1.7.1. خاطرات آقای خسروشاهی - بخش یکم (مدار شریعت)
خاطرات آقای خسروشاهی - بخش یکم
مدار شریعت یادنامه ی آیة الله العظمی شریعتمداری قدس الله نفسه الزکیة خاطرات- 7 آیت الله شریعت مداری به روایت سید هادی خسروشاهی /امام و فتنه خلق مسلمان-1/آيت الله شريعتمداري تا يقين به پيروزي انقلاب پيدا نكرد، همچنان معتقد به حفظ سلطنت بود.نوع خاطره : علما و مراجع راوي : استاد سيد هادي خسروشاهي منبع : روزنامه جوان اشاره: روایت حجتالاسلام و المسلمین استاد سید هادی خسروشاهی از فراز و فرودهای حزب خلق مسلمان به دلایل مختلف دارای وثاقت و برای پژوهندگان قابل استناد است. اولاً ارتباط نزدیك راوی با امام خمینی(ره) و آیتالله شریعتمداری و ثانیاً نقش پررنگ او در تأسیس حزب و نیز فرآیند انحلال آن موجب گشته است كه استاد خسروشاهی از منظری نزدیك به این رویداد بنگرند. ایشان اخیراً از تألیفی در بیان خاطرات و اسناد خویش از حزب خلق مسلمان فراغت یافتهاند كه بزودی در اختیار دانشپژوهان قرار خواهد گرفت. (ویژه نامه روزنامه جوان - یادمان بیست و یکمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) - نیمه خرداد 1389) پیشینه آشنایی امام خمینی با آیتالله شریعتمداری و نوع ارتباطشان در مقطع تحصیلی چگونه بود؟ - پرسش نخستین شما را باید علمای معاصر دوره تحصیلی آقایان پاسخ دهند و من در اینجا فقط میتوانم اشاره كوتاهی از قول برادرم داشته باشم. در این زمینه اخوی بزرگوار اینجانب، مرحوم آیتالله آقا سید احمد خسروشاهی كه خود همدوره و همدرس آقایان و سپس از مراجع صاحب رساله آذربایجان بود، نقل میكرد كه: آقای خمینی در مدرسه دارالشفاء با آقای سید صادق لواسانی همحجره بود و من هم در كنار اتاق آنان حجرهای داشتم. ایشان اهل مواظبت به نماز اول وقت و عبادات و ملتزم به درس خواندن بود؛ یعنی در واقع شب و روز ایشان با درس و بحث و انجام مستحبات میگذشت و من ندیدم كه ایشان وقتی را تلف كند. . . معذلك ایشان اهل مزاح و شوخی در حد معقول و مشروع بود؛ ولی از شوخیهای آزاردهنده دیگران و یا هجو بیمعنی احتراز داشت و حتی در نشستهایی كه این قبیل شوخیها مطرح میشد، اصولاً شركت نمیكرد. آقای خمینی از شاگردان مبرز حاج شیخ عبدالكریم بود و در حوزه قم به علم و فضل معروف و مشار بالبنان بود و البته در آن زمان، یعنی دوره فشار و اختناق رضاخانی، مجموعه طلاب حوزه علمیه قم به300 یا 400 نفر نمیرسید و در واقع همه، همدیگر را میشناختند. یكی دیگر از فضلای آن دوران و از تلامذه برجسته حاج شیخ هم، آقای شریعتمداری بود كه در قم به آقا میركاظم تبریزی معروف بود و با توجه به محدود بودن مناطق حوزوی و شركت همه فضلا در درس حاج شیخ، بهطور طبیعی آشناییها و دوستیها زود آغاز میشد و چون دور از تعلقات دنیوی و مادی بود، استمرار مییافت، به همین دلیل هم همه طلاب یا هم رفیق بودند. آقای خمینی و آقا میر كاظم تبریزی هم از این قاعده كلی حوزوی مستثنی نبودند، و علاوه بر رفاقت و شركت در نماز جماعت مدرسه فیضیه، گاهی هم در نشستهای دوستانه چند نفره، در باره مسائل مطرح شده در درس حاج شیخ، گفتوگو میكردند، ولی "هم مباحثه " نبودند. دوره اختناق گذشت و آقا سید كاظم به تبریز مراجعت نمود و آقا سید روحالله در قم ماند و در همه زمینهها، بهویژه فلسفه و عرفان صاحب مقاماتی شد و معروف به داشتن مراحل سیر و سلوك بود. . . ولی روابط دوستانه و حسنه، آنها مانند بقیه، ادامه یافت. این خلاصهای از شنیدههای من از مرحوم اخوی، درباره سوابق روابط امام خمینی(ره) با آیتالله شریعتمداری بود. میزان هماهنگی دیدگاههای امام خمینی(ره) و آیت الله شریعتمداری در آغاز و ادامه نهضت چگونه بود؟ و چرا بعدها افتراقاتی پیش آمد؟ - در مورد هماهنگی قبلی و علل افتراق بعدی، باید بگویم كه بهرغم همكاری عملی و هماهنگی مطلوب در موضعگیریها در آغاز نهضت، اصولاً امام خمینی و آیتالله شریعتمداری از لحاظ فكری و مشی، در یك مسیر و یك خط نبودند، یعنی در برخورد با مسائل و یا دولت، هر كدام عقیده و مشرب خاص خود را داشتند و به اصطلاح امروزیها میتوان گفت كه هم در تاكتیك و هم در استراتژی، با هم اختلاف نظر داشتند؛ اما با این حال میبینیم كه در جلسات مشترك و ویژه علماء قم و امضاء اعلامیههای نخستین، هر دو شركت داشتند و اعلامیههایی كه مشتركاً امضا و منتشر كردند (البته با مراجع دیگر) شاهدی روشن بر این همكاری است. مثلاً پس از تخریب مدرسه فیضیه توسط دژخیمان رژیم، این امام خمینی و آیتالله شریعتمداری بودند كه حسابی مشترك در بانك باز كردند تا پس از جمعآوری كمكهای مردمی، به بازسازی مدرسه فیضیه بپردازند. متن اطلاعیهای كه در این باره و در محرم 1383 هـ منتشر گردید، به قرار زیر بود: "بنا به تقاضای جمعی متدینین از حضرت آیتالله العظمی خمینی و حضرت آیتالله العظمی شریعتمداری؛ برای تجدید بنای مدرسه فیضیه قم حسابی به شماره 10 در بانك صادرات شعبه قم افتتاح شد. مسلمانان خیر میتوانند در تمام شعب بانك مذكور در سرتاسر كشور در این امر مهم شركت فرمایند. تذكر: شایسته است رسید بانك را برای آیات عظام ارسال نمایی. " علاوه، بر اینها در ایام عادی هم مراوده و رفت و آمد بین آقایان برقرار بود، ولی طبق روش امام، این دیدارها نوعاً با ضیافت و ناهار و شام همراه نبود. پس از دستگیری و انتقال امام به تهران پس از حوادث 15 خرداد، آیتالله شریعتمداری، بر خلاف بعضی توهمات، آنچه را كه در توان داشت در نجات جان امام كه بهطور جدی در خطر قرار داشت، انجام داد. . . مانند نشر اعلامیه 11 مادهای و اعلامیههای دیگر و سفر به تهران و دعوت از علمای بلاد برای حضور در مركز تا اعلام علنی و تثبیت رسمی مرجعیت امام همراه با بعضی دیگر از اعاظم. در مراحل بعدی، مثلاً پس از تبعید امام به تركیه باز آیتالله شریعتمداری علاوه بر تلگرافی كه در پاسخ آیتالله میلانی فرستاد، به خود ایشان هم تلگراف كرد و سپس هیئتی را برای روشن شدن وضع زندگی امام به بورسای تركیه فرستاد و در مراحل پس از انتقال امام به نجف اشرف، باز مكاتبه ادامه یافت. امام هم در مورد هجمه به منزل آیتالله شریعتمداری از نجف اشرف تلگراف همدردی فرستاد و ایشان هم پاسخ داد كه متن تلگراف آیتالله شریعتمداری به تركیه و آیتالله میلانی و سپس تلگرافهای متبادل بین قم و آنكارا و نجف به قرار زیر بود: قم - آنكارا حضرت مستطاب آیتالله آقای حاج آقا روحالله خمینی دامت بركاته. با ابلاغ سلام و تحیات، حادثه ناگوار فاجعه تبعید جنابعالی موجب تأسف و تأثر شدید است. از خداوند متعال خواستارم كه عنقریب وسائل مراجعت جنابعالی را به حوزه علمیه قم فراهم فرماید و نگرانی عمومی رفع شود. حقیر تا حدود قدرت و امكان مشغول اقدامات بوده و كوتاهی نخواهم كرد. والسلام علیكم و رحمته الله سید كاظم شریعتمداری شماره قبض 443909 23/8/43 - مطابق 9 رجب تلگراف حضرت آیتالله میلانی قم، حضرت آیتالله آقای شریعتمداری دامت بركاته امروز خبر بسیار ناگوار رسید كه حضرت آقای آیتالله خمینی مدظله العالی را به خارج كشور تبعید نمودهاند. عجبا نسبت به معظم له كه یكی از مراجع تقلید هستند و مصونیت قانونی دارند و از شخصیتهای بزرگ اسلامی میباشند. تهمتهای ناروایی میزنند و بیاحترامی مینمایند. اولیاء این گونه امور بدانند ایشان تنها نیستند، بلكه لسان ناطق همه مجامع روحانی و دینی هستند. و گفته ایشان كلام حق و حقیقت است. خواهشمندم از تصمیمات خود مستحضرم فرمایید. از حضرت احدیت در پناه حضرت ولی صر ارواحنا له الفداء رفع مزاحمت از حضرت معظم له را مسئلت مینمایم. (مشهد) سید محمد هادی الحسینی المیلانی جواب تلگراف از طرف آیتالله شریعتمداری مشهد مقدس حضرت مستطاب آیت الله میلانی دامت بركاته با ابلاغ سلام و تحیات رونوشت تلگراف مورخ 13 / 8 /43 واصل و زیارت گردید. مطالب مندرجه در تلگراف شریف صحیح و عین حقیقت است. گرفتاری و تبعید حضرت آیتالله خمینی به خارج كشور موجب تأثر و تأسف شدید است و حقیر و مسلمانان با بیصبری در انتظار رفع مزاحمت و مراجعت معظم له به حوزه علمیه قم میباشیم. حملات ظالمانه و مطالب بیاساس و ناروائی كه در پارهای از مجلات و جراید مفسد و خائن یا از طرف بعضی از اشخاص مغرض و معلوم الحال به ساحت ایشان و یا جامعه روحانیت نسبت داده شده است، مایه كمال تأسف است. البته ملت رشید و مسلمان و مردمان با ایمان ایران قضاوت صحیح نموده و حق را از باطل تشخیص خواهند داد و نعم الحكم الله مردم عموماً اینگونه قلمهای مسموم و ورقپارههای آلوده را شناخته و به خوبی میدانند كه روحانیت شیعه و مراجع عالیقدر آن همواره مدافع دین مبین اسلام و حامی و حافظ استقلال مملكت و خواهان سعادت و سربلندی مردم این آب و خاك بوده و از هر نوع اجنبیپرستی نفرت دارند و در مواقع خطر این حقیقت را ثابت كردهاند. از خداوند متعال خواستاریم كه علماء اسلام را در پناه حضرت ولیعصر ارواحنا فداه محقوظ فرموده و اسلام و مسلمین را مظفر و منصور فرماید. والسلام علیكم و رحمتالله قم - سید كاظم شریعتمداری 9 رجب 1384 قم از نجف ش 58 ك 40 ت 13 ایران، قم: آیتالله شریعتمداری دامت بركاته هجوم اشرار عمال اجانب به منزل جنابعالی و قتل نفوس محترمه در محضر شما موجب تأسف است. قطع ید ایادی اشرار و اجانب را خواستارم. از سلامتی خودتان مطلعم فرمایید. والسلام علیكم روحالله موسوی خمینی متن جواب حضرت آیتالله آقای شریعتمداری نجف حضرت آیتالله آقای خمینی دامت بركاته. با ابلاغ سلام، تلگراف عالی واصل و موجب تشكر و امتنان است جریانات اخیر منزل اینجانب به قراری است كه مستحضر شدهاید. حقیر كسالتی داشتم كه تا حدودی تخفیف یافته است. والسلام علیكم و رحمه الله سید كاظم شریعتمداری با توجه به این سوابق دوستانه، پس چرا وضع برگشت؟ - اصولاً با توجه به اختلاف بینشها در امور كه باید گفت ریشهای و یا "ماهوی " بود، آیتالله شریعتمداری تا یقین به پیروزی انقلاب پیدا نكرد، همچنان هوادار قانون اساسی مشروطه و اجرای آن بود و امام بهرغم استناد به قانون اساسی در سخنرانی یا بعضی اعلامیهها یك بار در مسجد اعظم پس از مراجعت از تهران به صراحت گفتند: "این استناد ما برای "الزام خصم " است و الا: "مالنا والقانون؟ "، یعنی ما با قانون اساسی چه كار داریم؟ " بر همین مبنا بود كه آیتالله شریعتمداری، مهندس بازرگان و فرزند خود سید حسن شریعتمداری را همراه بعضی از رجال به "پاریس " فرستاد تا امام راضی بشود كه شاه طبق قانون اساسی فقط "سلطنت " كند، نه "حكومت "!. . . اما امام در پاسخ گفته بودند كه اگر این فرصت از دست برود و شاه بر اوضاع مسلط گردد، بدتر از گذشته "حكومت " خواهد كرد. آقای بازرگان وقتی از پاریس برگشت و من از نتیجه دیدار و مذاكره سؤال كردم، گفت: "مرغ یك پا دارد. ایشان میگویند شاه باید برود! " به هرحالمتأسفانه این روابط حسنه پس از پیروزی انقلاب به جای این كه مستحكمتر شود، به علت دخالت افرادی مشكوك در قم، تهران و آذربایجان به سردی گرایید. نگاهی كوتاه به عملكرد حزب خلق مسلمان، علت العلل حوادث بعدی را بر یك ناظر آگاه و منصف روشن میسازد. نظر امام در مورد دارالتبلیغ اسلامی چه بود؟ -امام نخست نظر مخالفی نداشتند و میگفتند مدرسهای است كه ساخته میشود، مانند بقیه مدارسی كه آقایان ساختهاند! اما بهتدریج نظر ایشان برگشت و دیگر خوشبینی سابق را نداشتند و نگران بودند كه مبادا دولت در آن دخالت داشته باشد! موضوع داشت به مرحلهای بحرانی میرسید كه بنده نامهای به آیتالله میلانی در مشهد نوشتم و از ایشان درخواست كردم كه مدتی به قم تشریف بیاورند تا بلكه این موضوع حل شود و فیصله یابد، چون اگر اختلاف ادامه پیدا كند، طلاب حوزه، اعم از ترك و فارس با هم برخورد خواهند داشت و رژیم سوء استفاده خواهد كرد. مدتی گذشت و آیتالله میلانی پاسخ نامه مرا دادند و نوشتند كه شاید آمدن من موجب تشدید اختلاف گردد، بهتر است كه آقایان فضلاء قم خود فكری بكنند، بلكه موضوع حل شود. من متأسفانه متن نامه خود را ندارم، ولی پاسخ آیتالله میلانی را دارم كه بهطور شفاف موضوع فوق را مطرح كردهاند. بعدها معلوم شد كه آیتالله میلانی این موضوع و درخواست حقیر و شاید طلاب و فضلای دیگر را با استاد علامه آقای طباطبایی در میان گذاشته و خواسته بودند كه تحقیق كنند و ببینند كه آیا آمدنشان صلاح است یا نه؟ و مرحوم استاد علامه در پاسخ خود، ضمن تحسین اصل موضوع و ضرورت حفظ بیطرفی و اقامت در منزلی مستقل و غیره، به نكتهای اشاره كردهاند كه حقیقت مطلب در آن نكته نهفته است. علاقمندان به كتاب شرح زندگی آیتالله میلانی كه تحت عنوان: "علم و جهاد " در دو جلد در مشهد مقدس چاپ شده است، مراجعه كنند كه به نظر من، هم عین حقیقت و هم یك قضاوت شرعی و منطقی و واقعی است نقش آیتالله شریعتمداری در تأسیس حزب خلق مسلمان چه بود؟ -آیتالله شریعتمداری به عنوان یك مرجع تقلید، تمایل داشت كه از ایشان به عنوان مؤسس حزب نام برده نشود، ولی چون اعضاء اصلی هیأت مؤسس از هواداران ایشان بودند، بهرغم اختلاف فكری درباره بعضی از مسائل، بهویژه در مورد حوادث و شخصیتهای دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت، در مسأله تأسیس حزبی در راستای اهداف و ارزشهای انقلاب اسلامی ایران، وحدتنظر پیدا كردند و این بود كه ایشان هم اصل موضوع را تأیید نمودند و آنگاه و پس از چندین جلسه مشورتی، اساسنامهای كه توسط دوستان تنظیم شده بود، با مقدمهای به عنوان "مرامنامه " كه توسط اینجانب تهیه شد و به تصویب رسید، همراه نامهای كه متن آن را باز من از طرف هیأت مؤسس نوشته بودم، به محضر آیتالله شریعتمداری ارائه شد: محضر مقدس زعیم عالیقدر حضرت مستطاب آیت الله العظمی شریعتمداری دامت بركاته با سلام و تحیت فراوان به عرض عالی میرساند، بهطوری كه خاطر شریف مستحضر است در زمان دیكتاتوری فاسد سلطنتی هیچ گونه امكان فعالیت اجتماعی و سیاسی به طور دستهجمعی و علنی وجود نداشت و خفقان و اختناق بر همه جا و همه كس حكمفرما بود. اكنون كه بحمدالله در اثر مبارزات و مجاهدات ملت مسلمان ایران، رژیم منحوس سرنگون گردیده، عناصر فرصتطلب با سوء استفاده از آزادی اسلامی، دستجاتی را تحت عناوین مختلف تشكیل داده، جوانان را به ایدئولوژیهای ضد اسلامی دعوت میكنند؛ لذا تنی چند از افرادی كه در طول دوران استبداد و خفقان رژیم منحوس پهلوی در اثر مبارزات مردانه خود بارها به زندان رفته و گرفتار تبعید شده و انواع و اقسام شكنجههای روحی و جسمی بر آنها وارد آمده و همواره جلوی زبان و قلمشان گرفته شده است، تصمیم گرفتهاند در كنار سایر احزاب و جمعیتهای موجود اسلامی، جمعیتی را با مرامنامه پیوست تشكیل دهند و به كار ارشاد جوانان و تأیید كامل جمهوری اسلامی و آگاهی دادن به مردم مسلمان بپردازند. از آنجا كه ممكن است تصور شود در جامعه اسلامی وجود یك حزب یا سازمان كافی است، از محضر مقدس آن پیشوای عظیمالشأن استدعا میشود نظر مباركتان را در این خصوص مرقوم فرمایید. دوام تأییدات عالی را از خداوند متعال مسئلت داریم. از طرف هیأت مؤسس حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران باسمهتعالی با توجه به دستورات اسلامی در مورد آزادیهای فردی و اجتماعی در یك جامعه اسلامی، جای هیچگونه تردیدی نیست كه افراد مسلمان فعال و مؤمن نیز میتوانند با استفاده از فرصتهایی كه جمهوری اسلامی ایران در اختیار همگان قرار میدهد، با تشكل به فعالیتهای خود ادامه دهند و در این راه با احزاب و گروههای اسلامی دیگر نیز همكاری و همفكری كامل و نزدیك داشته باشند كه هدف همه آنها خدمت به اسلامی و مسلمین است. از این جهت تأسیس حزب اسلامی به وسیله آقایان به نام حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران با مرامنامه ارسالی مورد تأیید كامل اینجانب میباشد و عضویت در آن حزب و سایر احزاب اسلامی كه زیر نظر جامعه روحانیت فعالیت دارند، نه تنها بلامانع بلكه یك وظیفه اسلامی و ملی است. از خداوند متعال توفیق همه احزاب اسلامی را در راه برقراری جمهوری اسلامی خواستار است. سید كاظم شریعتمداری، 23 / اسفند 57 مطابق با 14 ع 2 / 99 اشاره كردید كه مرامنامه حزب را شما نوشتید. مگر كارهای حزب شورایی نبود؟ و متن آن چگونه بود؟ -بلی، مرامنامه و مقدمه آن را من نوشتم كه نخست در هیأت مؤسس خوانده و تصویب شد و در آغاز "اساسنامه " كه باز در جلسات شوایی هیأت مؤسس مطرح و به تصویب رسیده بود، چاپ شد. در مقدمه مرامنامه و خود مرامنامه، تحت عنوان: "ما چه میخواهیم " كه در واقع تكمیلكننده محتوای كتاب ترجمهای من درباره خواست اسلامگرایان، از قول شهید سید قطب بود كه قبل از انقلاب دهها بار تحت عنوان "ما چه میگوییم "، چاپ شده بود، اهداف اصلی حزب را بیان داشتهام و همان طور كه در آن ملاحظه مینمایید، این اهداف، كاملاً در راستای تحقق اهداف اصلی و نخستین انقلاب اسلامی ایران است: بسمالله الرحمن الرحیم ما چه میخواهیم؟ مبارزه بیامان و خستگیناپذیر خلق مسلمان ایران، به رهبری مرجعیت شیعه، علیه نظام طاغوتی و استعمار، در میان دریایی از آتش و خون، سرانجام به پیروزی رسید. جهاد انقلابی مسلمانان ایران كه جهان با ناباوری به پیروزی آن مینگریست، معجزه عصر ما را تحقق بخشید و فریاد "الله اكبر " بر صفیر گلوله توپها و تانكها و مسلسلها غلبه یافت و دنیا شاهد پیروزی "ایمان " بر "طاغوت " گردید؛ اما این پیروزی، تازه آغاز راه است و تحكیم پایههای این انقلاب و تداوم آن، بیتردید نیازمند سازماندهی و تشكیلات اساسی است. تجربههای گذشته نهضت اسلامی در ایران و همه جهان اسلام، بهویژه از دوران سید جمالالدین اسد آبادی تا به امروز، بهخوبی نشان داده است كه عامل اصلی شكست نهضتهای مسلمانان، همواره فقدان تشكیلات، سازماندهی و رهبری جمعی بوده است؛ بنابراین، به وجود آوردن تشكیلاتی كه متناسب با روح انقلاب اسلامی معاصر ایران باشد، برای همه كسانی كه احساس مسؤولیت میكردند و میكنند، یك وظیفه عینی بوده و هست و ما به نوبه خود و در كنار دیگر احزاب اسلامی برادر، به انجام این رسالت تاریخی و وظیفه عینی برخاستیم و با تأسیس "حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران " میخواهیم افراد و گروههایی را كه میتوانیم جذب كنیم و سازمان دهیم، گرد هم آوریم و در زیر پرچم رهبری مرجعیت، در راه تداوم انقلاب اسلامی و پاسداری از ثمرات خون شهیدان راه حق، آنها را به پیش ببریم. تردیدی نیست كه بدون تشكیلات صحیح نمیتوان افراد را سازمان داد، كارها را بهطور كامل رهبری كرد، انقلاب را تداوم بخشید، ضد انقلاب را سركوب نمود، مملكت را آباد ساخت. و به وظیفه الهی نشر ایدئولوژی اسلامی در سطح جهانی قیام كرد و. . . با لمس همه این واقعیتها، "حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران " پا به عرصه وجود میگذارد و بهرغم همه كارشكنیهای عناصر ارتجاع و امپریالیسم به راه خود ادامه میدهد. اینك اساسنامه حزب، پس از تكمیل، برای آگاهی عموم، همراه مرامنامه، منتشر میگردد و انتظار ما آن است كه همه رزمندگان راستین راه حق و عدالت، در این نبرد حیاتی، با همكاری و همفكری همه جانبه، یا با انتقاد منطقی و سازنده، ما را یاری دهند. ما در این راه با التزام كامل به اصول اسلامی و همكاری همه جانبه با همه نیروهای مبارز مسلمان و همه گروههای اصیل اسلامی، در راه برقراری نظام عدل توحیدی و تكمیل پایههای "جمهوری اسلامی " خواهیم كوشید و برای پیروزی كامل و واقعی، هر گونه توطئهای را علیه انقلاب اسلامی ایران افشا و سركوب خواهیم ساخت و با تمام نیرو، در راه سازندگی كشور، هر اقدام مثبتی را ارج خواهیم نهاد و به یاری آن خواهیم شتافت. در این مسیر، تنها پشتیبان ما "خدا " و نیروی "ایمان " است و یقین داریم كه پیروزی نهایی از آن كسانی است كه در راه حق گام نهادهاند، چرا كه این یك وعده الهی است و وعده الهی، هرگز تخلفپذیر نیست: "ان تنصروا الله ینصركم و یثبت اقدامكم. " هیأت مؤسس حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران مرامنامه با استعانت از خدای بزرگ و به امید همكاری و همفكری همه برادران و خواهران مسلمان در سراسر ایران و در راه ساختن جامعهای توحیدی، جمهوری اسلامی، بنیادی نوین و نظامی متناسب به زمان، به حكم مسؤولیت تاریخی و اسلامی كه طبق دستور قرآن به عهده داریم "لله المشرق والمغرب، وكذلك جعلناكم امه وسطا لتكونوا شهدا " علی الناس ویكون الرسول علیكم شهیدا ": شرق و غرب جهان از آن خداست و این چنین شما را امتی در متن زمان قرار دادیم تا برای خلق سرمشق باشید و پیامبر برای شما سرمشق باشد. و با الهام از فرمان الهی كه فتوای محتوم تاریخ است: "ان الله لا یغیر ما بقوم حتی بغیروا ما بانفسهم ": خداوند وضع هیچ ملتی را دگرگون نمیسازد، مگر آنكه خود را دگرگون سازند. محتوای مرامنامه حزب برای ابد باید مطابق ایدئولوژی اسلامی بماند و هیچ قدرتی حق ندارد روح اسلامی مرامنامه را تغییر دهد. هیأت مؤسس این حق را برای ابد از خود و همه افراد دیگر سلب كرده و اجتماع مسلمین چنین افرادی را كه در این خیال باشند، كیفر قرار خواهد داد. برای ایجاد دگرگونی همه جانبه در بنیادهای نظام فاسد سابق تأسیس "حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران " را با مرامنامه كلی زیر، اعلام میدارد: 1- احیاء حقوق اساسی همه مردم ایران، با استقرار جمهوری اسلامی، حكومت عدل خدا بر مردم به دست مردم. 2- نشر و ترویج اصول اسلامی در همه زمینههای اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، به خاطر آگاهی هرچه بیشتر خلق مسلمان ایران و در راه تحقق خودسازی انقلابی و پیریزی جامعه اسلامی. 3- از بین بردن كامل همه آثار شوم و میراثهای ننگین ناشی از نظام طاغوتی شاهنشاهی و نابودی تمام پدیدههای استبدادی و برقراری آزادیهای فردی و اجتماعی، بیان و قلم، مطابق موازین اسلامی. 4- پاكسازی اساسی و بدون وقفه همه بنیادهای فاسد اداری و دولتی سابق و جایگزین ساختن بنیادهای استوار خلقی و اسلامی. 5- تبدیل قطعی و فوری نظام اقتصادی، سرمایهداری فاسد ضد اسلامی وابسته به بیگانه و احیاء و اجرای كامل اصول اقتصادی اسلامی، در همه زمینهها كه تنها با تأمین استقلال اقتصادی، ایجاد نظام صحیح مالی، بازرگانی، كشاورزی، صنعتی و غیره امكانپذیر است. در این زمینه محو كامل هرگونه آثار فقر و محرومیت (كه به گفته امام علی(ع)، عمدتاً ناشی از استثمار انسان از انسان است، "ما جاع فقیر الا بما متع به غنی " و تضمین ارزش كار و نفی هر نوع سودپرستی نامشروع، اولویت ویژهای خواهد داشت. 6- تغییر اساسی سیستم آموزشی كشور و نفی مطلق هر نوع وابستگی فرهنگی غلط به غرب یا شرق، منهای بهرهمندی از تجربیات سالم و سازنده دنیای امروز، با اجرای اصول آموزش و پرورش اسلامی و حفظ ویژگیهای منطقهای و ملی، همگام با ریشهكن كردن بیسوادی در سراسر كشور. در این زمینه همه نهادهای فاسد فرهنگ استعماری موجود و همه ریشههای فسادپروری كه در مؤسسات علمی و هنری كشور رخنه كرده است، باید نابود گردد. 7- ایجاد ارتشی مجاهد، مستقل، مؤمن كه وظیفه آن دفاع از میهن ومنافع خلق مسلمان ایران باشد، بدون هیچگونه وابستگی ارگانیك با غرب یا شرق همگام و همپیمان ساختن آن با نیروهای رزمنده مسلمان كه با داشتن وظایف متعدد، در كل، فقط برای حفظ مرز و بوم ایران و مقابله با هر نوع تجاوزی خواهند جنگید. 8- عملی ساختن اصل "نظارت عمومی " كه به عنوان "امر به معروف و نهی از منكر " یكی از اساسیترین اصول اسلامی است، به موازات تشكیل "شوراها " با توجه به اصل "وشاورهم فی الامر " كه برای تداوم انقلاب اسلامی ایران یك ضرورت حیاتی است. 9- تأمین همه امكانات برای "حسن نظام جامعه " از راه برقراری "مركز آمار، بررسی نیازها، ارزیابی امكانات " و با استفاده از همه نیروهای انسانی كشور، با رعایت تقوا، تخصص و صلاحیت توأم با مبارزه انقلابی با بیكاری، فساد، تنپروری و دیگر پدیدههای نظام فاسد اسلامی. 10- از نقطه نظر سیاست خارجی احترام متقابل نسبت به همه كشورهای دوست، حفظ استقلال كامل اقتصادی و سیاسی، عدم تعهد در قبال غرب یا شرق، همكاری همهجانبه با كشورهای برادر با توجه به اصل برادری جهانی اسلامی - انترناسیونالیسم اسلامی - همگام با تأیید و یاری بیقید و شرط همه خلقهای مستضعف جهان كه در راه احقاق حق خود به نبردی نابرابر برخاستهاند: "وما لكم لا تقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والوالدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها واجعل لنا من لذنك ولیاً واجعل لنا من لدنك نصیراً ": چرا در راه خدا و آن گروه از مردان و زنان مستضعفی نمیجنگید كه میگویند خدایا ما را از این سرزمین ستمپیشگان رهایی بخش و از جانب خود برای ما سرپرست و یاوری قرار بدهد. هیأت مؤسس حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران بدین ترتیب، حزب با این برنامه و مرامنامه، فعالیت خود را آغاز كرد و ضمن استقرار دفتر مركزی آن در نزدیكی میدان كارگر (باغشاه سابق) خیابان عسجدی، جلسات هیأت مؤسس و كمیته مركزی با حضور اكثریت، بهطور مرتب تشكیل میگردید و راجع به انتشار روزنامه ارگان، عضوگیری رسمی، كادرسازی، تفكیك امور، افتتاح شعب حزب در شهرستانها كه درخواست آن بهطور مرتب و گستردهای به دفتر حزب میرسید. . . و همچنین كیفیت همكاری و تعامل با احزاب و سازمانهای اسلامگرا كه تعداد آن بر50 حزب و سازمان و گروه بالغ میگردید و اتخاذ موضعی مشخص در برابر سازمانها و احزاب چپ و لاییك و ملیگرایی كه از همان آغاز خواستار جدایی دین از سیاست! شده بودند و خود را صاحب و فاتح انقلاب میدانستند. . . و مسائل دیگر مشورت و تصمیمگیری میشد. ادامه دارد... |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر