۱۳۸۹ تیر ۱۵, سه‌شنبه

دانشنامه ی روحانیت: گعده

دانشنامه ی روحانیت: گعده
گ‎ > ‎

گعده

گعده در اصل قعده و واژه‌ای عربی است که به معنای نشستن، دوره گرفتن و دور هم نشستن است و پیداست که مصدری مانند جلسه و رکعة و سجدة است که تاء تانیثش افاده ی مرّه می کند و یعنی یک نوبت دور هم نشستن و یک نشست برگزار کردن.

اما در میان روحانیون نجفی گعده به مجالس شبانه ای می گویند که درهای خانه ی علما باز است و اهل علم رفت و آمد می کنند و معمولا با مزاح و بگو و بخند بحث های علمی و طلبگی در می افتد و چای شیرین نوشیده و سیگار دود می شود.

· مثال 1: از گعده های پر رفت و آمد در این 15 ساله ی اخیر بنده در گعده های بیت شاهرودی، اخوان مرعشی، سید محمد روحانی بیش از آن شرکت کرده ام که بتوانم تخمین تعداد و دفعات بزنم، در این میان گعده ی بیت شاهرودی در واقع گعده به مفهوم نجفی کلاسیکش نبود، چون خود آقا دیر تشریف می آوردند و ملتزم بودند پس از اقامه ی جماعت مغرب و عشاء و نوافل و تعقیبات در حسینیه ی نجفی ها تازه حرم مشرف شوند و کم کم پیاده باز آیند و بنابرین عمده ی ازدحام و شلوغی در زمان عدم حضور ایشان بود، مگر شب های پنج شنبه و گاه شب های دیگر که جلسه ی استفتاء داشتند و جلسه شان به سبب صمیمیت حاکمه و یکدستی جمع حالت گعده به خود می گرفت.

· مثال 2: گعده ی بیت مرحوم آیة الله العظمی روحانی چه در زمان حیاتشان و چه اینک که قریب به 15 سال از رحلت ایشان می گذرد، کاملا شور و شلوغی و حس و حال گعده های نجفی را دارد و شاید قرار گرفتن قبر ایشان در منزلشان و تصاویرشان بر دیوار و مجموع شرایط یاد آوری آن روزهای خوب و خوش را برای اصحاب می کند.

· مثال 3: گعده ی مرحوم آیة الله اخوان مرعشی کاملا یک گعده ی نجفی بود، آمیزه ای از قیل و قال علمی و اخبار روز و اخبار آقایان و آقازاده ها و خاطره گویی و خاطره جویی و مزاح و سربه سر گذاشتن و خنده سر دادن و به هنگامش هم جدیت داشتن. از خصوصیات گعده ی ایشان این بود که ایشان هادی و مدیر بودند و در حالی که از بعد از سکته شان بر صندلی می نشستند صحبت های فیما بین 20 الی 30 نفر را با دقت می شنیدند و چیز جالبی اگر مطرح می شد ایشان رشته ی کلام را به دست می گرفتند که اغلب خالی از چند خاطره ی آموزنده و در نهایت چندذ شوخی احیانا گزننده یا زننده – به دید قمی ها- نبود. ایشان تازه حدود ساعت 11 شب یک راست از میان گعده درس فقه می گفتند که همیشه 40 دقیقه می شد و سپس یک ربع گعده ی بسیار پر خنده و شوخی دار تر داشتند و چای شیرین نوشیدن و سیگار دود کردن که تمام می شد حدود نیمه ی شب اصول را می گفتند و بعد هم حدود 20 دقیقه علی الاقل و تا اذان صبح حتی هر ازگاه، گعده را ادامه می دادند و من با آنکه از وقت هدر دادن در بیوت علما اجتناب داشتم ولی گعده ی ایشان متنوع و آموزنده و مفرح و موجب تمدد اعصاب بود و همیشه فکر می کردم مراجع قمی شاید چون گعده های اینچنینی ندارند، اینقدر عصا قورت داده و خشک و جدی و اخمویند.

· مثال 4: چند بار هم در گعده ی آیة الله سید کاظم حائری که تا اذان صبح طول می کشید حاضر شدم و آنقدر جمعیت زیاد بود که صدا به صدا نمی رسید و از عجایب این گعده این بود که در حیاط وسیعشان در فضای آزاد برقرار می شد و روی تخت های چوبی مانند درکه و دربند تهران می نشستند و البته به همان حالت هم سیگار و قلیان هم در اوایل مرسوم بود و به نظرم بعدها مطلوب نبود و البته درست یادم نیست.

در برابر گعده ی نجفی ها می توان با کمی مسامحه و تعمیم ما به ازای قمی این رسم را جلوس روحانیون قمی و قمی مشرب ذکر نمود که غالبا 2 ساعت مانده به اذان مغرب در کسانی که بیشتر وجهه و زندگی علمی دارند و 2 ساعت به اذان ظهر در علمای حکومتی است و تفاوت های بارز ظاهریش در جدیت مناسبات و محدودیت در ملاقات مستقیم با مرجع و عالم و عدم بگو و بخند و هدفمندی دیدارهاست

بعد التحریر: مقاله ی علی اسرف فتحی در این مورد را تازه دیدم :


نویسنده: هنرور شجاعی.. "


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر