مدار شریعت
یادنامه ی آیة الله العظمی شریعتمداری
قدس الله نفسه الزکیة
خاطرات- 4
آیت الله شریعت مداری از زبان حجة الاسلام طاهری خرم آبادی
... آقاي شريعتمداري آدم روشنفكري بود كه بر خلاف ديگران، مسائل را درك ميكرد و مطالعاتي هم در زمينه مسائل اجتماعي وسياسي داشت. علاوه بر اين، آقاي شريعتمداري از نظر اخلاق و برخورد هم خيلي خوش برخورد، خوش اخلاق و متواضع بود. فرض كنيد اگر يك استاد دانشگاه يا يك فردي كه در مسائل سياسي وارد بود، ميآمد كه با ايشان صحبت كند، اينطور نبود كه خودش را كنار بكشد و بگويد به من ارتباط ندارد و من در اين مسائل دخالت نميكنم؛ بلكه او را تحويل ميگرفت و احترام ميگذاشت و خود اين مسائل باعث جذب اين افراد به سوي آقاي شريعتمداري ميشد. (از خاطرات آقای طاهری خرم آبادی در مورد مرحوم آیت الله شریعتمداری)
مقدمه: آیت الله سید حسن طاهری خرمآبادی در روز اول خرداد ماه 1317 هجری شمسی در خرمآباد به دنیا آمد. پدرش مرحوم حاج سید حیدر طاهری خرمآبادی از شاگردان برجستة مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و از دوستان نزدیک حضرت امام(ره) و آیتالله گلپایگانی(ره) بود که پس از سالها تحصیل و بهره بردن از محضر عالمان بزرگ حوزه علمیه اصفهان، مشهد و قم با درخواست مردم شریف خرم آباد به زادگاه خود بازگشت و تا آخر عمر به رتق و فتق امور مردم همت گماشت. از ویژگیهای بارز مرحوم حاج سید حیدر برخورداری از محبوبیت فراوان بین مردم و علمای شهر، حلم و بردباری و عدم علاقه به زخارف دنیا و مادیات بود. آیةالله سید حسن طاهری خرم آبادی که شیفتگی زائدالوصفی به پدر داشت، در سن 9 سالگی مجبور به بردوش کشیدن داغ هجرت پدر شد و این یتیمی زودهنگام در پرورش و استواری آیندة او تأثیر بسزایی داشت. وی از خاطرات شیرین همراهی با پدر، خاطره سفر به عتبات عالیات را ذکر میکند که در آن، ضمن باریابی به حرم ملکوتی ائمة هدی، به محضر علمای بزرگ آن دیار نیز شرفیاب شدند. مادر او نیز که زنی پاکدامن و از طائفة اشعریون قم بود، در حدود سال 1360 شمسی دار فانی را وداع گفت. آیةالله طاهری خرم آبادی تحصیلات خود را در یکی از دبستانهای خرم آباد آغاز کرد. وی اصرار داشت که با لباس روحانیت به مدرسه برود؛ اما بسیاری از معلمان شدیداً با این مسأله مخالف بودند که پشتیبانیهای مرحوم حجةالاسلام والمسلمین حاج سید احمد طاهری، عموی ایشان، آنها را وادار به سکوت میکرد. وی در همان دورة دبستان، با دیگر شاگردان مدرسه به مناظره در باره مسائلی چون علم و ثروت میپرداخت و گاهی که نماز جماعت برپا میشد، امامت آن را به عهده میگرفت. با پایان یافتن دوره ابتدایی، به مدرسه علمیه کمالیه رفت و طی دو سال جامع المقدمات و سیوطی را فرا گرفت. سپس به همراه مادر خود، به قم عزیمت کرد تا تحصیلات حوزوی خود را در آن دیار عالم پرور ادامه دهد. در نخستین روز سکونت در قم، به حرم مطهر حضرت معصومه(س) آمد و در کنار صحن بزرگ، مشغول وضو گرفتن شد که ناگاه چهرهای ملکوتی، او را به خود جلب نمود که در حال بازگشت از حرم بود. بی اختیار از یکی از طلاب پرسید: این آقا کیست؟ و او پاسخ داد: حاج آقا روح الله خمینی! بدین ترتیب از همان آغاز ورود به قم، شیفته امام(ره) شد و بعدها، به سبب رفاقت نزدیک امام(ره) با پدرش، مورد تفقد و عنایت ویژه ایشان قرار گرفت. در همان سال اول ورود به قم، مغنی، حاشیه ملاعبدالله و مقداری از سیوطی که باقی مانده بود فرا گرفت. در سال بعد معالم الاصول و شرح شمسیه و در دو سال بعد از آن، لمعه، قوانین و مطول را آموخت و در سال پنجم رسائل و مکاسب شیخ انصاری را آغاز کرد. ظرف سه سال آن کتابها را به همراه جلد اول کفایه به پایان برد و جلد دوم کفایه را هم زمان با رفتن به درس خارج امام(ره) شروع نمود. مقداری از درس خارج قضا را در محضر آیةالله العظمی بروجردی فرا گرفت که به دلیل فوت ایشان، از ادامة آن باز ماند. هم زمان در درس بیع امام شرکت میجست و پس از تبعید امام نیز به درس مرحوم آیةالله داماد و آیةالله حاج آقا مرتضی حائری یزدی رفت. حضرت آیةالله طاهری خرم آبادی در دورة تحصیل خود از محضر استادان و عالمان برجستهای کسب فیض نمود که حوزههای علمیه خاطرة مبارزات و مجاهدتهای آنان را هرگز از خاطر نمیزداید. وی با ورود به قم، حاشیه ملاعبدالله را نزد آقای هاشمی رفسنجانی فرا گرفت. برای تحصیل معالم الاصول و مطول به نزد آقای شب زندهدار رفت و لمعه را نزد مرحوم حاج آقا حسین جزایری از فضلای خرمآباد، آقایان باقری کنی و ستوده خواند و رسائل شیخ انصاری را نزد آقایان مکارم شیرازی، شبزندهدار، مشکینی و سبحانی فرا گرفت و برای آموختن مکاسب محرمه با آقای حاج سید علی محقق داماد به مباحثه پرداخت کتاب بیع را نیز نزد آیةالله خزعلی فرا گرفت. کفایةالاصول را نیز در محضر مرحوم شیخ عبدالجواد اصفهانی (جبل عاملی) و مرحوم سلطانی (طباطبایی) آموخت. برای تحصیل درس خارج، به درس مرحوم آیةالله بروجردی و مرحوم امام خمینی رفت. ایشان در باره ویژگی علمی امام(ره) میفرماید: «بحث ایشان، شاگرد پرور بود و فکر را به کار میانداخت. تنها نقل عبارت دیگران نبود. درس ایشان تفاوت زیادی داشت با کل درسهایی که ما تا آن موقع در حوزه دیده بودیم. الان هم معتقدم که نوشتههای فقهی و اصولی ایشان قابل طرح و استفاده و درخور دقت است. البته نمیخواهم بگویم که نظری فوق نظرات ایشان نیست. شاگردان ایشان همان موقع به نظرات ایشان اشکال میگرفتند و خود ایشان هم مشوّق بود؛ اما نظرات ایشان در همة ابعاد به قدری عمیق و دقیق است که همیشه قابل طرح و بحث خواهد بود. از نظر علمی میتوان گفت که حضرت امام در ابعاد مختلف فقهی، اصولی، فلسفی و عرفانی در عصر خویش فقیه و اندیشمندی استثنایی بود. حضرت امام از یک نبوغ و استعداد بالایی برخوردار بود. بدون هیچ گونه مبالغهای میتوانم بگویم بعد از معصومین(ع) حضرت امام یک انسان استثنایی بود». آیةالله طاهری خرم آبادی، پس از تبعید امام، در درس آقایان گلپایگانی، شیخ مرتضی حائری و داماد شرکت نمود و از محضر مرحوم حاج آقا حسن فرید اراکی بهرههای فراوان برد. در بخش فلسفه نیز، ایشان منظومه ملاهادی سبزواری را نزد مرحوم آیةالله حاج آقا مصطفی خمینی و آیةالله امینی آموخت. اشارات و الهیات شفا را نزد آیةالله جوادی آملی و مقداری از اسفار را نزد مرحوم علامه طباطبایی فرا گرفت. بخشی از اسفار را نیز در محضر آیةالله شهید مطهری خواند. ایشان در دوره سطح با آقایان سید احمد مرعشی، سید علی محقق، عمید زنجانی به مباحثه میپرداخته است و از هم مباحثهایهای دورة تحصیل درس خارج، از آقایان مؤمن، حسینی کاشانی، ربانی املشی و حاج حسن تهرانی نام میبرد. آیةالله طاهری خرم آبادی، در سالهای متمادی حضور در حوزه علمیه قم، خدمات علمی و فرهنگی شایانی را به این حوزة سترگ تقدیم داشته است. در بخش تدریس، ایشان بسیاری از کتب دوره سطح را به نوآموزان حوزه درس داده است و هم اکنون نیز به تدریس درس خارج فقه و اصول مشغول است و طلاب و فضلای بسیاری را به جامعة علمی و فقهی کشور ارزانی داشته است. در کنار تدریس، از سالهای پیش از انقلاب تاکنون، در نشریات گوناگونی، مقالههای جامع علمی و سیاسی خود را به چاپ رسانده است که برخی از آنها به صورت کتاب منتشر شده است.برخی از کتب ایشان در دست چاپ است که از آنها میتوان به کتابی در ردّ شبهات وهابیة و کتابهایی چون منابع مالی اسلام در حکومت اسلامی و کتاب الخمس و ذبایح اهل کتاب و کتاب ولایة الفقیة اشاره کرد. زندگی عالمان مجاهد در عصر ما، همواره با مبارزه با رژیم منحوط پهلوی همراه بوده است. آیةالله طاهری خرم آبادی نیز، چون دیگر عالمان عصر خویش و مانند پیر و مراد و مقتدای خویش، حضرت امام خمینی(ره) حکومت ننگین پهلوی و سکوت در مقابل ستمهای آن را برنمیتابید و روز و شب را به مبارزه با آن میگذراند. سخنرانیها، نامهها و اعلامیهها، به زندان رفتنها و شکنجه شدنهای وی نقش مهمی را در پیشبرد انقلاب و پیروزی آن ایفا میکرد که ذکر نمونهها و شرح آن، در این مختصر نمیگنجد. در سال 1341، شاه و عوامل آن، لوایح ششگانهای را با ظاهر اصلاحات و ایجاد رفاه برای مردم تدوین کردند و میخواستند آن را به رفراندوم بگذارند. امام(ره) که به خوبی از حیلهها و عوامفریبیهای شاه اطلاع داشت، مخالفت خود را با لوايح اعلام نمود و به آیةالله طاهری خرم آبادی نیز دستور داد که به خرم آباد برود و مسائل مطرح شده را با علما و مردم آن ديار در ميان بگذارد. تلاش آیةالله طاهری خرم آبادی در آن روزگار برای رساندن پیام امام(ره) و گرد هم آوردن علمای خرم آباد و تصمیمگیری برای مسائل پیش آمده، نقطة عطفی در مبارزات ایشان میباشد. همچنین ایشان پس از مدتی به قم رفت و گزارش مذاکرات علما و جریانهای پیش آمده در شهر را به اطلاع امام(ره) رساند. وی در اوایل سال 1342 به منظور تبلیغ و در آستانه ماه محرم، تصمیم به عزیمت به کاشان گرفت و آن را با امام(ره) در میان گذاشت. امام(ره) موافقت فرمودند و پیامهایی برای علمای کاشان با موضوعیت جریانهای پیش آمده و ضرورت مبارزه با رژیم شاه، دادند. وی ضمن رساندن این سخنرانیهای مهم و افشاگرانهای را در ایام ماه محرم انجام داد که شور عجیبی در مردم کاشان ایجاد کرد و ساواک و عوامل رژیم پهلوی را هراسناک ساخت. همچنین سخنرانی وی پس از حادثه پانزدهم خرداد در حرم مطهر حضرت معصومه(ع) در حمایت از امام(ره) و محکوم کردن جنایات رژیم، در کارنامه مبارزاتی او میدرخشد. در طول سالهای مبارزه، آیةالله طاهری خرم آبادی، بارها و بارها مورد تعقیب ساواک قرار گرفت و بارها تبعید یا زندانی شد. اما بینش صحیح وی از انقلاب و همچنین اطاعت محض از امام(ره) و علاقة وافر به ایشان، تبعید و زندان و... را بر ایشان هموار میساخت. ایشان هدف امام خمینی(ره) از نهضت را اینگونه بیان میکند: «از پای درآوردن حکومت سلطنتی در حد ساقط کردن آن و یا ضعیف کردن آن، به عنوان هدف میان مدت برای همه روشن بود. اما هدف نهایی نمیخواهم بگویم برای همه، ولی برای بسیاری از مبارزان نیز مجهول بود. به هر حال تا قبل از مطرح شدن مباحث ولایت فقیه حضرت امام، بحثی در مورد نظام جایگزین رژیم شاهنشاهی نشده بود. مباحث امام افق مبارزه را وسیعتر کرد و یک هدف مشخص و روشن را برای نهضت ترسیم کرد و آن، حکومت اسلامی و مسأله ولایت فقیه بود». آیةالله طاهری خرم آبادی، در حدود سال 56 به عضویت رسمی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درآمد، هر چند پیش از آن نیز در فعالیتهای مبارزاتی با اعضای این مرکز همکاری داشت. فعالیتهای سیاسی آیةالله طاهری خرم آبادی به پیش از انقلاب محدود نیست. ایشان پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نیز در مسؤولیتهای گوناگون به ایفای نقش پرداختند و خدمات ارزشمندی را در عرصههای گوناگون به انجام رساندند (به نقل از سید حسن طاهری)
... ديدگاه مراجع نسبت به نهضت امام خميني تفكر و عكسالعمل مراجع و علما نسبت به نهضت امام خميني دو نوع بود.
برخي، از قانون اساسي و پياده شدن اصول آن صحبت ميكردند و همانند جبهه ملي فكر ميكردند.
مرحوم آقاي شريعتمداري ، در اوائل سال 56 كه نهضت سرعت و شتاب بيشتري گرفته بود، در مصاحبهاي با يك خبرنگار انگليسي گفته بود؛ خواسته ما اين است كه قانون اساسي پياده شود؛ يعني اينكه اختيارات با مجلس و دولت باشد و شاه به هيچ وجه در امور دخالت نكند. نظير همان چيزي كه جبهه ملي ميگفت.
البته در اعلاميههاي او، ايرادها و اشكالهاي شرعي هم به رژيم مطرح ميشد؛ ولي تكية ايشان روي قانون اساسي بود.
و اگر شاه واقعاً چنين كاري را انجام ميداد، اين دسته از آقايان قانع بودند....
…با ارتحال آقاي بروجردي، زمينه مرجعيت از قبل در اذهان عمومي و در حوزهها با توجه به مسائلي كه بر شمردم، براي برخي از افراد مهيا شد....سه نفر از آقايان، آقاي گلپايگاني ، آقاي شريعتمداري و آقاي نجفي به عنوان سرپرست حوزه مطرح شدند.
منشأ اين معرفي هم اينطور بود كه آقاي بهبهاني كه به خاطر رحلت آقاي بروجردي از تهران به قم آمده بود، روز هفتم ايشان از تمام كساني كه در مظان مرجعيت بودند و جزء بزرگان قم محسوب ميشدند؛ مانند: حضرت امام، مرحوم محقق داماد ، حاج آقا مرتضي حائري ، مرحوم آقاي زنجاني ، مرحوم آقاي لنگرودي و برخي ديگر از آقايان را در منزل آقاي بروجردي دعوت كرد.
حتي كساني كه از شهرستانها آمده بودند و جزء افراد معروف به شمار ميآمدند، از جمله مرحوم آقاي كمالوند كه از خرمآباد آمده بود، به اين جلسه دعوت شده بودند.
پس از ارتحال آقاي بروجردي، ششصد هزار تومان قرض از ايشان به جاي مانده بود و هيچ پولي هم براي شهريه باقي نمانده بود.
در آن زمان پول در دست مردم زياد نبود و شهريه و مخارج حوزه نيز با قرض اداره ميشد.
در هر صورت آقاي بهبهاني در آن جلسه گفت، اين حوزه را بعد از آقاي بروجردي آقايان بايد اداره كنيد.
آقاي گلپايگاني و آقاي شريعتمداري گفتند: ما هر كدام نصف شهريه را تقبل ميكنيم.
طبيعي بود وقتي هر كدام از آقايان ميگفتند ما مثلاً نصف را تقبل ميكنيم و يا ثلث را و يا همهاش را ميدهيم، اين مسأله در سطح كشور و در روزنامهها مطرح ميشود و مطرح شدنش مساوي بود با اينكه وجوهي به قم داده شود.
اگر چه بسياري از مردم مقلد مراجع نجف بودند، اما احساس ميكردند كه حوزه قم بايد حفظ شود.
طلبهها بايد اداره شوند و حفظ حوزه قم تنها با كمكهاي مالي امكان پذير بود.
يك وحشتي هم در ميان مردم وجود داشت كه با ارتحال آقاي بروجردي، دولت ممكن است يك تغييري در حوزه بدهد و بخواهد آن را از بين ببرد.
مسائلي از اين قبيل در اذهان مردم وجود داشت و ضرورت حفظ حوزه را دو چندان ميكرد.
آقاي گلپايگاني و آقاي شريعتمداري هر كدام نيمي از شهريه آقاي بروجردي را متقبّل شدند و آقاي نجفي هم گفت كه من نان حوزه را تأمين ميكنم.
امام هم ميتوانست بگويد من هم مثلاً مقداري از شهريه را تأمين ميكنم؛ ولي امام هيچ قدمي بر نداشت.
آقاي حاج شيخ حسن صانعي نقل ميكرد كه بعد از اتمام جلسه، وقتي امام به منزل بازگشت، احساس آرامش ميكرد كه مسؤوليتي بر دوش ايشان قرار نگرفته است.
روزهاي بعد روزنامهها و مطبوعات كشور از آقاي گلپايگاني و آقاي شريعتمداري و آقاي نجفي به عنوان سرپرست حوزه نام بردند….
موضع مليگراها بعد از رحلت آيتالله بروجردي بعد از رحلت آقاي بروجردي، جبهه ملي و نهضت آزادي كه مدت زيادي از عمر فعاليتشان نگذشته بود، آقاي شريعتمداري را به عنوان مرجع تقليد معرفي كردند.
آنچه به ظاهر ميتوان حدس زد و همان زمان هم حدس زده ميشد، اين است كه يك نوع روشنفكري در اقوال و نظريات آقاي شريعتمداري وجود داشت.
اين نوع انديشه و تفكر، خواهناخواه عدهاي كه خودشان را ليبرال و روشنفكر ميدانستند، جذب ايشان ميكرد.
در طول مبارزات هم آقاي شريعتمداري معمولاً دم از قانون اساسي و اجراي آن ميزد.
جبهه ملي و نهضت آزادي نيز شعارشان همين بود كه قانون اساسي بايد به طور كامل پياده شود.
اينطور نبود كه آقاي شريعتمداري كه اين عقيده را بعد از شروع نهضت ابراز كرده باشد؛ بلكه ايشان در جلسات خصوصي و غير خصوصي اين مطلب را عنوان ميكرد.
اين عقيده مشتركي بين آنها بود و ميتوانست جبهه ملي و نهضت آزادي را جذب مرجعي كند كه خودش را در مسائل حكومتي بي تفاوت نميبيند و روشنفكري هايي داشته و هدفش هم پياده كردن قانون اساسي است.
مثلاً در زمان آقاي بروجردي، به فكر آقاي شريعتمداري افتاد كه مجله مكتب اسلام را حمايت كند.
اگر چه هيأت تحريريه و كساني كه مجله را اداره ميكردند، ميگفتند كه مبتكر اين مجله خود آنها هستند و تنها از حمايت هاي آقاي شريعتمداري استفاده ميكنند؛ ولي به هر حال پشتوانه مجله، ايشان بود و آن تجاري كه پول ميدادند و مقلد آقاي شريعتمداري بودند.
در واقع، ايشان مجله را رهبري ميكرد .اين اولين كاري بود كه در حوزه انجام شد و خيلي هم صدا كرد.
اگرچه انتشار اين مجله كه يك نوع وابستگي به آقاي شريعتمداري داشت، در زمان آقاي بروجردي خيلي مطرح نبود و بيشتر بعد از فوت ايشان مطرح شد؛ ولي بالاخره اين مسائل يك نوع جاذبهاي براي جبهه ملي و نهضت آزادي كه در اين مسيرها بودند، به وجود ميآورد.
در نظر اوليه، آقاي شريعتمداري آدم روشنفكري بود كه بر خلاف ديگران، مسائل را درك ميكرد و مطالعاتي هم در زمينه مسائل اجتماعي وسياسي داشت.
علاوه بر اين، آقاي شريعتمداري از نظر اخلاق و برخورد هم خيلي خوش برخورد، خوش اخلاق و متواضع بود.
اين چنين حالتهايي در ايشان وجود داشت.
فرض كنيد اگر يك استاد دانشگاه يا يك فردي كه در مسائل سياسي وارد بود، ميآمد كه با ايشان صحبت كند، اينطور نبود كه خودش را كنار بكشد و بگويد به من ارتباط ندارد و من در اين مسائل دخالت نميكنم؛ بلكه او را تحويل ميگرفت و احترام ميگذاشت و خود اين مسائل باعث جذب اين افراد به سوي آقاي شريعتمداري ميشد.
…نكتهاي را كه ميخواهم يادآوري كنم اين است كه در جريان اعلام عزاي عمومي عيد نوروز سال 42 به جز امام، آقاي شريعتمداري هم اعلاميهاي داده و عزاي عمومي اعلام نمود .ولي آقاي گلپايگاني موافقت نكرده بود، و همين مسأله يك اختلاف اندكي را بين اين آقايان به وجود آورده بود...
منبع
به نقل از: وبسایت شخصی علی اکبر اعلمی » قسمتی از خاطرات طاهری خرم آبادی در مورد مرحوم آیت الله شریعتمداری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر