استادان علیه تقلب: مرز خرید خدمات علمی، ویرایش و تقلب کجا است؟
در منابع متعددی و از جمله وبلاگ استادان علیه تقلب نگرانیهایی ابراز شده است در مورد گسترش شرکتهایی که خدماتی از قبیل تهیه پایاننامه و مقاله دانشجویی و شاید نوشتن بیانیه تحقیق (SOP) را ارائه میکنند. موضوع کار این شرکتها در نگاه اول و خصوصن در حالت اکستریم آن یعنی تولید دروغین پایاننامه به نام یک فرد، به طرز بدیهی غیراخلاقی و غیرحرفهای است. با این حال به نظر میرسد که اگر در جزییات مساله دقت کنیم شاید مرز بین دریافت خدمات مشروع و فعالیتهای غیراخلاقی آنقدر هم روشن و قطعی نباشد. این نوشته سعی میکند استدلال شهودی برای روشن نبودن این مرز و سپس توصیه سیاستی کوتاهی بر مبنای آن ارائه کند.
برای قضاوت در مورد اخلاقی بودن یا نبودن فروش و خرید این نوع خدمات لازم است که ابتدا کارکرد مقاله و پایاننامه و بیانیه تحقیق مشخص شود. به نظر میرسد "حداقل" دو کارکرد متفاوت را بشود برای تالیف علمی ذکر کرد:
کارکرد اول نشر و عمومیکردن علم است بدون اینکه منفعت (حداقل مادی) معنیداری برای صاحب مقاله به دنبال داشته باشد. استاد دائم (Tenured) یک دانشکده را در نظر بگیرید که خدمات معمول خود به دانشکده را در حد معقولی ارائه میکند. در بسیاری از دانشکدههای اروپایی که حقوق اساتید دائم قابل مذاکره نیست تولید مقالات اضافیتر برای این استاد منفعت حاشیهای (Marginal Benefit) چندانی ندارد (اگر نگوییم که هیچ منفعتی ندارد). مثالی از داخل ایران بزنیم. در یکی از رشتههای علومانسانی در ایران، مترجم صاحبنام و بیاندازه پرکاری وجود دارد که فهرست طولانی از کتابهای عالی و پرحچم در برخی زیرشاخههای این رشته را ترجمه و منتشر میکند؛ هر چند که کیفیت ترجمهها لزومن خوب و یکدست نیست. افراد مطلع میگویند که ایشان خودش این ترجمهها را انجام نمیدهد و ممکن است حتی فرض کنیم که چه بسا عنوان کتابها را هم خودش انتخاب نمیکند. آگاهان میگویند که مترجم ظاهری، شخصن بازرگان موفقی است که به دلیل علاقه به برخی مباحث علمی مترجمان حرفهای را استخدام میکند تا ذیل نام وی (که حتی ممکن است خود این نام هم مستعار باشد) کتابهای خوبی را ترجمه کنند. سوال این است که تا چه حد میتوان کار وی را غیراخلاقی دانست؟ آیا قبح این کار قابل قیاس با خرید آماده پایاننامه است؟ در هر دو مورد فرد پولی داده و اثر نوشتاری را به نام خود ثبت کرده است. ولی آیا محتوای اخلاقی دو مساله یکسان است؟
کارکرد دوم نوشتن مقاله و بیانیه تحقیق، علامتدهی (Signaling) از قابلیتهای پنهان یک فرد در یک بازار دارای اطلاعات نامتقارن است و به نظر میرسد نگرانی اصلی بیشتر حول تقلب در این نوع تولیدات باشد. در شرایطی که یک سازمان قصد استخدام یک محقق را دارد و امکان ارزیابی دقیق همه مهارتهای او ندارد، از طریق بررسی تولیدات علمی او تخمینی نسبت به قابلیتهای مختلف فرد (قابلیت یافتن ایدههای جذاب، توانایی محاسباتی، قدرت استدلال منطقی، توانایی نگارش علمی و ...) به دست آورده و تصمیم میگیرد. این کارکرد بسیار شبیه به کارکرد نمره در امتحانات است. به نظر میرسد که در این حالت فریبدهی از طریق بهبود غیرواقعی کیفیت نوشتار علمی امری غیراخلاقی باشد. نکته این است که همین موضوع بدیهی آنقدر هم بدیهی نیست و یا اگر دقیقتر باشیم در عرف علمی جهانی آنقدر غیرمعمول نیست. به مثالهای زیر دقت کنید:
1) قابلیت نگارش به زبان خارجی یکی از توانمندیهایی است که موسسات در زمان استخدام افراد غیربومی مد نظر دارند. پس کیفیت نوشتاری مقاله یا بیانیه تحقیق خودش یک علامت از این موضوع است. با این همه تقریبن در اکثر دانشگاههای خوب دنیا (و مشخصن در آمریکا) مرکز زبان یا نگارشی در دانشگاه وجود دارد که به دانشجویان خارجی خدمات اصلاح و ویرایش نگارشی مقالات علمیشان را ارائه میکند. این مرکز یکی از خدمات رسمی و قانونی دانشگاه است و دانشجویان دکترا سهمیه رایگان استفاده از این خدمات را دارند.
2) قابلیت تجزیه و تحلیل موثر دادهها و استفاده درست از روشهای اقتصادسنجی و آمار خصوصن در حوزه علوم انسانی یک قابلیت کلیدی و جذاب برای بازار کار است. دقیقن به همین دلیل، در بسیاری از دانشگاهها مرکز رسمی دادهپردازی وجود دارد که کارش مشورت دادن و انجام امور آماری مقالههای تحقیقی دانشجویان است. باز این نوع مراکز کاملن قانونی و جزوی از سیستم دانشگاه هستند.
3) توانایی جمعآوری و مرتبسازی و پاکیزهسازی دادههای با حجم زیاد و یا انجام کار میدانی یک توانایی مهم دیگر محقق جوان است. در امر تحقیق استخدام دستیار تحقیق برای انجام این نوع فعالیتها امری مشروع و جا افتاده است. همان طور که استخدام یک دستیار برای مرور ادبیات و نوشتن گزارش آن، یک برنامهنویس برای تهیه کدهای رایانهای و مواردی از این جنس به نظر چندان اشکالدار نمیرسد و معمول است.
4) این نوع خدمت ممکن است (فعلن) در بازار موجود نباشد ولی دعوت از یک همکار برای خواندن انتقادی مقاله و یافتن اشکالات منطقی، استدلالی و محاسباتی مقاله و پیشنهاد اثباتهای بهتر برای قضایای ریاضی و غیره موضوع رایج و تشویقشده در آکادمی است. در برخی رشتههای علمی در اکثر کنفرانسهای جدی یک نفر منتقد (Discussant) مقاله را به تفصیل خوانده و نظرات انتقادی خودش را بلافاصله پس از ارائه مولف اصلی ارائه میکند. گاهی دریافت این نظرات باعث تحول بنیادی مقاله میشود. نقشی که گزارش داوری مقالات هم ایفا میکند.
مثالهای ذکر شده نمونهای از بهبود در جنبههایی از تولیدات علمی هستند که به خواننده آنها علامتی در مورد توانایی محقق میدهند ولی در عین حال خرید یا دریافت رایگان آنها از بیرون یا یک فرد ثالث، امری پذیرفتهشده (و حتی تشویق شده) در عرف علمی جهانی هستند. به سوال اول این پست برگردیم. مرز بین دریافت این خدمات به شکل مشروع و خرید غیرمشروع آنها کجا است؟
اگر دریافت خدمات برای محاسبه مشخصات پیچیده آماری یک نمونه (Sample) امری معقول باشد چرا خرید خدمت برای حل یک معادله دیفرانسیل جزیی یا شبیهسازی عددی یک مساله کنترل بهینه در جایی از مقاله باید غیراخلاقی باشد؟ اگر استخدام مشاور برای طراحی درست پرسشنامه و به کارگیری دستیار محلی برای انجام مصاحبه و پرسشنامه امری رایج و پذیرفته شده است چرا سفارش تهیه و تست یک الگوریتم قوی و جدید پردازش تصویر باید مشکلدار باشد؟
و حالا به این سوال میرسیم که اگر برونسپاری (Outsourcing) جنبههای نسبتن استاندارد و مکانیکی یک تحقیق مشروع و عرفی است پس چه چیزی یک محقق را به صورت مشروع و قانونی صاحب مقالهای میکند که هر بخش از کار آن را یک گروه دیگر انجام دادهاند؟ فرق یک مولف واقعی و خریدار کذایی پایاننامه کجا است؟ شاید بگوییم اولن داشتن ایده تحقیق این مرز را ترسیم میکند. خوب است از خودمان بپرسیم چه قدر از ایدههای تحقیق جذاب، از گپهای سرناهار با محققان دیگر به دست میآید؟ چند بار برایتان پیش آمده که محقق دیگری موضوع جذابی برای یک تحقیق را پیشنهاد کرده و گفته که من فرصت یا توانایی فنی پیادهسازی آن را ندارم و خود شما همت کردهاید و موضوع را تبدیل به یک مقاله علمی کردهاید؟ پس ظاهرن حتی برای انتخاب موضوع تحقیق هم میتوان از دیگران کمک گرفت. چرا وقتی این خدمات را به رایگان و داوطلبانه از همکارانمان دریافت میکنیم احساس گناه نمیکنیم ولی خرید آنها از یک شرکت حرفهای و تخصصی باید امری غیراخلاقی باشد؟
معیار دوم ممکن است تفکیک بین انجام یک کار از ابتدا و اصلاحات جزیی باشد. اصلاح یک بیانیه
تحقیق امری قابل قبول است ولی نوشتن آن از ابتدا به اسم یک نفر دیگر غیراخلاقی است. اگر این طور فکر میکنید الگوریتم زیر را برای نوشتن یک بیانیه تحقیق
(SOP) در نظر بگیرید.
1) با یکی دو نفر برای موضوع "مشورت" کن. (امر مشروع)
2) یک نوشته بسیار ابتدایی و ضعیف بنویس. (امر مشروع)
3) آنرا برای دریافت "اصلاحات" محتوایی و علمی و زبانی "جزیی" به یک یا چند مشاور بده. (امر مشروع). (هر قدر نوشته ضعیفتر باشد این اصلاحات و پیشنهادها اساسیتر خواهند بود).
4) نظرات مشاوران را اعمال کن.
5) اگر کیفیت به حداقل معقول نرسید به قدم سه برگرد.
اگر تردیدهای شهودی قبلی را قبول کنیم، باید از خودمان بپرسیم که مشخصن چه چیزی در جوهره خدمات شرکتهای ایرانی ارائه دهنده خدمات علمی وجود دارد که غیراخلاقی است؟ احتمالن برخی جنبههای غیراخلاقی در ماجرا وجود دارد که باید شناسایی و نقد شود ولی پیشنهاد نگارنده این است که در مورد شناسایی این جنبهها دقیقتر و در مورد نقد آنها صبورتر باشیم. اگر دقیق نباشیم شاید فضایی ایجاد کنیم و باعث شویم تا کل یک صنعت در ایران غیرقانونی اعلام شود (که شده است). این صنعت خدماتی را به دانشجویان و محققان ایرانی ارائه میکند که همکاران خارجی آنها را به رایگان یا به قیمت معمول از نظام دانشگاهی و تحقیقاتی خودشان دریافت میکنند.
حامد قدوسی، دانشجوی دکترای فاینانس
مدرسه تحصیلات تکمیلی فاینانس وین، اتریش
مرز خرید خدمات علمی، ویرایش و تقلب کجا است؟
در منابع متعددی و از جمله وبلاگ استادان علیه تقلب نگرانیهایی ابراز شده است در مورد گسترش شرکتهایی که خدماتی از قبیل تهیه پایاننامه و مقاله دانشجویی و شاید نوشتن بیانیه تحقیق (SOP) را ارائه میکنند. موضوع کار این شرکتها در نگاه اول و خصوصن در حالت اکستریم آن یعنی تولید دروغین پایاننامه به نام یک فرد، به طرز بدیهی غیراخلاقی و غیرحرفهای است. با این حال به نظر میرسد که اگر در جزییات مساله دقت کنیم شاید مرز بین دریافت خدمات مشروع و فعالیتهای غیراخلاقی آنقدر هم روشن و قطعی نباشد. این نوشته سعی میکند استدلال شهودی برای روشن نبودن این مرز و سپس توصیه سیاستی کوتاهی بر مبنای آن ارائه کند.
برای قضاوت در مورد اخلاقی بودن یا نبودن فروش و خرید این نوع خدمات لازم است که ابتدا کارکرد مقاله و پایاننامه و بیانیه تحقیق مشخص شود. به نظر میرسد "حداقل" دو کارکرد متفاوت را بشود برای تالیف علمی ذکر کرد:
کارکرد اول نشر و عمومیکردن علم است بدون اینکه منفعت (حداقل مادی) معنیداری برای صاحب مقاله به دنبال داشته باشد. استاد دائم (Tenured) یک دانشکده را در نظر بگیرید که خدمات معمول خود به دانشکده را در حد معقولی ارائه میکند. در بسیاری از دانشکدههای اروپایی که حقوق اساتید دائم قابل مذاکره نیست تولید مقالات اضافیتر برای این استاد منفعت حاشیهای (Marginal Benefit) چندانی ندارد (اگر نگوییم که هیچ منفعتی ندارد). مثالی از داخل ایران بزنیم. در یکی از رشتههای علومانسانی در ایران، مترجم صاحبنام و بیاندازه پرکاری وجود دارد که فهرست طولانی از کتابهای عالی و پرحچم در برخی زیرشاخههای این رشته را ترجمه و منتشر میکند؛ هر چند که کیفیت ترجمهها لزومن خوب و یکدست نیست. افراد مطلع میگویند که ایشان خودش این ترجمهها را انجام نمیدهد و ممکن است حتی فرض کنیم که چه بسا عنوان کتابها را هم خودش انتخاب نمیکند. آگاهان میگویند که مترجم ظاهری، شخصن بازرگان موفقی است که به دلیل علاقه به برخی مباحث علمی مترجمان حرفهای را استخدام میکند تا ذیل نام وی (که حتی ممکن است خود این نام هم مستعار باشد) کتابهای خوبی را ترجمه کنند. سوال این است که تا چه حد میتوان کار وی را غیراخلاقی دانست؟ آیا قبح این کار قابل قیاس با خرید آماده پایاننامه است؟ در هر دو مورد فرد پولی داده و اثر نوشتاری را به نام خود ثبت کرده است. ولی آیا محتوای اخلاقی دو مساله یکسان است؟
کارکرد دوم نوشتن مقاله و بیانیه تحقیق، علامتدهی (Signaling) از قابلیتهای پنهان یک فرد در یک بازار دارای اطلاعات نامتقارن است و به نظر میرسد نگرانی اصلی بیشتر حول تقلب در این نوع تولیدات باشد. در شرایطی که یک سازمان قصد استخدام یک محقق را دارد و امکان ارزیابی دقیق همه مهارتهای او ندارد، از طریق بررسی تولیدات علمی او تخمینی نسبت به قابلیتهای مختلف فرد (قابلیت یافتن ایدههای جذاب، توانایی محاسباتی، قدرت استدلال منطقی، توانایی نگارش علمی و ...) به دست آورده و تصمیم میگیرد. این کارکرد بسیار شبیه به کارکرد نمره در امتحانات است. به نظر میرسد که در این حالت فریبدهی از طریق بهبود غیرواقعی کیفیت نوشتار علمی امری غیراخلاقی باشد. نکته این است که همین موضوع بدیهی آنقدر هم بدیهی نیست و یا اگر دقیقتر باشیم در عرف علمی جهانی آنقدر غیرمعمول نیست. به مثالهای زیر دقت کنید:
1) قابلیت نگارش به زبان خارجی یکی از توانمندیهایی است که موسسات در زمان استخدام افراد غیربومی مد نظر دارند. پس کیفیت نوشتاری مقاله یا بیانیه تحقیق خودش یک علامت از این موضوع است. با این همه تقریبن در اکثر دانشگاههای خوب دنیا (و مشخصن در آمریکا) مرکز زبان یا نگارشی در دانشگاه وجود دارد که به دانشجویان خارجی خدمات اصلاح و ویرایش نگارشی مقالات علمیشان را ارائه میکند. این مرکز یکی از خدمات رسمی و قانونی دانشگاه است و دانشجویان دکترا سهمیه رایگان استفاده از این خدمات را دارند.
2) قابلیت تجزیه و تحلیل موثر دادهها و استفاده درست از روشهای اقتصادسنجی و آمار خصوصن در حوزه علوم انسانی یک قابلیت کلیدی و جذاب برای بازار کار است. دقیقن به همین دلیل، در بسیاری از دانشگاهها مرکز رسمی دادهپردازی وجود دارد که کارش مشورت دادن و انجام امور آماری مقالههای تحقیقی دانشجویان است. باز این نوع مراکز کاملن قانونی و جزوی از سیستم دانشگاه هستند.
3) توانایی جمعآوری و مرتبسازی و پاکیزهسازی دادههای با حجم زیاد و یا انجام کار میدانی یک توانایی مهم دیگر محقق جوان است. در امر تحقیق استخدام دستیار تحقیق برای انجام این نوع فعالیتها امری مشروع و جا افتاده است. همان طور که استخدام یک دستیار برای مرور ادبیات و نوشتن گزارش آن، یک برنامهنویس برای تهیه کدهای رایانهای و مواردی از این جنس به نظر چندان اشکالدار نمیرسد و معمول است.
4) این نوع خدمت ممکن است (فعلن) در بازار موجود نباشد ولی دعوت از یک همکار برای خواندن انتقادی مقاله و یافتن اشکالات منطقی، استدلالی و محاسباتی مقاله و پیشنهاد اثباتهای بهتر برای قضایای ریاضی و غیره موضوع رایج و تشویقشده در آکادمی است. در برخی رشتههای علمی در اکثر کنفرانسهای جدی یک نفر منتقد (Discussant) مقاله را به تفصیل خوانده و نظرات انتقادی خودش را بلافاصله پس از ارائه مولف اصلی ارائه میکند. گاهی دریافت این نظرات باعث تحول بنیادی مقاله میشود. نقشی که گزارش داوری مقالات هم ایفا میکند.
مثالهای ذکر شده نمونهای از بهبود در جنبههایی از تولیدات علمی هستند که به خواننده آنها علامتی در مورد توانایی محقق میدهند ولی در عین حال خرید یا دریافت رایگان آنها از بیرون یا یک فرد ثالث، امری پذیرفتهشده (و حتی تشویق شده) در عرف علمی جهانی هستند. به سوال اول این پست برگردیم. مرز بین دریافت این خدمات به شکل مشروع و خرید غیرمشروع آنها کجا است؟
اگر دریافت خدمات برای محاسبه مشخصات پیچیده آماری یک نمونه (Sample) امری معقول باشد چرا خرید خدمت برای حل یک معادله دیفرانسیل جزیی یا شبیهسازی عددی یک مساله کنترل بهینه در جایی از مقاله باید غیراخلاقی باشد؟ اگر استخدام مشاور برای طراحی درست پرسشنامه و به کارگیری دستیار محلی برای انجام مصاحبه و پرسشنامه امری رایج و پذیرفته شده است چرا سفارش تهیه و تست یک الگوریتم قوی و جدید پردازش تصویر باید مشکلدار باشد؟
و حالا به این سوال میرسیم که اگر برونسپاری (Outsourcing) جنبههای نسبتن استاندارد و مکانیکی یک تحقیق مشروع و عرفی است پس چه چیزی یک محقق را به صورت مشروع و قانونی صاحب مقالهای میکند که هر بخش از کار آن را یک گروه دیگر انجام دادهاند؟ فرق یک مولف واقعی و خریدار کذایی پایاننامه کجا است؟ شاید بگوییم اولن داشتن ایده تحقیق این مرز را ترسیم میکند. خوب است از خودمان بپرسیم چه قدر از ایدههای تحقیق جذاب، از گپهای سرناهار با محققان دیگر به دست میآید؟ چند بار برایتان پیش آمده که محقق دیگری موضوع جذابی برای یک تحقیق را پیشنهاد کرده و گفته که من فرصت یا توانایی فنی پیادهسازی آن را ندارم و خود شما همت کردهاید و موضوع را تبدیل به یک مقاله علمی کردهاید؟ پس ظاهرن حتی برای انتخاب موضوع تحقیق هم میتوان از دیگران کمک گرفت. چرا وقتی این خدمات را به رایگان و داوطلبانه از همکارانمان دریافت میکنیم احساس گناه نمیکنیم ولی خرید آنها از یک شرکت حرفهای و تخصصی باید امری غیراخلاقی باشد؟
معیار دوم ممکن است تفکیک بین انجام یک کار از ابتدا و اصلاحات جزیی باشد. اصلاح یک بیانیه
تحقیق امری قابل قبول است ولی نوشتن آن از ابتدا به اسم یک نفر دیگر غیراخلاقی است. اگر این طور فکر میکنید الگوریتم زیر را برای نوشتن یک بیانیه تحقیق
(SOP) در نظر بگیرید.
1) با یکی دو نفر برای موضوع "مشورت" کن. (امر مشروع)
2) یک نوشته بسیار ابتدایی و ضعیف بنویس. (امر مشروع)
3) آنرا برای دریافت "اصلاحات" محتوایی و علمی و زبانی "جزیی" به یک یا چند مشاور بده. (امر مشروع). (هر قدر نوشته ضعیفتر باشد این اصلاحات و پیشنهادها اساسیتر خواهند بود).
4) نظرات مشاوران را اعمال کن.
5) اگر کیفیت به حداقل معقول نرسید به قدم سه برگرد.
اگر تردیدهای شهودی قبلی را قبول کنیم، باید از خودمان بپرسیم که مشخصن چه چیزی در جوهره خدمات شرکتهای ایرانی ارائه دهنده خدمات علمی وجود دارد که غیراخلاقی است؟ احتمالن برخی جنبههای غیراخلاقی در ماجرا وجود دارد که باید شناسایی و نقد شود ولی پیشنهاد نگارنده این است که در مورد شناسایی این جنبهها دقیقتر و در مورد نقد آنها صبورتر باشیم. اگر دقیق نباشیم شاید فضایی ایجاد کنیم و باعث شویم تا کل یک صنعت در ایران غیرقانونی اعلام شود (که شده است). این صنعت خدماتی را به دانشجویان و محققان ایرانی ارائه میکند که همکاران خارجی آنها را به رایگان یا به قیمت معمول از نظام دانشگاهی و تحقیقاتی خودشان دریافت میکنند.
حامد قدوسی، دانشجوی دکترای فاینانس
مدرسه تحصیلات تکمیلی فاینانس وین، اتریش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر