منبع: هفته نامه خبري تحليلي پنجره - خرداد دوم - 45 » دكتر محمد رضا زائري » آن يكي نحوي به كشتي درنشست...
يكي از بزرگترين افتخارات و مهمترين ويژگيهاي مكتب اهل بيت عليهمالسلام تكيه جدي و تأكيد فراوان بر علم و عقل است. اين وجه مميزه تشيع در طول تاريخ، سبب سربلندي و افتخار پيروان مكتب اميرالمؤمنين و فرزندان او بوده و در عين حال اين مكتب را از خطر افراطها و تفريطها و گزند خطاهاي فكري و انحرافات اعتقادي مصون داشته است.
اصرار مرحوم كليني در اختصاص بخشي مستقل به اين موضوع و تأكيد بر خطر جهل در مقابل علم و عقل نه يك گرايش و ذوق شخصي، بلكه روحيه و فضاي حاكم بر فكر شيعي بوده است. اين چيزي است كه بزرگان و علماي شيعه چون شيخ طوسي و شيخ مفيد از آغاز بر آن تأكيد داشتهاند.
از همين رو، معيار حاكميت امامان معصوم بر مؤمنان، علم آنان است و ملاك پيروي از جانشينان معصوم در زمان غيبت نيز علم است و ولي فقيه، ولايتش از فقاهت و تفقه و آگاهي و معرفت او ناشي ميشود و حتي در مسائل عملي و روزمره معيار تبعيت از مرجع تقليد، عالمتر بودن اوست.
با اين مبنا و قاعده پيامبر اكرم(ص) و اهلبيت عليهمالسلام، پيروان خود را به تفقه و تدبر و دانش و آگاهي در همه امور دعوت كرده و از دست زدن بهكار بدون دلالت علم و عقل برحذر داشتهاند و از عاقبت آن ابراز نگراني كردهاند.
روايت درخشان و مبارك بصيرت ميفرمايد: «العامل علي غير بصيره كالسائر علي غيرالطريق لا تزيده سرعه السير إلا بُعدا» آنكه بدون آگاهي و بصيرت بهكاري بپردازد، نه تنها به نتيجه نميرسد، بلكه هرچه بيشتر بكوشد از راه اصلي دورتر ميشود.
و بر اين اساس، رسول گرامي اسلام صلواتالله عليه و آله به ابومسعود فرمود: «إذا عملت عملا فاعمل بعلم و عقل، و إياك و أن تعمل عملا بغير تدبّر و علم. فإنه جل جلاله يقول: و لا تكونوا كالتي نقضت غزلها من بعد قوه أنكاثا» اگر خواستي بهكاري بپردازي با علم و عقل مشغولش شو و مبادا كاري را بدون تدبر و دانش پيش ببري. و سپس به آيه كريمهاي استشهاد كردند با اين مضمون كه: چون ريسندهاي نباشيد كه رشتههاي خود را پنبه و زحمت خود را تباه ميسازد. (1)
حجم روايات در موضوع علم و عقل و از سوي ديگر جهل، چنان زياد و تأكيد بر اين موضوع چنان شديد است كه تنها همين نكته موجب تأمل و حيرت ميشود. و يكي از مسائلي كه به جديت بر آن تأكيد شده، توجه به حقيقت علم و عقل است؛ چراكه گاهي به مصداق آيه شريفه (اخسرين أعمالاً) جهل حجاب خطرناكي است كه توهم علم ايجاد ميكند.
اميرمؤمنان نيز در بيم دادن از جاهلاني كه خود را عالم ميدانند، در بيان صفات جاهل ميفرمايد: «انّ الجاهل من عدّ نفسه بما جهل من معرفه العلم عالما و برأيه مكتفيا، فما يزال للعلماء مباعدا و عليهم زاريا و لمن خالفه مخطّئا و لما لم يعرف من الأمور مُضلّلا، فإذا ورد عليه من الأمور ما لم يعرفه أنكره و كذّب به و قال بجهالته: ما أعرف هذا! و ما أراه كان و ما أظنّ أن يكون و أنّي كان؟ و ذلك لثقته برأيه و قلّه معرفته بجهالته، فما ينفك بما يري ممّا يلتبس عليه رأيه ممّا لا يعرف للجهل مستفيدا و للحقّ منكرا و في الجهاله متحيرا و عن طلب العلم مستكبرا»
علي عليهالسلام فرمود: «جاهل كسي است كه خود را از سر ناداني دانشمند و عالم به شمار آورد و به نظر و ديدگاه خود اكتفا كند و هميشه از عالمان و دانشمندان دوري گزيند و ناچيزشان بينگارد و هركه با او مخالف باشد، ميگويد اوست كه نميفهمد و هرچيز را كه نفهمد و نداند برخطا ميشمارد و چون مسئلهاي مطرح شود كه برايش تازگي داشته باشد، انكار ميكند و دروغ ميشمارد و از سر جهالت خود ميگويد: چنين نيست و من اينطور فكر نميكنم. بهنظر من، اين نادرست است و چنين نميتواند باشد و چه كسي گفته اين صحيح است!؟ زيرا كه فقط خود را قبول دارد و از ناداني خود آگاه نيست. پس پيوسته به راه خود در خطاي جاهلانهاش ميرود و منكر حقيقت ميشود و در جهالت و ناداني خود سرگردان ميماند و براي درك و دريافت دانش و علم تكبر ميورزد.» (2)
اين اساس و مبناي اصلي در تمسك به علم و دوري از جهل است، اما مصاديق جهل و علم درهر موضوع و زمينه و حوزهاي متفاوت هستند و به نسبت موضوعات و مثالها در ادوار مختلف تاريخي و تحولات اجتماعي و موقعيتهاي گوناگون، تفاوت ميكند.
زمانيكه بحث از استنباط يك حكم شرعي است، عالم كسي است كه فقه و اصول ميداند و با تفسير و درايه و رجال و حديث آشناست و كسي كه از اين تخصصها بيبهره باشد، جاهل به شمار ميرود. و در مورد مقايسه نظرات ابن سينا و سهروردي، اطلاع از آراي فلسفي آنها علم بهشمار ميآيد و كسي كه از متون و آثار شيخ الرييس يا شيخ اشراق بيخبر باشد، در اين زمينه جاهل بهحساب ميآيد؛ هرچند كه در موضوع سابق اعلم علماي زمان خود باشد.
حال اگر بنا باشد براي يك موضوع در تجارت جهاني تصميمگيري شود، نه درايه و علم رجال بهكار ميآيد و نه تسلط كامل بر متون فلسفي ابن سينا، بلكه دانش جديد اقتصاد و اطلاع از قيمت دلار در مبادلات جهاني از همه اينها مهمتر است. اين همان حكمت نغزي است كه مولوي با داستان نحوي و كشتيبان در مثنوي نقل ميكند: «آن يكي نحوي به كشتي درنشست...» و ميگويد كه علم نحو براي درس و كتاب خوب است، نه براي راندن كشتي در توفان دريا.
در مسائل اجتماعي و مشكلات و بحرانهاي جاري جامعه چون فساد و اعتياد و فقر وبيكاري و مسائل جوانان و زنان و مثلا موضوع بيحجابي، ديگر دانش و علم آگاهي از قيمت دلار يا آراي ابن سينا يا امثال اينها نيست. اين يك موضوع كاملا متفاوت و مختلف است. مهمترين و اولين ركن در اين دانش برخورداري از اطلاعات صحيح و آگاهي به آمار دقيق و روزآمد و معرفت نسبت به واقعيتهاي جامعه (نه براساس نظر اعضاي خانواده يا چهار نفر مريد و مخلص يا بولتن اختصاصي فلان حزب، بلكه بر مبناي نظرسنجي دقيق و مطالعه صحيح) است.
اين تشخيص درست و صحيح ميتواند به درمان موفق (آن هم در صورت تصدي اهل خبره و اهل فن) منجر شود والا اگر كساني كه در اين موضوعات تخصص و تجربهاي ندارند بخواهند براساس تصورات شخصي و اطلاعات غلط خود وارد ميدان شوند، نه تنها مشكل حل نميشود، بلكه به تعبير روايت هرچه سريعتر هم پيش برويم، از حقيقت دورتر ميشويم.
همه ما عقيده داريم در موضوعات ديني و تخصصي مانند تفسير قرآن و استنباط فقهي نبايد افراد غيرمتخصص دخالت كنند و بايد تنها اهل فن در اين زمينه نظر دهند (كه ديديم وقتي اوايل انقلاب اين مسئله رعايت نشد، تفسير قرآن و اسلامشناسي گروه فرقان و سازمان منافقين با انقلاب و اسلام و مردم چه كرد)، اما وقتي به موضوعات حساس و دقيق اجتماعي ميرسيم، همه در اين موضوعات نظر ميدهند و راهكار پيشنهاد و اعلام موضع ميكنند (و كار به آنجا ميرسد كه جريمه نقدي بانوان بدحجاب و نمره دادن به دانشجويان بر اساس پوشش مطرح ميشود! و علي الاسلام السلام).
حفظ و صيانت شأن و جايگاه علماي دين و بزرگان حوزه در هدايت جامعه و تضمين صلاح و سداد حيات اجتماعي تنها به ابراز ارادت و تعارفات رسانهاي نيست، بلكه بايد به اين جايگاه و اهميت اين نقش باور داشت و براي بقاي آن كوشيد. يكي از مهمترين شروط حفظ اين جايگاه، مراقبت از كشيده شدن عالمان ديني به مصاديق و موارد خاص و مشخص اجتماعي و تفاصيل و جزيياتي است كه هزار و يك عامل پيدا و پنهان و هزار و يك پيامد شناخته و ناشناخته دارد و هر روز به اقتضاي شرايط شكل و رنگي تازه پيدا ميكند.
در سالهاي اخير، چندبار مشاهده شده كه اشخاصي با نيت سوء به طرح استفتائات و پرسشهايي از بزرگان حوزه پرداخته و با وارد كردن آن بزرگان به جزييات اين مصاديق، بهانههايي براي بازيهاي رسانهاي و شيطنتهاي خبري خود يافتند و بدين ترتيب، جايگاه عالمان دين را تا حد درگير شدن در جنجالهاي بيحاصل تقليل دادند.
نقش علماي بزرگ دين و فقهاي عظام در موضوعات اجتماعي تعيين حكم و پاسخ به سئوال شرعي بر اساس نياز روز مخاطب است و وظيفه ائمه محترم جمعه راهنمايي و مو عظه اخلاقي و دعوت به تقوا و التزام عملي است. اما يافتن راه حل براي يك مشكل اجتماعي كار متخصصان و عالمان اين حوزه است كه با نيت خير و اخلاص و ايمان آماده خدمت به جامعه اسلامي و مردم و نظام هستند.
دردمندي و احساس مسئوليت همه مؤمنين در اين شرايط حساس، قابلفهم است، اما بايد به ياد داشته باشيم كه هر كسي نقش و كاركرد و وظيفهاي دارد و آشفته شدن اين وضع و درهم ريختن و جابهجايي اين نقشها جز به بحرانيتر شدن اوضاع و تخطئه نقشهاي واقعي كمك نميكند.
اين برهه تاريخي و تعيينكننده كه اكنون در آن قرار داريم، هم در تاريخ حوزههاي علميه متفاوت و هم از جهت موقعيت نظام مقدس جمهوري اسلامي منحصر بهفرد است؛ ولي متأسفانه كمتر كسي با نگاه كلان و درازمدت براي حفظ كيان حوزه و روحانيت و مراقبت از اساس نظام مقدس اسلامي بدان مينگرد. گرد و غبار مسائل جاري دير يا زود فرو مينشيند، اما شأن والاي حوزهها و روحانيت بهعنوان كافل ايتام آل محمد و اساس نظام بهعنوان يادگار امام راحل و ميراث شهداي بزرگوار برسرجاي خود باقي است
(1) محمدي ريشهري، ميزانالحكمه، چاپ دارالحديث، قم، ص 2831
(2) ابن شعبه الحراني، تحف العقول، دارالقارئ، بيروت، ص 94
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر