شود که در آن طرح  کرده بودند: "شاه رفته بود و انقلاب شده بود و آیة الله خمینی اعمال ولایت کردند و رئیس دولت موقت و این امور انتقالی را به عنوان ولی جبران نمودند ولی الآن که مملکت دولت دارد ایشان در چه چیزی می خواهند ولایت کنند من نمی فهمم". دقت کردید؟ از نتایج این نظریه این است که فقیه آنجایی که نیاز به سرپرستی باشد می تواند اعمال ولایت کند و هر یک از فقها که این کار را کرد، ولایت برای دیگران بی معنا می شود، چون آن نقص و فقدان تدارک شده و ولایت منتفی به انتفای موضوع می شود. این عرایض را از آن جهت کردم که گمان نمی کنم دوستان به این تفاوت و اصلا این دیدگاه بسیار رایج آشنا بوده باشند، ضمن اینکه در درازمدت بلکه با توجه به تفاوت فتاوی و استقلال و شهامت برخی صاحبان فتوا بلکه فقیه را از نا فقیه خود باز بشناسند. صرفا برای تکمیل مطلب توجه به جواب برخی ها به همین پرسش بفرمایند (+++)

علوی گرگانی



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر