۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه

مرجع سازی و مرجع سوزی، اسلام گریزی و اسلام ستیزی - بخش یکم

هنرور: با توجه به امری شخصی که در میان بوده و با سابقه ی مخالفتی که با ایشان فی السابق داشته ام، شاید تعجب آور یا به نرخ روز تلقی شود که خودم اظهار نظر نمایم، اما قصد دارم صادقانه نظرم را بگویم، فعلا مطلب ذیل را که آقای رضایی در دی ماه نوشته اند مطالعه بفرمایید، سپس "نامه ی سرگشاده" ای از بنده خواهد آمد که در همین تاریخ خطاب به یکی از نام داران حوزه و نظام در پی همین حرکات جمع مدعیان تدریس نوشته بودم و به پاره ای احتیاطات و انتظارات و احترامات از انتشار عمومی آن صرف نظر نموده بودم:
یادداشت های پراکنده - اخبارمرجعیت ۷۳/جامعۀ مدرسین آیت الله صانعی رافاقدملاکهای لازم برای تصدی مرجعیت دانست!!!
وقتی خبر پاسخ به سؤال " جمعی از به اصطلاح فضلاو اساتیدحوزۀ علمیۀ قم " از جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم درخصوص صلاحیت مرجعیت حضرت آیت الله العظمی آقای حاج شیخ یوسف صانعی ( دامت برکاته ) را خواندم از طرفی متوجه شدم که این عالم و مرجع معظم تقلید به هرحال مستقل بوده و به حکومت تعلق ندارد و از طرفی خوشحال شدم که افراد و گروهها سخن خود را شفاف بیان می نمایند ولی از اینکه افرادی همچون اعضای جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم خود را قیم مردم دانسته و برای آنها و به جای آنها تصمیم بگیرند ناراحت و نگران شده و هستم واین سؤال برایم مطرح گردید که جامعۀ مذکورکه سالهای آغازین نهضت مرحوم امام خمینی ( ره ) توسط افراد مبارزوفقیهی همچون فقیه عالیقدر مرحوم حضرت آیت الله العظمی منتظری ( قدسّ سرّه ) تأسیس شده است چرا امروزه بدون درنظر گرفتن مصالح جامعه و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران این چنین بی مهابا و بدون در نظر گرفتن آبروی اشخاص فقیه و مؤمن که نگاه داشتن حرمت آنها از کعبه بالاتر است ، وارد مسائل سیاسی و دینی مردم شده و قیّم مآبانه برای افراد جامعه تصمیم می گیرند .
به هرحال خوب است به سؤال و پاسخ جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم که ریاست آن هم اکنون با آقای شیخ محمد یزدی می باشد در این رابطه مراجعه نمایید تا حل مسائلی که ذیلاً مطرح می نمایم برایتان آسان تر شود .( چنانچه سؤالی در این رابطه داشتید می توانید مطرح کنید تا در حدّ توان پاسخ گویم ) :
نظرجامعه مدرسين حوزه علميه قم دربارۀمرجعيت آقاي حاج شيخ يوسف صانعي چیست؟
سؤال: بسمه تعالي
جامعه محترم مدرسين حوزه علميه قم
سلام عليكم
مرجعيت شيعه خورشيد پر فروغي است كه در قرون متمادي همواره پشتيبان اسلام و خط راستين اهل بيت(عليهم السلام) بوده است. اين مسئوليت خطير همواره شايستۀ مرداني بوده است كه واجد شرائط شرعي مذكور در روايات ائمه اطهار (عليهم السلام) باشند نظر به اهميت اين موضوع و با توجه به پرسشهاي مكرّر هموطنان دربارۀ مرجعيت آقاي حاج شيخ يوسف صانعي خواهشمند است آن جامعه محترم كه همواره مرجع تشخيص اين موضوع بوده نظر خود را درباره‌ي مرجعيت ايشان اعلام فرمايند.
با سپاس جمعي از استادان و فضلاي حوزه هاي‌ علميه
پاسخ بدون امضای جامعۀ مدرسین :
بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به پرسش‌هاي مكرّر مؤمنان، جامعه مدرسين حوزه‌ي علميه قم براساس تحقيقات به عمل آمده در يك سال گذشته و پس از جلسات متعدد به اين نتيجه رسيده است كه ايشان فاقد ملاكهاي لازم براي تصدّي مرجعيت مي‌باشد.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ــ ۱۲ / ۱۰ / ۱۳۸۸
توضیحات :
۱- مسألۀ ۳ تحریرالوسیله مرحوم امام خمینی ( ره ) ج ۱( مسائل تقلید و فروع آن ) به شرایط مرجع تقلید اشاره نموده که ترجمۀ آن ازاین قراراست :
« مرجع تقلید باید عالم ، مجتهد ، عادل و با ورع ( دوری جستن از گناهان و خودداری از شبهات ) دردین خدا باشد . بلکه احتیاط این است که به دنیا روی نیاورد و حریص بردنیا و تحصیل مال و مقام نباشد و در حدیث است : " فقیهی که خویشتن دار ، حافظ دین ، مخالف هوای نفس و مطیع امر مولایش ( امام زمان " عج " ) باشد عوام حقّ تقلید ازاو راخواهند داشت » و همچنین امام خمینی ( ره ) در پیام سوم اسفند ۱۳۶۷ خود موسوم به " منشور روحانیت " شرایط آگاهی به زمان و مکان را نیز بر شرایط مرجعیت افزوده اند .
حال سؤال این است که ملاک های جامعۀ مذکور برای معرفی عالم و فقهی جهت تقلید از وی به مردم چیست ؟ آیا غیر از این مواردی که امام راحل و دیگر فقهای عظام فرموده اند ملاک دیگری نیز وجود دارد از جمله هم سوئی و هم خط بودن با اعضای محترم جامعه ؟ و اگر خدای ناکرده مرجع یا مراجع معظم تقلیدی با اعضای محترم جامعۀ مذکور اختلاف سلیقه وعقیده درمسائل سیاسی پیدا نموده و یا مستقلاً به طرح مسائل سیاسی روز بپردازند به سرنوشتی همچون آیت الله شریعتمداری ( ره ) یا آیت الله صانعی دچار خواهند شد ؟؟؟!!! اگربه سوابق حضرت آیت الله العظمی صانعی از ابتدا تا کنون مراجعه نماییم آیا ملاک هایی غیر از ملاک های تحریر الوسیله در ایشان وجود دارد که ما از آن بی خبریم ؟؟؟ در بیانیۀ فوق الاشارۀ جامعۀ مذکور مشخص نشده است که آیا اصلاً آیت الله صانعی از ابتدا ملاک های لازم برای تصدی مرجعیت شیعه را داشته اند یا خیر ؟ و اگر داشته اند چرا به مردم معرفی نشده اند ؟ و چون معرفی نشده اند آیا لازم است حرف جامعۀ مذکور ملاک عمل جهت عدم تقلید از این مرجع معظم تقلید قرار گیرد ؟؟؟!!! به هرحال این سؤالاتی است که باید جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم به آنها پاسخ دهد .
۲- چنانچه به سایت جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم http://www.jameehmodarresin.org یابه کتاب « جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم از آغاز تا کنون » جلد ۳ صفحات ۲۷۱ تا ۲۷۸مراجعه نمایید درخواهید یافت که حضرت آیت الله صانعی از اعضای سابق جامعۀ مذکور بوده اند که از ابتدای فعالیت آن جامعه از اعضای فعال آن به شمار می رفتند( احتمالاً سال قطع ارتباط ایشان مشخص نشده است از سال ۱۳۶۸ ، ۱۳۶۹به بعد بوده است).
لازم به ذکر است که در کتاب فوق الاشاره ازاین مرجع معظم تقلید با عنوان« آیت الله صانعی » نام برده شده که متأسفانه در متن سؤال و پاسخ هیچ اشاره ای به عنوان فقهی معظمٌ له نشده و خیلی لطف نموده اند که از ایشان فقط با لفظ آقا نام برده اند !
۳- در کتاب مذکور زندگی نامۀ ایشان درج شده واز جمله نوشته است که معظمٌ له از شاگردان حضرات آیات عظام مرحومین آقایان بروجردی ، امام خمینی و منتظری و ... ( قدسّ سرّهم ) بوده اند . ( در سایت جامعه متأسفانه به زندگی نامۀ اکثراعضا ازجمله آیت الله صانعی اشاره نشده است )
۴- امام خمینی ( ره ) در تاریخ ۱۹ / ۱۰ / ۱۳۶۱ ( ۲۷ سال پیش )ایشان را به سمت دادستان کل کشور منصوب و درجلسۀ معارفه ای که در حسینیۀ جماران با حضور رئیس دیوان عالی کشور و کلیۀ قضات شورای عالی قضائی و شعب دیوان عالی کشور تشکیل شد فرمودند :
« من آقای صانعی را مثل یک فرزند بزرگ کرده ام . آقای صانعی در مباحثات و درس هائی که در سال های طولانی داشتیم شرکت می کردند . ایشان فرد برجسته ای در میان روحانیون است و مرد عالمی است که متوجه به مسائل و مخالف سرسخت منافقین و جریانات انحراف یمی باشند و در مقابل آنان با جدیّت و قاطعیّت عمل می نمایند . » (صحیفۀ نور ج ۱۷ ص ۱۵۰و جامعۀ مدرسین از آغاز تا کنون ج ۳ص ۲۷۴ و ۲۷۵)
۵- در کتاب مذکور ضمن برشمردن تألیفات معظمٌ له اشاره به رسالۀ توضیح المسائل نیز شده و بیان شده است که ایشان از سال ۱۳۴۴ درس خارج فقه خودرا برمبنای کتاب تحریرالوسیلۀ امام خمینی ( ره ) که تاکنون ادامه دارد آغاز و درس خارج اصول را از سال ۱۳۵۲آغاز و در سال ۱۳۷۳ به پایان رسانیده اند .
۶- غیر از نامه های مورخ ۳۱ / ۱ / ۱۳۶۱ و ۸ / ۲ / ۱۳۶۱که صراحتاً به خلع مرحوم آیت الله العظمی شریعتمداری ( ره ) از مرجعیت توسط جامعۀ مدرسین اشاره شده است سابقه ندارد این جامعه در خصوص عدم صلاحیت یا نداشتن ملاکهای لازم برای مرجعیت احدی از مراجع معظم تقلید اظهار نظر نمایند که متأسفانه بدون در نظر گرفتن شرایط کنونی دست به انتشار چنین نامه ای زده اند که فیه تأمل !!!
۷- پس از ارتحال ملکوتی مرحوم حضرت آیت الله العظمی اراکی( ره )در نهم آذرماه ۱۳۷۳ جامعۀ مذکور طی بیانیه ای به تاریخ۱۱ / ۹ / ۱۳۷۳مبادرت به معرفی حضرات آیات فاضل لنکرانی ، بهجت ، خامنه ای ، وحید خراسانی ، تبریزی ، شبیری زنجانی و مکارم شیرازی به عنوان واجدین شرایط مرجعیت نمود و درآن ذکر شد : " تقلید از هرکدام آنان جایز است " ( که جهت بررسی بیشتر می توانید به وبلاگ " یادداشت های خصوصی به آدرس : http://neshaneh.mihanblog.com/post/90 مراجعه نمایید) و نامی از مراجع معظمی همچون حضرات آیات عظام منتظری ، صافی گلپایگانی ، سیستانی و... برده نشد ( هرچند در سایت جامعۀ مذکور اخیراً نام حضرات آیات سیستانی و صافی گلپایگانی به مراجع جایز التقلید افزوده شده است) و سؤال این است که آیا تاجامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم فردی را دارای شرایط مرجعیت نداند و وی را به عنوان مرجع تقلید به عموم معرفی ننماید او جایزالتقلید نیست و یا اگر فردی را معرفی کرد حتماً چون آنها گفته اند باید از وی تقلید نمود ؟؟؟!!!
۸-تکلیف مقلدین محترمی که از مراجع معظمی همچون حضرات آیات عظام : موسوی اردبیلی ، بیات زنجانی ، سبحانی ، علوی گرگانی ، جوادی آملی ، شیخ مجتبی تهرانی ، نوری همدانی ، سیدصادق روحانی ، سیدصادق شیرازی ، مظاهری اصفهانی ، سیدعزالدین زنجانی ، سید محمد شاهرودی و .... که مورد تأیید جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم جهت تقلید نبوده ودرلیست آنها قرار ندارند چیست ؟وآیا لازم است جهت تقلید به مرجع دیگری که جامعۀ مدرسین تأیید می نماید رجوع کنندیاخیر؟
۹- در انتها این سؤال مطرح است که آیا این طرح سؤال و پاسخ در این شرایط به ارتحال ملکوتی و مظلومانۀ فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری ( ره ) و گرایش مقلدان آن زعیم و مرجع فرید شیعه به طرف حضرت آیت الله العظمی صانعی ( دامت برکاته )جهت تقلید یا عمل به فتوای معظمٌ له جهت باقی بر تقلید از مرجع میت و فقید و نیز موضع گیریهای دقیق سیاسی و مستقل ایشان پس از انتخابات ریاست جمهوری ( خرداد ماه ۱۳۸۸ ) ارتباطی دارد یا خیر ؟؟؟ !!!
خداوند همۀ ما را به راه راست هدایت فرموده و ما را مشمول افراد مذکور در آیات۱۰۳و ۱۰۴ سورۀ مبارکۀ کهف (ویحسبون انّهم یحسنون صنعاً ) مقرر نفرماید . ( ان شاءالله )
نوشته شده در 88/10/13 توسط احمد رضائی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر