موسسه پژوهشی فرهنگی فهیم - مقاله : وضعیت علم سیاست در حوزه علمیه قم / دكتر داود فيرحي
دکترداودفیرحی
1- دین و سیاست:
دین اسلام دین سیاسی است. و علمای شیعه – از دور و نزدیک- همواره در سیاست حضور داشته اند. اما نسبت تشیع با علوم انسانی جدید و از جمله علم سیاست پدیده ای است که با تحولات مشروطیت در ایران و موقعیت جدید علمای شیعه در جهان معاصر پیوند د ارد.
در سنت اسلامی از دانش سیاسی به«علم مدنی» تعبیر می شد. اندیشمندان مسلمان علم مدنی را به دو بخش فلسفه مدنی و فقه مدنی تقسیم می کردند. به اعتقاد مسلمانان ، تفاوت عمده این دو شاخه از علم مدنی در این است که حکمت مدنی غالباً وجه نظری دارد و، بر عکس، فقه مدنی / فقه سیاسی بیشتر ناظر به سیاست است. فقه سياسى، بدین سان، مواجهه اى دو سويه با زندگى سياسى و، نيز، وحى اسلامى از طريق زبان و دستگاه فقه است.
در دستگاه فقه شیعه، شریعت به طورکلی به چهار بخش؛ عبادات، عقود ، ایقاعات و احکام تقسیم می شود. علامۀ حلی(726ق) در تذکرة الفقهاء ابواب چهارگانه ای را برای فقه تعریف کرده است که بیشتر فقیهان بعد از او نیز این تقسیم را پذیرفته اند ؛
1- «عبادات» : و آن اعمالی است که در آن قصد قربت شرط شده است.
2- «قراردادها/عقود»: اعمالی که مشروط به قصد قربت نبوده و نیازمند صیغه و توافق طرفین است.
3- «ایقاعات»: اعمالی که مشروط به قصد قربت نبوده و تحققش نیازمند صیغه و طرف واحد است.
4- «احکام»: اعمالی است که نه صیغۀ خاصی دارد و نه مشروط به قصد قربت است، بلکه تنها واجب است که موازین شرعی در آن ها رعایت شود.[1]سیاست و امر سیاسی از جمله باب چهارم است و ذیل «احکام» دیده شده است.
شهید اول، نظامات سیاسی را از جمله «وسایلی» تلقی می کند که مصالحی «تبعی» دارند و «احکام» آن ها تابعی از حفظ مصالح خمسه است. وی برای هر یک از این مقاصد، وسایل و احکامی را ذکر می کند که اشاره بدان خالی از فایده نمی نماید و شاید بتواند هندسه ای از احکام فقهی را ترسیم نماید که موقعیت فقه سیاسی، به عنوان بخش بسیار مهم از این دانش، بهتر دیده شود. وی درباب وسایل حفظ مقاصد/ ضروریات خمسه می نویسد؛
1) حفظ نفس بوسیلۀ قصاص، یا دیه ، یا دفاع.
2) حفظ دین با جهاد و قتل مرتد.
3) حفظ عقل با تحریم مسکرات و حّد آن ها.
4) حفظ نسب با تحریم زنا و دیگر احکام مربوط به حفظ خانواده.
5) حفظ مال با تحریم غصب و سرقت و خیانت و راهزنی و... .
شهید در امتداد مصالح خمسه، هر آن چه را که به نوعی وسیلۀ جلب مصلحت و دفع مفسده در اجتماع انسانی است، داخل در احکام شریعت تلقی کرده و امامت، سیاست و حکومت را ذیل این امور تحلیل می کند.[2]حوزۀ متغیر و متطوری که امکان تشریع تفصیلی و ثابت وجود ندارد و شارع به دلیل ماهیت این قلمرو از زندگی بشر ، صرفاً به "تشریعات عامه/قوانین کلی" اکتفاء نموده و تفصیل آن را به حکومت و حاکم وا نهاده است. این حوزه در اصطلاح برخی فقیهان و ادبیات فقهی، " منطقة الفراغ" نامیده شده است. [3]
به هر حال، آن چه که در این مجال اهمیت دارد ، نسبت دین و سیاست عملی و جایگاه فقه و طبعاً فقیهان در دنیای اسلام است.درست به همین دلیل است که فقه و سیاست در اندیشه اسلامی هم بسته هم بودند و فقیهان همواره در گردونه امر سیاسی به رهبران قوم بدل می شدند. اما تغییرات معرفتی ناشی از تحولات مشروطه پیامد های مهمی در باب نسبت فقه وسیاست بر جای گذاشت و توجه علمای شیعه را به اهمیت علم سیاست جدید جلب نمود. در زیر ، به این تحولات ونتایج آن از دیدگاه دانش سیاسی اشاره می کنیم.
2- مشروطیت؛ دین و سیاست
مشروطه(1324ق/1285ش) تحول بسیار مهمی از دیدگاه رابطه دین و سیاست در شیعه است.از جمله اهمیت این تحول، همنشینی دو سنت اسلام شیعه و فرهنگ جدید غرب در ایران، و ظهور پدیده دو گانه تعامل / تهافت بین این دو فرهنگ بویژه درباره امر سیاسی است. منازعه بر مشروطه خیلی زود از ظواهر به بنیاد ها کشیده شد و به ضرورت، رابطه علم و دین را با توجه به مبانی اسلام شناسی شیعه؛ نظیر جامعیت وخاتمیت اسلام ، و نسبت عقل و شرع درفقه شیعه ، مطرح نمود.
در نهضت مشروطه ایران، اندیشه های مختلفی طرح و تقابل یافتند؛ 1)عده از علمای شیعه[سیستانی] نه تنها مشروطه را کفر و مشروطه طلب را کافر می دانستند[4]، بلکه هر نوع نوگرایی را تخطئه می کردند. حتی شیخ فضل الله نوری ، استاد شیخ عبد الکریم حائری ، بنیان گذار حوزه علمیه قم، تأسیس مدارس جدید را نیز تحریم می کردند.[5] 2) در مقابل، برخی دیگر، همچون روزنامه حبل المتین، در تمنای مشروطه غربی بویژه پس از اعدام مرحوم نوری، به اقدامات افراطی و دین ستیزانه خطرکردند و نگرانی هایی را در جامعه فراهم آوردند.[6] 3)در میانه این دو جریان افراطی، پدیده جالبی نیز ظاهر شد که حاکی از همسویی و همگرایی تعدادی از علمای نو اندیش و روشنفکران نوگرای دین باور بود.همین دسته بودندکه ضمن حمایت از نوگرایی در نظام تعلیم و تربیت، به وجه دینی علم جدید، و البته بر وجه دینی مشروطه خواهی نظر داشتند. همت اصلی این دسته، دفاع از نسبت دین و آزادی در حوزه سیاست، و علم و دین در اسلام بود. با اندكي تسامح مي¬توان گفت انقلاب مشروطه در بادي امر چيزي جز همزباني دو گروه مؤثر علماء (روحانيت) و نوگرايان در نفي عنصر ظلم، ستم و استبداد نبود.[7]
اندیشمندان دسته سوم تلاش های مهمی انجام دادند که نتیجه آن در باب نسبت دین و علم اساسی است. این جریان فکری از یک سو با نفی تحجر و تأکید بر فریضه علم آموزی در اسلام ، بنیادی دینی برای علوم جدید بویژه سیاست تدارک می کردند و از سوی دیگر با نقد و نفی ماتریالیسم غربی ، کوشش می کردند تا علم جدید را از ماتریالیسم مکنون در فلسفه غرب تفکیک نمایند.
هر چند با شکست مشروطه این ایده در کمون قرار گرفت ، اما آرمانی قوی بود که همچون آتش زیر خاکستر باقی ماند و برای تحولات آتی ایران و اسلام از حیث نسبت دین و سیاست، و نسبت دین و علم، توشه و مبنایی ذخیره نمود.
این متفکران در نخستین اقدام خود با نفی تحجر و استبداد دینی، جهل را بنیاد استبداد تلقی کردند و برای رفع آن به تعلیم و تربیت جدید به عنوان یک مقدمه واجب نگاه نمودند. اما از سوی دیگر برای تقویت مبانی دینی جامعه و لزوم نظارت بر امر سیاسی به انتقال حوزه علمیه به درون کشور نظر داشتند تا شاید دوباره علم و دین در یک نهاد واحد ادغام شده و توسعه ایران اسلامی ممکن گردد. به عنوان مثال، اسد الله مامقانی در کتابی با عنوان «مسلک الامام فی سلامة الاسلام» که در سال 1328ق/ 1287ش و یکسال بعد از کتاب تنبیه الامه نائینی(1327ق) در استانبول منتشر شده است، با اشاره به مشکلات جامعه آن روز ایران چنین می اندیشد که؛ مشکل عمده آن است که مرکز حوزه علمیه در خارج ایران [نجف و ...] است و این خود تبعات فراوانی دارد. وی پیشنهاد می کند که « حوزه علمیه نه در عراق ، بلکه می بایست در مشهد رضوی و یا قم ، و ترجیحاً در قم تأسیس شود.زیرا که قم به مرکز - تهران- نزدیک تر است.چنین پیشنهادی که حدود 13 سال قبل از تأسیس حوزه علمیه قم توسط شیخ عبد الکریم حائری (1301ش) است، نشان از ریشه دار بودن این اندیشه است.دلیل انتقال حوزه به قم در اندیشه مامقانی عبارتند از؛
1. توجه مسلمانان جهان به قم و ایران؛
2. مصون بودن حوزه از نفوذ اجانب که در نجف بی سابقه نبود؛
3. عدم انتقال به خارج و مصرف وجوهات شرعیه جامعه ایرانی در امور مذهبی و خیریه داخل ایران؛
4. امکان هرگونه اصحلاحات در حوزه علمیه قم[بدلیل نوبنیاد بودن آن] و افزایش بهره وری حوزه در جامعه.[8]
مامقانی ضرورت آشنایی حوزه ها با زبان های بیگانه و علوم جدید را یاد آوری نموده و بر اصلاحاتی در فرهنگ تبلیغ، از جمله فرهنگ عزاداری،تأکید می کند و، نیز، تبلیغ و تشویق فرهنگ دنیا گریزی را به شدت مورد انتقاد قرار می دهد.
اما ظاهراً ایده ای که ناظر بر جمع علوم دینی وجدید در درون نهاد واحد بود با توجه به واگرایی های ناشی از تحولات و شکست مشروطیت، هر گز امکان باروری و تداوم نیافت و،لاجرم، دو نهاد آموزش عالی سنتی و جدید- حوزه و دانشگاه - در استقلال خود و در فضای تهافت در ایران دوره رضاشاهی متولد شدند. با این حال تلاش های ممتدی در راستای پیوند این دو وجود داشته و تداوم یافته است.
افتتاح مدرسه سياسي به تاریخ 28 آذر ماه سال 1278 توسط ميرزا حسن خان مشيرالملك (مشيرالدوله- پيرنيا)باز مي گردد. این مدرسه در سال 1313همزمان با افتتاح دانشگاه تهران در زمره دانشكده هاي دانشگاه تهران قرار گرفت . شش سال بعد، در سال 1319 پس از پايان ساختمان واقع در پرديس مركزي دانشگاه، دانشكده به محل جديد و فعلي آن نقل مكان كرد .
از سوی دیگر، با اقامت گزیدن آیة الله حائری در قم در سال 1340ه ق. مطابق با 1301ه ش. بنیان حوزه علمیه قم نیز نهاده شد و با گامهای بزرگی که آیت الله حائری برداشت این حوزه به تدریج رشدکرد و در ردیف بزرگترین حوزههای علمیه جهان تشیع درآمد.[9]
اساسیترین گامی که آیت الله حائری پس از تاسیس حوزه برداشت تعمیر مدارس دینی بود و با تغییر روش آموزشی نیز تحولی عظیم در حوزه ایجاد کرد. وی در این راه همت و تجربه تدریس سی ساله خود را به کار بست. به گونهای که با این روش، برنامههای درسی حوزه علمیه نجف اشرف با همه ابعاد و وسعتش در حوزه علمیه قم رایجشد و دوران نابسامان حوزه علمیه قم که پس از میرزای قمی وضع رقتباری یافته بود پایان گرفت. اساسیترین ابتکار آیت الله حائری پس از توجه دادن محصلین علوم دینی به ژرفنگری در درس و بحث علمی گزینش «هیئت ممتحنه» برای گرفتن امتحان از دروس حوزوی بود. به همین دلیل ، آیت الله حائری در لسان اهالی حوزه به «آیت الله مؤسس» مشهور گشت.
آیت الله موسس، برای تأسیس حوزه علمیه قم ، اهداف ویژه ای داشت؛ یک بار در پاسخ به دعوت استادش، میرزای شیرازی دوم، گفته بود؛«ایران رو به تباهی و فساد می رود و باید برای جلوگیری با فساد در ایران حوزه ای بوجود آورد».[10] او می گفت؛ انگلیسی ها حلقوم اسلام و مسلمین را گرفته اند و تا آن را خفه نکنند دست بردار نیستند.[11]
بدین سان، حائری در تقابل با استعمار و پهلویسم ، ونیز پیوند نتایج تلخ مشروطه به استعمار و استبداد و غرب گرایی ، در مورد مشروطه نیز موضعی منفی پیدا کرد. در نتیجه، حوزه علمیه قم در فضایی آکنده از تلقی شر آمیز از مشروطه و استعمار و نوگرایی کار خود را شروع کرد. مشروطه تبدیل به شرّی شده بود که داستان نیامده آن به قم میل به فراموش شدن داشت. به نظر می رسد که حوزه قم بنا به ضرورت های تاریخی، مسئله مشروطه و استبداد را تحت شعاع ضرورت های مهم تری چون مبارزه با استعمار قرار داده بود. با این حال ، حائری نه علیه دولت انگلیس و پهلوی موضعی رسمی و آشکارگرفت، و نه به کس دیگری اجازه چنین کاری داد.
حوزه در شرایط حمله و دفاع بود؛ دفاع از آنچه به آرامی داشت از دست می رفت، و حمله به آن چه در بیرون حوزه در حال وقوع بود. شرایطی که به قهر عمومی حوزه و دولت انجامید و البته این قهر دامن خود را به غرب شناسی و حتی مدرنیته نیز گستراند. معروف است که حائری در ماجرای اعتراض محمد تقی بافقی، شاگرد آخوند خراسانی به حجاب خانواده شاه در قم(1307ش) گفته بود؛ رضاخان آمده بود که کلید حوزه را از من بگیرد و من از دست او قاپیدم.
با این حال، نسبتی بین سیاست های رضا شاهی و جهت گیری های عمومی حوزه وجود دارد؛ در واقع، در شرایطی که در آن، دولت ملی با تلقی رضا شاهی در حال شکل گیری بود، در همان فضا نیز حوزه علمیه قم بوجود آمد و در گیر دغدغه های ملی جامعه ایران شد.غرب گرایی و مبارزه سرسختانه رضاشاه با روحانیت ، در عین حال که عدّه وعُدّه روحانیت را تقلیل داد ، آنان را به تصمیم بر مبارزه علیه نظام پهلوی نیز سوق داد. و حوزه به تدریج و به ضرورت به مسیر مبارزه ، جدل، و انقلاب کشیده شد. حتی تلاش های آیت الله بروجردی(1340ش) نیز در حفظ فضای غیر سیاسی حوزه کارگر نیفتاد.
امام خمینی به ریشهیابی ایجاد عداوت و خصومت بین روحانی و دانشگاهی توجه خاص داشته و آن را پدیدهای برنامهریزی شده، از زمان رضاخان میدانند . پدیدهای که وابستگی فرهنگی و فکری را در دستور کار خود قرار داده بود و با هدف دین زدایی و روحانیت ستیزی از یکسو، و غربگرایی و هویتگریزی از سوی دیگر، به تعمیق عقبماندگی و وابستگی بیشتر کشور انجامیده است .
از دیدگاه حوزویان، دانشگاه و علوم انسانی اش با نظام سیاسی و سیاست های فرهنگی رضاشاه پیوند خورده بود. به گونه ای که آن سیاست ها ی گسترده تبلیغاتی در قالب نهادهای فکرساز از جمله دانشگاه اعمال گردیده و به موفقیتهایی نیز دست یافته بوده است.[12]بدین سان،قهرا یکی از دلایل عمده مخالفت حوزه با دانشگاه میتواند ریشه در همین خودباختگی و اسلام ستیزی اولیه دانشگاه از دیدگاه علمای حوزه داشته باشد. این برداشت هنوز هم وجود دارد.اما با این تفاوت که نقطه تأکید از دانشگاه ها به علوم تغییر کرده است. با این حال، پیوندی که دانشگاه به مثابه مکان این گونه از دانش ها باعلوم جدید دارد، همواره شکایت از علم جدید به گلایه و نگرانی از دانشگاه نیز سرایت پیدا می کند. آیت الله مکارم شیرازی در دیداری با زاهدی،وزیر علوم ،با این تلقی که علوم غربی آمیخته به فرهنگ غربی شده است، می افزاید؛
«ما بايد با وسواس زياد فرهنگ غرب را از علوم مختلف پالايش كنيم. علم وطن و مكان ندارد. علم و دانش، گمشده افراد با ايمان است ولي جاسازي فرهنگهاي غربي و استكباري در مسايل علمي يك جنايت است..... دانشگاههاي ما نبايد جولانگاه دشمنان ما شود. براي غربيها ثابت شده است مانع اصلي اهداف آنها در ايران اسلام است و اگر اسلام را از جوانان بگيرند. همه چيز ما را گرفتهاند. در غير اين صورت آينده روشني در انتظار ايران اسلامي است».[13]
آیت الله مؤمن، دبیر شورای عالی حوزه علمیه قم نیز در دیدار با وزیر علوم تأکید نمود؛«ما از دولت جديد انتظار داريم دانشگاههاي كشور را اسلامي كنند، و در بحث ترجمه دروس نيز تنها به ترجمه و نسخه برداري از كتب غرب بسنده نشود».[14]
به هر حال، چنین دیدگاهی که با توجه به پیوند علوم انسانی - واز جمله علم سیاست جدید- با غرب و غرب زدگی دولت پهلوی،موجبات بی توجهی به این نوع از دانش ها را فراهم می نمود.این اندیشه؛ یعنی بی توجهی و حتی عدم اعتماد به علوم جدید به طور عام، و علم سیاست به طور خاص، هرچند با پیروزی انقلاب اسلامی1357ش. آشکارا فروکش نمود، اما هنوز هم ،کم و بیش، طرفدارانی در برخی از لایه های پرنفوذ حوزه دارد که هر از گاه شورشی تعیین کننده علیه نوگرایی اسلامی را تدارک و تجهیز می نماید.در زیر تحولات دانش سیاسی در حوزه علمیه قم در دوره ج.ا. ایران را به اشاره ملاحظه می کنیم.
3- انقلاب اسلامی و رونق دانش سیاسی در حوزه
پیروزی انقلاب اسلامی ، رویداد بزرگی بود که اندیشه پیوند علم و دین را که در مشروطه جوانه زده بود با قوت مستقر نمود، و حوزه سیاسی شده قم را که از سالهای دهه 20 به بعد به تدریج در گیر با سیاست و مبارزات سیاسی شده بود به سمت علم سیاست جدید سوق داد؛ با همان آرمان مشروطه یعنی تأسیس بنیادی دینی برای تحصیل علوم جدید و نیز تلاش در تفکیک علوم انسانی از مبانی ماتریالیستی آن. در چنین شرایطی است که مراکز دو رگه آموزشی و پژوهش در باب نسبت و تلفیق علوم دینی و علوم انسانی جدید در حواشی حوزه ظاهر شدند و علم جدید سیاست نیز در کنار دیگر علوم و در پیوند با آن ها گسترش حتی بیشتری یافت.این گسترش را می توان در دو قلمرو آموزش و پژوهش سیاسی توصیف نمود.
این مراکز دو کانونی، هرچند در سال های پس از انقلاب اسلامی تأسیس و گسترش یافتند، اما از لحاظ تبار فکری- سیاسی، در امتداد سلسله تجارب فردی و گروهی ویژه ای قرار دارند که ایده آن به سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و به تلاش های فرهنگی – سیاسی اسلام گرایان در دوره پهلوی بر می گردد.
الف) مراکز آموزشی
اشاره کردیم که همه مراکز آموزش علوم سیاسی در دوره جمهوری اسلامی تأسیس شده اند.مهمترین مراکز رسمی آموزش سیاسی در حوزه علمیه قم عبارتند از:
1- دانشگاه باقر العلوم(ع)؛
موسسه آموزش عالي باقرالعلوم(ع) نخستین مرکز آموزش سیاسی در حوزه علمیه قم است که در معاونت آموزش دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم تأسیس شد. اهداف اعلام شده این مرکز عبارتست از؛
1- رشد و تعالي در زمينه ي علوم اسلامي - انساني, ارتقاي آگاهي هاي علمي و پرورش قدرت ابداع, روح تتبع و تحقيق و كارآيي جامعه ي اسلامي ايران
2- تربيت نيروي انساني متخصص با توجه به نيازهاي عيني جامعه ي اسلامي ايران
3- فراهم آوردن زمينه ها و امكانات آموزش و تحقيق در موردمسائل علوم ديني و انساني در حوزه هاي علميه .[15]
این مؤسسه در سال 1363 به منظور با لا بردن سطح آگاهي هاي سياسي طلاب در زمينه هاي جهان اسلام, ايران و روابط بين الملل شروع به كاركرد. موسسه باقر العلوم به دنبال ضرورت تربيت محقق سياسي, برگزاري دوره هاي آموزشي كوتاه مدت عمومي و تخصصي اقدام نمود و در سال 1364 به ثبت رسيد.
در سال 1366 دوره هاي آموزش سياسي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم به نحوي منسجم شروع شد. اين اقدام عملي و موثر با استقبال فراوان طلاب و فضلاي حوزه ي علميه قم مواجه شد. اين دوره هاي آموزشي كه اشتغال به دروس حوزوي و داشتن ديپلم متوسطه از شرايط اساسي آن بود, براساس واحدهاي رسمي مصوب وزارت فرهنگ و آموزش عالي و از سوي استادان مجرب و اعضاي هيات علمي مدعو از دانشگاه هاي معتبر آغاز گرديد. از ابتداي تاسيس اين دوره ها, سعي برآن بود تا اعضاي هيات علمي به همكاري دعوت شوند كه موسسه در اين زمنيه موفقيت هاي چشمگيري را به دست آورده است.
دوره هاي آموزش طلاب و فضلاي حوزه علميه قم در رشته ي علوم سياسي به طور منظم تا سال 1372 ادامه يافت.شوراي گسترش در مورخه 21/1/71 ضمن تصويب موسسه آموزش عالي باقرالعلوم (ع), موافقت اصولي خود را با گسترش فعاليت هاي آموزشي و پژوهشي موسسه در تمامي رشته هاي علوم انساني ابلاغ نمود. به دنبال آن, چارچوب سازماني آن در جلسه 3/11/72 به تصويب هيات امنا رسيد. از آن پس, فعاليت علمي_ پژوهشي موسسه به طور رسمي آغاز شد. آموزش علوم سیاسی برنامه اولیه و یکی از اصلی ترین فعالیت های مؤسسه باقرالعلوم(ع) بوده و تا کنون در مقاطع کار شناسی، ارشد ، سه دوره دکتری علوم سیاسی گرایش ایران و اندیشه سیاسی دانشجو پذیرفته است.این مؤسسه اکنون با توسعه و تغییر نام تحت عنوان «دانشگاه باقر العلوم(ع)» فعالیت می کند.اما رشته علوم سیاسی آن نسبت به گذشته کم رونق و شاید بی رمق شده است.
از ویژگی های منحصر به فرد این مرکز انتشار فصلنامه اختصاصی «علوم سیاسی» در حوزه علمیه قم است که از سال 1377 تا کنون منتشر می شود. [16]
2- دانشگاه مفید؛
دانشگاه مفید ابتدا تحت عنوان دارالعلم مفید در سال 1368هجری خورشیدی ( 1409هجری قمری) در شهر مقدّس قم، توسط آیت الله موسوی اردبیلی تأسیس شد. یکی از اهداف تأسیس دانشگاه مطابق ماده (1) اساسنامه _ مصوب جلسات150, 151 و 158 شورای عالی انقلاب فرهنگی در 10/3 /1367 , 17/3/1367 و 4/5/ 1367 - عبارت است از:
- مطالعه و تحقیق در علوم و معارف اسلامی و بازبینی و بازنگری در علوم انسانی بر اساس مبانی و موازین اسلامی .[17]
رشته علوم سیاسی دانشگاه مفید نیز بر مبنای چنین اندیشه ای تأسیس شد. دپارتمان علوم سياسي در سال 1373 در دانشگاه مفيد ايجاد و در همان سال نخستين دوره دانشجويان در مقطع كارشناسي اين رشته پذيرش شدند. از سال 1378 دورة كارشناسي ارشد علوم سياسي در دو گرايش "مسايل ايران" و "انديشه هاي سياسي" برگزار شده است.[18]
دانشگاه مفید نیز، همانند باقر العلوم ، با هدف گسترش علوم انسانی در حوزه علمیه قم تأسیس شده است. و بنا براین در تمام رشته ها، از جمله علوم سیاسی تلاش می کرد که داوطلبانی از درون حوزه و از بین دانش آموختگان علوم دینی پذیرش نماید.اما به تدریج، و با توجه به برخی مشکلات درون سازمانی حوزه و نیز مشکلات مالی خود دانشگاه، ناگزیر به سمت پذیرش آزاد دانشجو خارج از حوزه های علمیه گردید. با این حال هنوز هم درصدی از پذیرفته شدگان دانشگاه از بین طلاب علوم دینی برگزیده می شوند که با هزینه دانشگاه به تحصیل می پردازند.
واحدها و برنامه درسی رشته علوم سیاسی در دانشگاه مفید، همان واحدها و دروس مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد می باشد.گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید دانشجوی دوره دکتری ندارد.
3- مؤسسة آموزشی- پژوهشی امام خمینی؛ [19]
ریاست و مدیریت این مرکز به عهده آیت الله مصباح یزدی است. حركت «مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(قدس سره)» با تأسيس بخش آموزش در «مؤسسه در راه حق» در سال 1353 هـ.ش آغاز شد. فعاليت «مؤسسه در راه حق» در ابتدا با ارائه خدمات فرهنگى و آموزشى به جوانان و نوجوانان و مقابله با تبليغات ضد اسلامى، بويژه تبليغات مسيحيت و ماركسيسم، آغاز شد و پس از آن با آموزش فضلاى جوان و تربيت محقق در رشتههاى علوم انسانى ادامه يافت و، سرانجام، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(قدس سره) در سال 1374هـ.ش تأسيس گرديد.
اين مؤسسه طبق اساسنامه مصوب شوراى عالى انقلاب فرهنگى يك نهاد حوزوى است كه زيرنظر ولی فقیه اداره می شود و مهمترين اهداف آن عبارت است از:
1. تبيين و به كارگيرى معارف اسلام در زمينههاى مختلف علوم انسانى.
2. تربيت متخصص با برخوردارى از آگاهی هاى كافى در زمينههاى معارف اسلامى و علوم انسانى كه صلاحيت علمى لازم را براى مقابله با انديشههاى انحرافى والتقاطى داشته باشد.
3. پرورش محقق و صاحبنظر كه بتواند در حوزههاى مختلف علوم انسانى به پژوهش و تحقيق بپردازند.
اين مؤسسه با هدف تقويت حوزههاى علميه تأسيس شده است و بر اين اساس:
1. برنامههاى آن قبل از تصويب شوراى عالى برنامهريزى وزارت علوم، تحقيقات وفناورى، به تصويب شوراى عالى حوزه رسيده است.
2. ورودىهاى آن فقط طلابى هستند كه حداقل سطح يك دروس حوزه را طى كرده باشند وجزو طلاب رسمى حوزه قلمداد شوند.
3. دروس اصلى حوزه جزو برنامه ودوره تحصيلى دانشپژوهان می باشد وآنها موظفند در كنار دروس مؤسسه دروس حوزوى را نيز ادامه دهند.
4. دانشپژوهان به لحاظ مقررات ادارى كاملاً تابع مقررات حوزه علميه هستند و از مزاياى آن از قبيل معافيت تحصيلى وشهريه وديگر خدمات حوزه بهرهمند هستند.[20]
از منظر مسؤولان مؤسسه از دو بعد پرداختن به رشته علوم سياسي كه در سال1369 در مؤسسه تأسيس گرديده ضروري مينمايد:
1. استفاده از آن براي شناخت بهتر و مؤثرتر امور جاري ملي و بينالمللي و ارائهراهكارهاي مناسب و اسلامي در راستاي حل و فصل امور كشوري.
2. نقادي نظريات سياسي و استقلال علمي در اين رشته براي پرهيز از راهكارانحرافي ارائه شده توسط سازمانهايي كه در راستاي منافع استعماري بدين عملمبادرت مينمايد و نيز دفاع از انديشه ناب اسلامي كاملاً ضروري است.[21]
مؤسسه امام خمینی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشجو دارد و یک دوره دکتری علوم سیاسی نیز در سال 85 پذیرش نموده است.
4- مؤسسه علوم انسانی- مرکز جهانی علوم اسلامی؛
مركز جهاني علوم اسلامي به منظور تربيت طلاب فاضل، محقق، مدرس و متخصص در زمينه علوم انساني و فراهمآوري زمينه اشتغال و كارآفريني طلاب پس از مراجعت به كشورشان و همچنين تأمين نيروي انساني مسلمان و متخصص براي پاسخگويي به نيازهاي فرهنگي و اجتماعي جوامع اسلامي، اقدام به تأسيس «مؤسسه علوم انساني» نمود ه است.[22]
اين مؤسسه فعاليت رسمي خود را از ابتداي سال تحصيلي 85 – 84 با همكاري اساتيد با تجربه در حوزه علوم انساني در مقطع كارشناسي در هفت رشته آغاز نمود وگفته می شود برنامه راهاندازي مقطع كارشناسيارشد و دكتراي مؤسسه نيز در دست تدوين ميباشد.
رشتههاي مقطع كارشناسي مؤسسه عبارتند از:
1. معارف اسلامي و علوم سياسي
2. معارف اسلامي و علوم تربيتي
3. معارف اسلامي و مديريت
4. معارف اسلامي و اقتصاد
5. معارف اسلامي و مطالعات اجتماعي
6. معارف اسلامي و تبليغ و ارتباطات
7. معارف اسلامي و روانشناسی
این مؤسسه ظاهراً آخرین و جدید ترین مرکزی است که به آموزش علوم سیاسی در بین طلاب علوم دینی اقدام کرده است.چنانکه از عناوین رشته های مصوب پیدا است، مؤسسه علوم انسانی وابسته به مرکز جهانی ، الگویی از آموزش های دوگانه؛ دینی و علوم انسانی جدید را پذیرفته است که قبلاً تهران و در مراکزی چون دانشگاه امام صادق(ع) به مدیریت آیت الله مهدوی کنی طرح و تجربه شده است.
البته مراکز آموزشی فوق ، تنها مراکز رسمی آموزش سیاسی هستند. در حوزه علمیه قم، همواره،مراکز دیگری هم هستند که به طور غیر رسمی به آموزش سیاسی اقدام می کنند. و یا آموزش سیاسی را غیر مستقل و در فالب برنامه های عمومی دیگر تعقیب می نمایند. به هر حال ، اشاره به این بر نامه ها شاید خالی از اطناب نباشد. در زیر به مراکز رسمی پژوهش های سیاسی در حوزه علمیه قم اشاره می کنیم.
ب) مراکز پژوهشی؛
مراکز پژوهشی حوزوی در موضوعات و دانش سیاسی هم عموماً در دوره جمهوری اسلامی تأسیس شده اند.مهمترین این مراکزعبارتند از ؛1) پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی دفتر تبلیغات اسلامی،2) گروه اندیشه سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،3) مرکز تحقیقات خبرگان رهبری. در زیر ، به اجمال به معرفی این سه مرکز می پردازیم.
1. پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی؛
این پژوهشكده ابتدا با عنوان «واحد اندیشه سیاسی» توسط دانش آموختگان رشته علوم سیاسی مؤسسه باقر العلوم(ع) در معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی تأسیس گردید. پژوهشكده علوم و انديشه سياسي به منظور تبيين و تدوين انديشه سياسي اسلام و پاسخگويي به نيازهاي معرفتي برآمده از استقرار نظام اسلامي، در سال 1373 آغاز به كار كــرد. این مرکز تحقیقاتی که ویژه سیاست پژوهی است، در سه گروه فلسفه سیاسی، فقه سیاسی وعلم سیاست فعالیت داردو و اهداف اعلامی آن عبارتست از؛
1. تبيين چارچوبهاي نظري سياست اسلامي و نقد مباني فلسفه سياسي مدرن.
2. تبيين نظام سياسي اسلام از طريق توانمندسازي و توسعه فقه و فلسفه سياسي شيعه.
3. دستيابي به دانش سياسي اسلامي به منظور عينيت بخشيدن به نظام سياسي اسلام.
4. پاسخگويي به پرسشهاي اساسي و مشكلات فكري ـ سياسي در عرصه فرهنگ ديني و مبانيفكري نظام اسلامي.
آسیب شناسی و شناسايي تاريخ انديشه سياسي مسلمين، ترجمه متونكلاسيك در دانش سياسي جديد و انجام مطالعات تطبيقي در حوزه سياست، بخشي از تلاشهاي اينمجموعه است.اين پژوهشكده تعدادی هیأت علمی دارد و بیشتر کارهای پژوهشی خود را در قالب سفارش پروژه انجام می دهد. بیش از 40 اثر پژوهشی منتشر كرده، نزدیک به همین تعداد اثرآماده انتشار و بيش از 36 طرح در دست تحقيق دارد .[23]
2. مرکز تحقیقات خبرگان رهبری؛
مجلس خبرگان رهبری با توجه به نیاز کشور و تاکیدهای مکرر مقام معظم رهبری، در اجلاسیه 28 / 11/ 71 مسئولیت انجام تحقیقات در موضوع حکومت اسلامی را بر عهده دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری گذارد و بر اساسا این تصمیم، مرکز تحقیقات علمی دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری تاسیس شد.اهداف عمده این مرکز تحقیقاتی عبارتست از؛
1. تبیین مبانی نظری حکومت اسلامی و تحقیق مسائل آن؛ 2. رفع شبهات مطرح شده بر مبانی و ساختار حکومت اسلامی؛ 3. طرح مباحث و موضوعات جدید در حوزه مباحث مرکز و پاسخگویی به پرسشهای نو پیدا؛ 4. برقراری ارتباط علمی با اعضای محترم مجلس خبرگان و ارائه خدمات پژوهشی به آنان.[24]
ازجمله فعالیت های مرکز تحقیقات خبرگان انتشار فصلنامه حکومت اسلامی است که تاکنون حدود40 شماره منتشر شده است. این مرکز نیز محقق تمام وقت اندکی دارد و برنامه های تحقیقاتی خود را بیشتر در قالب سفارش پروژه سامان می دهد.
3. گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز که با مدیریت حجت الاسلام آقای رشاد اداره می شود گروهی تحت عنوان گروه سیاست دارد که به پژوهش در شاخه های مختلف علوم سیاسی و اندیشه سیاسی اسلام اختصاص دارد.این مرکز تحقیقاتی هم هیأت علمی تمام وقت اندکی دارد و کوشش می کند تا برنامه های پژوهش سیاسی را با تکیه بر سفارش پروژه و جذب محققان ساعتی از مراکز دیگر سامان دهد.
ج) مجلات تخصصی
هرچند در اکثر نشریات حوزه علمیه قم مباحثی از سیاست به چشم می خورد،اما دو فصلنامه «علوم سیاسی» و«حکومت اسلامی» ویژه مباحث سیاسی اعم از اندیشه سیاسی و دیگر مباحث علم سیاست هستند. در اینجا، به این دو فصلنامه اشاره می کنیم.
1. فصلنامه علوم سیاسی؛
فصلنامه علوم سیاسی نخستین نشریه تخصصی در باره مباحث سیاسی است که در دانشگاه باقر العلوم(ع) و به همت مدیران وقت از سال های 1372-1373 منتشر شد.این فصلنامه تاکنون سه دوره را طی کرده است؛1)ابتدا نشریه ای دانشجویی بود که به صورت جزوه داخلی در توسط دانشجویان مؤسسه آموزش عالی باقرالعلوم(ع) تهیه و توزیع می شد؛2)سپس به صورت مجله داخلی با انتشار محدود درآمد و با استقبالی که پیدا کرد ؛3) از سال 1377ش.انتشار رسمی آن با شمارگان جدید آغاز شد.
در سرمقاله نخستین شماره از سری جدیددآمده است؛ فصلنامه علوم سياسى با هدف ترويج آگاهى و مفاهيم سياسى اسلام در جامعه, و بويژه در سطح دانشجويان اين رشته و طلاب علوم دينى منتشر مى شود و چنانكه گذشت, موضوع ((سياست)) را در سه حوزه ; ((ميراث اسلامى)), ((غرب شناسى)) و ((مسائل روز)) مورد بررسى قرار مى دهد.[25]مقالات سری جدید فصلنامه علوم سیاسی به صورت رایگان و آنلاین در دسترس خوانند علاقمند به مباحث سیاسی قرار دارد.[26]
2. فصلنامه حکومت اسلامی
شماره اول فصلنامه «حکومت اسلامی»، به همت مرکز تحقیقات دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری ، در پاییز سال 1375 منتشر شد و تا کنون 43شماره انتشار یافته است.هدف از انتشار این فصلنامه چنانکه در شماره اول و چهل و دوم مجله آمده است، عبارتند از ؛
1. تبيين انديشه سياسى اسلام
2. معرفى فقه سياسى
3. تبيين انديشه سياسى مبتنى بر"ولايت فقيه "
4. فراهم سازى بستر گفت و گوهاى علمى در عرصهء سياست دينى
5. پرداختن به تاريخ سياسى مسلمين .
مجله حکومت اسلامی مقالات خود را بیشتر از طریق سفارش مقاله تأمین می کند. مقالات فصلنامه حکومت اسلامی به صورت رایگان و آنلاین در دسترس خوانند علاقمند به مباحث سیاسی قرار داده شده است.از ویژگی های متن اینترنتی مقالات«حکومت اسلامی» این است که صفحات اینترنتی مقالات با شماره صفحات چاپ کاغذی مجله مطابقت دارد و محققان را از مراجعه غیر ضرور به متن کاغذی مجله بی نیاز می کند.[27]
د) انجمن مطالعات سیاسی[28]
افزایش دانش آموختگان علوم سیاسی در حوزه علمیه قم، به ویژه در دوره های تکمیلی(ارشد و دکتری)، ضرورت ساماندهی به مطالعات سیاسی، و نیز حفظ ارتباط وهمکاری محققان و مدرسان علوم سیاسی در حوزه علمیه قم را، در کنار دیگر انجمن های تخصصی حوزه، نشان داد. و بدین سان، اندیشه تأسیس انجمن مطالعات سیاسی به همت معاونت پژوهشی حوزه علمیه قم مطرح گردید.
ضرورت زمينهسازي براي تعميق و توسعه مباحث علمي مرتبط در حوزههاي علميه، ايجاد زمينه مناسب براي تضارب آراء و گفتگوهاي علمي در زمينه مباحث سياسي، پرورش نيروهاي انساني مناسب و سامانبخشي به امور آموزشي و پژوهشي مباحث علوم سياسي از جمله اهدافي بود كه باعث شد تا كارشناسان و محققان علوم و انديشههاي سياسي در حوزه گرد هم آيند تا با نگاهي به مقولات سياسي به هم انديشي و تفكر در زمينه توسعه انديشه سياسي اسلام بپردازند و انجمن مطالعات سياسي را پايهگذاري كنند. انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه قم در بهمن ماه 1383 تأسیس شده است.[29]انتخابات دوره ای هیأت مدیره انجمن دوسالانه است.
ه)عکس العمل به نوگرایی
گزارش اجمالی بالا روند گسترش و نهادینه شدن دانش سیاسی جدید در حوزه علمیه قم و در دوره جمهوری اسلامی را نشان می دهد.همچنین ، این نکته نیز حائز اهمیت است که بیشترین گسترش بویژه در دوره های تکمیلی و تحقیقات علوم سیاسی در سال های 1374-1384 بوده است.سال هایی که شاهد رواج و رونق اقبال عمومی طلاب و نهاد های حوزوی- به رغم برخی مخالفت ها- به علم سیاست است.
اما از این دوره به بعد، چنین می نماید که نوعی عکس العمل و حتی نشانه های شورش علیه نوگرایی و علوم انسانی جدید، بویژه علوم سیاسی، در حوزه علمیه قم پدید آمده است.در این مقاله ، شاید فرصت پرداختن به جزئیات این پدیده نباشد، اما شاید اشاره بدان خواننده علاقمند به مسائل فکری- سیاسی روز جامعه ما را نسبت به عواقب چنین پدیده هایی هوشیار نماید.
به نظر می رسد که حوزه علمیه از دیدگاه آموزش و پژوهش سیاسی دچار نوعی پارادوکس معمایی در سال های اخیر شده است؛ از یک سوی با تکیه بر تجربه دهه گذشته و ضرورت های نظام جمهوری اسلامی ، میل به نقد سنّت و طرح آزاد اندیشی و مقدمات نظریه پردازی متناسب روز دارد، چیزی که در پیام رهبر انقلاب هم بدان تأکید شده و تحت عنوان «نهضت آزاد اندیشی و تولید علم» در رفتار حوزه دیده می شود؛ اما از سوی دیگر جریان قوی تر مخالفت، ترس وطرد علوم جدید بویژه سیاست و دانش آموختگان سیاسی درحوزه رواج یافته است.
خلاصه و نتیجه
اشاره کردیم که دین اسلام دین سیاسی است و علمای شیعه – از دور و نزدیک- همواره در سیاست حضور داشته اند. اما نسبت تشیع با علوم انسانی جدید و از جمله علم سیاست پدیده ای است که با تحولات مشروطیت در ایران و موقعیت جدید علمای شیعه در جهان معاصر پیوند د ارد.
مشکلات ناشی از تحولات مشروطیت؛واگرایی علما و روشنفکران ، استقرار دولت پهلوی، پیوند پهلویسم با غرب گرایی و استعمار، و ناکامی ایده وحدت دو نهاد علمی قدیم و جدید،عواملی بودند که موجبات ظهور دو نهاد حوزه و دانشگاه ، مستقل از یکدیگر، در ایران شدند. چنین می نماید حوزه قم، از ابتدای تأسیس، بنا به ضرورت های تاریخی، مسئله مشروطه و استبداد را تحت شعاع ضرورت های مهم تری چون مبارزه با استعمار قرار داده بود. و بدین سان نه تنها به ایده های مشروطیت، بلکه نسبت به کل غرب و علوم مدرن برخاسته از آن هم بی اعتماد بود.حوزه در گسست از علوم جدید شکل گرفت وسیاست گریز از سیاست به تدریج باعث جا افتادن اندیشه جدایی دین از سیاست گردید.
به تعبیر امام خمینی «وقتى شعار جدائى دين از سياست جا افتاد و فقاهت ... غرق شدن در احكام فردى و عبادى شد و قهرا فقيه هم مجاز نبود كه از اين دايره و حصار بيرون رود و در سياست وحكومت دخالت نمايد».[30] حوزه علمیه قم در چنین موقعیتی ، نه تنها قادر به اندیشیدن در باره علوم جدید از جمله سیاست نبود، بلکه حتی«ياد گرفتن زبان خارجى كفر و فلسفه و عرفان گناه و شرك به شمار مىرفت».[31]
انقلاب اسلامی نقطه عطفی بود که حوزه علمیه قم را به شدت سیاسی کرد. ومیل به نوگرایی دینی و ضرورت آشتی سنت های اسلامی با دستاوردهای تمدن جدید موجبات رواج علوم انسانی جدید، بویژه علوم سیاسی، درحوزه علمیه قم گردید. چنانکه گذشت تلاش های علاقمندان به این دانش در حوزه در سال های 1374-1384 به بالاترین سطح خود رسید . مراکز آموزش سیاسی به برگزاری دوره های تکمیلی(ارشد و دکتری) اقدام کردند و مراکز پژوهشی و نشریات تخصصی یکی پس از دیگری ظهور و سامان یافتند.
با این حال، حوزه هرگز از اندیشه های ضد نوگرایانه خالی نشد ، به تعبیر امام خمینی ، « هنوز حوزهها به هر دو تفكر آميختهاند».[32] و منطق این آمیختگی اقتضاء می کند که عکس العمل به نو اندیشی از «لایه های تفکراهل جمود»[33] هر از گاهی، و هرگاه به نوعی، سر بیاورد و جریان نوپای نوگرایی در حوزه علمیه را تهدید کند.چنین می نماید که این بار ، شورش علیه نوگرایی و بویژه علم سیاست در حوزه ها در قالب شعار خاصی ظاهر شده است؛ ادعای پیوند علوم انسانی جدید با سکولاریسم ، و سپس ضرورت مقابله با این علوم از باب ضرورت مقابله با سکولاریسم.
روشن است که کبرای قضیه نوعی مغالطه است. زیرا پیوند علوم انسانی جدید با مبانی الحاد، و ادعای این همانی گسست ناپذیر علوم انسانی جدید با غرب و غرب گرایی، فرضیه ای اثبات نشده است. اما به هر حال بهانه ایدئولوژیک مناسبی برای مبارزه با رواج این علوم در حوزه علمیه قم شده است.
والله اعلم
________________________________________
[1] - علی خازم، مدخل الی علم الفقه عند المسلمین الشیعة(بیروت: دارالغربة، 1413ق)ص41.
[2] - شهید اول، القواعد و الفوائد، تحقیق عبدالهادی الحکیم( قم: مکتبة المفید، ؟) ج1، ص38.
[3] - محقق الاردبیلی، مجمع الفائده و البرهان، تحقیق؛ اشتهاردی، عراقی و یزدی(قم: جامعة المدرسین،1403) ج1، ص10.
*- محمد علی الانصاری، الموسوعة الفقهیة المیسرة( قم: مجمع الفکر الاسلامی، 1415ق)ج1،ص14.
[4] - رابینو،مشروطه گیلان، به انضمام وقایع مشهد در 1912م. به کوشش روشن(رشت:کتاب فروشی طاعت، 1352ش)ص 87.
[5] - ناظم الاسلام كرماني؛ تاريخ بيداري ايرانيان؛ به اهتمام به علي اكبر سعيدي؛ چ3،( تهران، آگاه)، 61، ص 322.
- ميرزا فتحعلي آخوند زاده؛ الفباي جديد و مكتوبات؛( تبريز، نشر احياء)، 1357، صص 201-199، به نقل از آجوداني؛پيشين؛ ص 50 .
[6] -حسین آبادیان، بحران مشروطیت ایران، (تهران: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی،1383)ص44.
[7] - به عنوان مثال، می توان به اندیشه نائینی در تنبیه الامة و نوشته های ملکم در روزنامه قانون اشاره کرد.
[8] - رسول جعفریان، نرم افزار رسائل سیاسی- اسلامی، کتاب شماره 1.
[9] - http://new.hawzah.net/Hawzah/Articles/Articles.aspx?id=5961
[10] -عملکرد سیاسی آیه الله حائری، به نقل از فراتی ، جریان های فکری- سیاسی معاصر در حوزه علمیه قم، رساله دکتری، داشگاه باقرالعلوم (ع) قم، دست نوشته.
[11] - محسن صدر، خاطرات صدر الاشراف، (تهران:وحید، 1364) ص193.
[12] - http://new.hawzah.net/Hawzah/Articles/Articles.aspx?id=6601
[13] - ناصر مکارم شیرازی،22/08/1384 به نقل از رسا نیوز:
http://www.nahad.ir/IslamicUni/Detail.asp?code=383&TextBody=
[14] -22/08/1384 به نقل از رسا نیوز : http://www.nahad.ir/IslamicUni/Detail.asp?code=384&TextBody=
[15] - http://www.bou.ac.ir/main/index.htm?id=C&me=0
[16] -http://www.bou.ac.ir/main/index.htm?id=A&me=1
[17] - http://www.mofidu.ac.ir/HomePage.aspx?TabID=3822&Site=DouranPortal&Lang=fa-IR
http://www.mofidu.ac.ir/HomePage.aspx?TabID=3822&Site=DouranPortal&Lang=fa-IR
[18] -
http://www.mofidu.ac.ir/HomePage.aspx?TabID=3905&Site=DouranPortal&Lang=fa-IR#1
[19] - http://www.qabas.org
[20] -http://www.qabas.org/farsi/index.htm
[21] -http://www.qabas.org/farsi/index.htm
[22] - http://www.qomicis.com/farsi/pager.aspx?Id=4
[23] - http://www.isca.ac.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=8&Itemid=23
[24] - http://www.hawzah.net/per/shenaseh/TheCenter-5.aspx.htm
[25] - سرمقاله،دانش سياسى و فرهنگ اسلامى، فصلنامه علوم سیاسی ، سال اول، ش.اول، 1377.
[26] - http://www.bou.ac.ir/main/index.htm?id=A&me=1
[27] - http://www.nezam.org/
[28] - http://www.psas.ir//
[29] - http://www.daeh.org/index.php?option=com_content&task=view&id=41&Itemid=54
[30] - امام خمینی ، پیام تاریخی حضرت امام خمینی (ره) به روحانیت، 3/12/1367 ؛
http://new.hawzah.net/Hawzah/Articles/Articles.aspx?id=6611
[31] - امام خمینی، همان.
[32] - امام خمینی، همان.
[33] - امام خمینی، همان
Iran polotic.net
|
خلاصه: دین اسلام دین سیاسی است. و علمای شیعه – از دور و نزدیک- همواره در سیاست حضور داشته اند.
وضعیت علم سیاست در حوزه علمیه قمدکترداودفیرحی
1- دین و سیاست:
دین اسلام دین سیاسی است. و علمای شیعه – از دور و نزدیک- همواره در سیاست حضور داشته اند. اما نسبت تشیع با علوم انسانی جدید و از جمله علم سیاست پدیده ای است که با تحولات مشروطیت در ایران و موقعیت جدید علمای شیعه در جهان معاصر پیوند د ارد.
در سنت اسلامی از دانش سیاسی به«علم مدنی» تعبیر می شد. اندیشمندان مسلمان علم مدنی را به دو بخش فلسفه مدنی و فقه مدنی تقسیم می کردند. به اعتقاد مسلمانان ، تفاوت عمده این دو شاخه از علم مدنی در این است که حکمت مدنی غالباً وجه نظری دارد و، بر عکس، فقه مدنی / فقه سیاسی بیشتر ناظر به سیاست است. فقه سياسى، بدین سان، مواجهه اى دو سويه با زندگى سياسى و، نيز، وحى اسلامى از طريق زبان و دستگاه فقه است.
در دستگاه فقه شیعه، شریعت به طورکلی به چهار بخش؛ عبادات، عقود ، ایقاعات و احکام تقسیم می شود. علامۀ حلی(726ق) در تذکرة الفقهاء ابواب چهارگانه ای را برای فقه تعریف کرده است که بیشتر فقیهان بعد از او نیز این تقسیم را پذیرفته اند ؛
1- «عبادات» : و آن اعمالی است که در آن قصد قربت شرط شده است.
2- «قراردادها/عقود»: اعمالی که مشروط به قصد قربت نبوده و نیازمند صیغه و توافق طرفین است.
3- «ایقاعات»: اعمالی که مشروط به قصد قربت نبوده و تحققش نیازمند صیغه و طرف واحد است.
4- «احکام»: اعمالی است که نه صیغۀ خاصی دارد و نه مشروط به قصد قربت است، بلکه تنها واجب است که موازین شرعی در آن ها رعایت شود.[1]سیاست و امر سیاسی از جمله باب چهارم است و ذیل «احکام» دیده شده است.
شهید اول، نظامات سیاسی را از جمله «وسایلی» تلقی می کند که مصالحی «تبعی» دارند و «احکام» آن ها تابعی از حفظ مصالح خمسه است. وی برای هر یک از این مقاصد، وسایل و احکامی را ذکر می کند که اشاره بدان خالی از فایده نمی نماید و شاید بتواند هندسه ای از احکام فقهی را ترسیم نماید که موقعیت فقه سیاسی، به عنوان بخش بسیار مهم از این دانش، بهتر دیده شود. وی درباب وسایل حفظ مقاصد/ ضروریات خمسه می نویسد؛
1) حفظ نفس بوسیلۀ قصاص، یا دیه ، یا دفاع.
2) حفظ دین با جهاد و قتل مرتد.
3) حفظ عقل با تحریم مسکرات و حّد آن ها.
4) حفظ نسب با تحریم زنا و دیگر احکام مربوط به حفظ خانواده.
5) حفظ مال با تحریم غصب و سرقت و خیانت و راهزنی و... .
شهید در امتداد مصالح خمسه، هر آن چه را که به نوعی وسیلۀ جلب مصلحت و دفع مفسده در اجتماع انسانی است، داخل در احکام شریعت تلقی کرده و امامت، سیاست و حکومت را ذیل این امور تحلیل می کند.[2]حوزۀ متغیر و متطوری که امکان تشریع تفصیلی و ثابت وجود ندارد و شارع به دلیل ماهیت این قلمرو از زندگی بشر ، صرفاً به "تشریعات عامه/قوانین کلی" اکتفاء نموده و تفصیل آن را به حکومت و حاکم وا نهاده است. این حوزه در اصطلاح برخی فقیهان و ادبیات فقهی، " منطقة الفراغ" نامیده شده است. [3]
به هر حال، آن چه که در این مجال اهمیت دارد ، نسبت دین و سیاست عملی و جایگاه فقه و طبعاً فقیهان در دنیای اسلام است.درست به همین دلیل است که فقه و سیاست در اندیشه اسلامی هم بسته هم بودند و فقیهان همواره در گردونه امر سیاسی به رهبران قوم بدل می شدند. اما تغییرات معرفتی ناشی از تحولات مشروطه پیامد های مهمی در باب نسبت فقه وسیاست بر جای گذاشت و توجه علمای شیعه را به اهمیت علم سیاست جدید جلب نمود. در زیر ، به این تحولات ونتایج آن از دیدگاه دانش سیاسی اشاره می کنیم.
2- مشروطیت؛ دین و سیاست
مشروطه(1324ق/1285ش) تحول بسیار مهمی از دیدگاه رابطه دین و سیاست در شیعه است.از جمله اهمیت این تحول، همنشینی دو سنت اسلام شیعه و فرهنگ جدید غرب در ایران، و ظهور پدیده دو گانه تعامل / تهافت بین این دو فرهنگ بویژه درباره امر سیاسی است. منازعه بر مشروطه خیلی زود از ظواهر به بنیاد ها کشیده شد و به ضرورت، رابطه علم و دین را با توجه به مبانی اسلام شناسی شیعه؛ نظیر جامعیت وخاتمیت اسلام ، و نسبت عقل و شرع درفقه شیعه ، مطرح نمود.
در نهضت مشروطه ایران، اندیشه های مختلفی طرح و تقابل یافتند؛ 1)عده از علمای شیعه[سیستانی] نه تنها مشروطه را کفر و مشروطه طلب را کافر می دانستند[4]، بلکه هر نوع نوگرایی را تخطئه می کردند. حتی شیخ فضل الله نوری ، استاد شیخ عبد الکریم حائری ، بنیان گذار حوزه علمیه قم، تأسیس مدارس جدید را نیز تحریم می کردند.[5] 2) در مقابل، برخی دیگر، همچون روزنامه حبل المتین، در تمنای مشروطه غربی بویژه پس از اعدام مرحوم نوری، به اقدامات افراطی و دین ستیزانه خطرکردند و نگرانی هایی را در جامعه فراهم آوردند.[6] 3)در میانه این دو جریان افراطی، پدیده جالبی نیز ظاهر شد که حاکی از همسویی و همگرایی تعدادی از علمای نو اندیش و روشنفکران نوگرای دین باور بود.همین دسته بودندکه ضمن حمایت از نوگرایی در نظام تعلیم و تربیت، به وجه دینی علم جدید، و البته بر وجه دینی مشروطه خواهی نظر داشتند. همت اصلی این دسته، دفاع از نسبت دین و آزادی در حوزه سیاست، و علم و دین در اسلام بود. با اندكي تسامح مي¬توان گفت انقلاب مشروطه در بادي امر چيزي جز همزباني دو گروه مؤثر علماء (روحانيت) و نوگرايان در نفي عنصر ظلم، ستم و استبداد نبود.[7]
اندیشمندان دسته سوم تلاش های مهمی انجام دادند که نتیجه آن در باب نسبت دین و علم اساسی است. این جریان فکری از یک سو با نفی تحجر و تأکید بر فریضه علم آموزی در اسلام ، بنیادی دینی برای علوم جدید بویژه سیاست تدارک می کردند و از سوی دیگر با نقد و نفی ماتریالیسم غربی ، کوشش می کردند تا علم جدید را از ماتریالیسم مکنون در فلسفه غرب تفکیک نمایند.
هر چند با شکست مشروطه این ایده در کمون قرار گرفت ، اما آرمانی قوی بود که همچون آتش زیر خاکستر باقی ماند و برای تحولات آتی ایران و اسلام از حیث نسبت دین و سیاست، و نسبت دین و علم، توشه و مبنایی ذخیره نمود.
این متفکران در نخستین اقدام خود با نفی تحجر و استبداد دینی، جهل را بنیاد استبداد تلقی کردند و برای رفع آن به تعلیم و تربیت جدید به عنوان یک مقدمه واجب نگاه نمودند. اما از سوی دیگر برای تقویت مبانی دینی جامعه و لزوم نظارت بر امر سیاسی به انتقال حوزه علمیه به درون کشور نظر داشتند تا شاید دوباره علم و دین در یک نهاد واحد ادغام شده و توسعه ایران اسلامی ممکن گردد. به عنوان مثال، اسد الله مامقانی در کتابی با عنوان «مسلک الامام فی سلامة الاسلام» که در سال 1328ق/ 1287ش و یکسال بعد از کتاب تنبیه الامه نائینی(1327ق) در استانبول منتشر شده است، با اشاره به مشکلات جامعه آن روز ایران چنین می اندیشد که؛ مشکل عمده آن است که مرکز حوزه علمیه در خارج ایران [نجف و ...] است و این خود تبعات فراوانی دارد. وی پیشنهاد می کند که « حوزه علمیه نه در عراق ، بلکه می بایست در مشهد رضوی و یا قم ، و ترجیحاً در قم تأسیس شود.زیرا که قم به مرکز - تهران- نزدیک تر است.چنین پیشنهادی که حدود 13 سال قبل از تأسیس حوزه علمیه قم توسط شیخ عبد الکریم حائری (1301ش) است، نشان از ریشه دار بودن این اندیشه است.دلیل انتقال حوزه به قم در اندیشه مامقانی عبارتند از؛
1. توجه مسلمانان جهان به قم و ایران؛
2. مصون بودن حوزه از نفوذ اجانب که در نجف بی سابقه نبود؛
3. عدم انتقال به خارج و مصرف وجوهات شرعیه جامعه ایرانی در امور مذهبی و خیریه داخل ایران؛
4. امکان هرگونه اصحلاحات در حوزه علمیه قم[بدلیل نوبنیاد بودن آن] و افزایش بهره وری حوزه در جامعه.[8]
مامقانی ضرورت آشنایی حوزه ها با زبان های بیگانه و علوم جدید را یاد آوری نموده و بر اصلاحاتی در فرهنگ تبلیغ، از جمله فرهنگ عزاداری،تأکید می کند و، نیز، تبلیغ و تشویق فرهنگ دنیا گریزی را به شدت مورد انتقاد قرار می دهد.
اما ظاهراً ایده ای که ناظر بر جمع علوم دینی وجدید در درون نهاد واحد بود با توجه به واگرایی های ناشی از تحولات و شکست مشروطیت، هر گز امکان باروری و تداوم نیافت و،لاجرم، دو نهاد آموزش عالی سنتی و جدید- حوزه و دانشگاه - در استقلال خود و در فضای تهافت در ایران دوره رضاشاهی متولد شدند. با این حال تلاش های ممتدی در راستای پیوند این دو وجود داشته و تداوم یافته است.
افتتاح مدرسه سياسي به تاریخ 28 آذر ماه سال 1278 توسط ميرزا حسن خان مشيرالملك (مشيرالدوله- پيرنيا)باز مي گردد. این مدرسه در سال 1313همزمان با افتتاح دانشگاه تهران در زمره دانشكده هاي دانشگاه تهران قرار گرفت . شش سال بعد، در سال 1319 پس از پايان ساختمان واقع در پرديس مركزي دانشگاه، دانشكده به محل جديد و فعلي آن نقل مكان كرد .
از سوی دیگر، با اقامت گزیدن آیة الله حائری در قم در سال 1340ه ق. مطابق با 1301ه ش. بنیان حوزه علمیه قم نیز نهاده شد و با گامهای بزرگی که آیت الله حائری برداشت این حوزه به تدریج رشدکرد و در ردیف بزرگترین حوزههای علمیه جهان تشیع درآمد.[9]
اساسیترین گامی که آیت الله حائری پس از تاسیس حوزه برداشت تعمیر مدارس دینی بود و با تغییر روش آموزشی نیز تحولی عظیم در حوزه ایجاد کرد. وی در این راه همت و تجربه تدریس سی ساله خود را به کار بست. به گونهای که با این روش، برنامههای درسی حوزه علمیه نجف اشرف با همه ابعاد و وسعتش در حوزه علمیه قم رایجشد و دوران نابسامان حوزه علمیه قم که پس از میرزای قمی وضع رقتباری یافته بود پایان گرفت. اساسیترین ابتکار آیت الله حائری پس از توجه دادن محصلین علوم دینی به ژرفنگری در درس و بحث علمی گزینش «هیئت ممتحنه» برای گرفتن امتحان از دروس حوزوی بود. به همین دلیل ، آیت الله حائری در لسان اهالی حوزه به «آیت الله مؤسس» مشهور گشت.
آیت الله موسس، برای تأسیس حوزه علمیه قم ، اهداف ویژه ای داشت؛ یک بار در پاسخ به دعوت استادش، میرزای شیرازی دوم، گفته بود؛«ایران رو به تباهی و فساد می رود و باید برای جلوگیری با فساد در ایران حوزه ای بوجود آورد».[10] او می گفت؛ انگلیسی ها حلقوم اسلام و مسلمین را گرفته اند و تا آن را خفه نکنند دست بردار نیستند.[11]
بدین سان، حائری در تقابل با استعمار و پهلویسم ، ونیز پیوند نتایج تلخ مشروطه به استعمار و استبداد و غرب گرایی ، در مورد مشروطه نیز موضعی منفی پیدا کرد. در نتیجه، حوزه علمیه قم در فضایی آکنده از تلقی شر آمیز از مشروطه و استعمار و نوگرایی کار خود را شروع کرد. مشروطه تبدیل به شرّی شده بود که داستان نیامده آن به قم میل به فراموش شدن داشت. به نظر می رسد که حوزه قم بنا به ضرورت های تاریخی، مسئله مشروطه و استبداد را تحت شعاع ضرورت های مهم تری چون مبارزه با استعمار قرار داده بود. با این حال ، حائری نه علیه دولت انگلیس و پهلوی موضعی رسمی و آشکارگرفت، و نه به کس دیگری اجازه چنین کاری داد.
حوزه در شرایط حمله و دفاع بود؛ دفاع از آنچه به آرامی داشت از دست می رفت، و حمله به آن چه در بیرون حوزه در حال وقوع بود. شرایطی که به قهر عمومی حوزه و دولت انجامید و البته این قهر دامن خود را به غرب شناسی و حتی مدرنیته نیز گستراند. معروف است که حائری در ماجرای اعتراض محمد تقی بافقی، شاگرد آخوند خراسانی به حجاب خانواده شاه در قم(1307ش) گفته بود؛ رضاخان آمده بود که کلید حوزه را از من بگیرد و من از دست او قاپیدم.
با این حال، نسبتی بین سیاست های رضا شاهی و جهت گیری های عمومی حوزه وجود دارد؛ در واقع، در شرایطی که در آن، دولت ملی با تلقی رضا شاهی در حال شکل گیری بود، در همان فضا نیز حوزه علمیه قم بوجود آمد و در گیر دغدغه های ملی جامعه ایران شد.غرب گرایی و مبارزه سرسختانه رضاشاه با روحانیت ، در عین حال که عدّه وعُدّه روحانیت را تقلیل داد ، آنان را به تصمیم بر مبارزه علیه نظام پهلوی نیز سوق داد. و حوزه به تدریج و به ضرورت به مسیر مبارزه ، جدل، و انقلاب کشیده شد. حتی تلاش های آیت الله بروجردی(1340ش) نیز در حفظ فضای غیر سیاسی حوزه کارگر نیفتاد.
امام خمینی به ریشهیابی ایجاد عداوت و خصومت بین روحانی و دانشگاهی توجه خاص داشته و آن را پدیدهای برنامهریزی شده، از زمان رضاخان میدانند . پدیدهای که وابستگی فرهنگی و فکری را در دستور کار خود قرار داده بود و با هدف دین زدایی و روحانیت ستیزی از یکسو، و غربگرایی و هویتگریزی از سوی دیگر، به تعمیق عقبماندگی و وابستگی بیشتر کشور انجامیده است .
از دیدگاه حوزویان، دانشگاه و علوم انسانی اش با نظام سیاسی و سیاست های فرهنگی رضاشاه پیوند خورده بود. به گونه ای که آن سیاست ها ی گسترده تبلیغاتی در قالب نهادهای فکرساز از جمله دانشگاه اعمال گردیده و به موفقیتهایی نیز دست یافته بوده است.[12]بدین سان،قهرا یکی از دلایل عمده مخالفت حوزه با دانشگاه میتواند ریشه در همین خودباختگی و اسلام ستیزی اولیه دانشگاه از دیدگاه علمای حوزه داشته باشد. این برداشت هنوز هم وجود دارد.اما با این تفاوت که نقطه تأکید از دانشگاه ها به علوم تغییر کرده است. با این حال، پیوندی که دانشگاه به مثابه مکان این گونه از دانش ها باعلوم جدید دارد، همواره شکایت از علم جدید به گلایه و نگرانی از دانشگاه نیز سرایت پیدا می کند. آیت الله مکارم شیرازی در دیداری با زاهدی،وزیر علوم ،با این تلقی که علوم غربی آمیخته به فرهنگ غربی شده است، می افزاید؛
«ما بايد با وسواس زياد فرهنگ غرب را از علوم مختلف پالايش كنيم. علم وطن و مكان ندارد. علم و دانش، گمشده افراد با ايمان است ولي جاسازي فرهنگهاي غربي و استكباري در مسايل علمي يك جنايت است..... دانشگاههاي ما نبايد جولانگاه دشمنان ما شود. براي غربيها ثابت شده است مانع اصلي اهداف آنها در ايران اسلام است و اگر اسلام را از جوانان بگيرند. همه چيز ما را گرفتهاند. در غير اين صورت آينده روشني در انتظار ايران اسلامي است».[13]
آیت الله مؤمن، دبیر شورای عالی حوزه علمیه قم نیز در دیدار با وزیر علوم تأکید نمود؛«ما از دولت جديد انتظار داريم دانشگاههاي كشور را اسلامي كنند، و در بحث ترجمه دروس نيز تنها به ترجمه و نسخه برداري از كتب غرب بسنده نشود».[14]
به هر حال، چنین دیدگاهی که با توجه به پیوند علوم انسانی - واز جمله علم سیاست جدید- با غرب و غرب زدگی دولت پهلوی،موجبات بی توجهی به این نوع از دانش ها را فراهم می نمود.این اندیشه؛ یعنی بی توجهی و حتی عدم اعتماد به علوم جدید به طور عام، و علم سیاست به طور خاص، هرچند با پیروزی انقلاب اسلامی1357ش. آشکارا فروکش نمود، اما هنوز هم ،کم و بیش، طرفدارانی در برخی از لایه های پرنفوذ حوزه دارد که هر از گاه شورشی تعیین کننده علیه نوگرایی اسلامی را تدارک و تجهیز می نماید.در زیر تحولات دانش سیاسی در حوزه علمیه قم در دوره ج.ا. ایران را به اشاره ملاحظه می کنیم.
3- انقلاب اسلامی و رونق دانش سیاسی در حوزه
پیروزی انقلاب اسلامی ، رویداد بزرگی بود که اندیشه پیوند علم و دین را که در مشروطه جوانه زده بود با قوت مستقر نمود، و حوزه سیاسی شده قم را که از سالهای دهه 20 به بعد به تدریج در گیر با سیاست و مبارزات سیاسی شده بود به سمت علم سیاست جدید سوق داد؛ با همان آرمان مشروطه یعنی تأسیس بنیادی دینی برای تحصیل علوم جدید و نیز تلاش در تفکیک علوم انسانی از مبانی ماتریالیستی آن. در چنین شرایطی است که مراکز دو رگه آموزشی و پژوهش در باب نسبت و تلفیق علوم دینی و علوم انسانی جدید در حواشی حوزه ظاهر شدند و علم جدید سیاست نیز در کنار دیگر علوم و در پیوند با آن ها گسترش حتی بیشتری یافت.این گسترش را می توان در دو قلمرو آموزش و پژوهش سیاسی توصیف نمود.
این مراکز دو کانونی، هرچند در سال های پس از انقلاب اسلامی تأسیس و گسترش یافتند، اما از لحاظ تبار فکری- سیاسی، در امتداد سلسله تجارب فردی و گروهی ویژه ای قرار دارند که ایده آن به سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و به تلاش های فرهنگی – سیاسی اسلام گرایان در دوره پهلوی بر می گردد.
الف) مراکز آموزشی
اشاره کردیم که همه مراکز آموزش علوم سیاسی در دوره جمهوری اسلامی تأسیس شده اند.مهمترین مراکز رسمی آموزش سیاسی در حوزه علمیه قم عبارتند از:
1- دانشگاه باقر العلوم(ع)؛
موسسه آموزش عالي باقرالعلوم(ع) نخستین مرکز آموزش سیاسی در حوزه علمیه قم است که در معاونت آموزش دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم تأسیس شد. اهداف اعلام شده این مرکز عبارتست از؛
1- رشد و تعالي در زمينه ي علوم اسلامي - انساني, ارتقاي آگاهي هاي علمي و پرورش قدرت ابداع, روح تتبع و تحقيق و كارآيي جامعه ي اسلامي ايران
2- تربيت نيروي انساني متخصص با توجه به نيازهاي عيني جامعه ي اسلامي ايران
3- فراهم آوردن زمينه ها و امكانات آموزش و تحقيق در موردمسائل علوم ديني و انساني در حوزه هاي علميه .[15]
این مؤسسه در سال 1363 به منظور با لا بردن سطح آگاهي هاي سياسي طلاب در زمينه هاي جهان اسلام, ايران و روابط بين الملل شروع به كاركرد. موسسه باقر العلوم به دنبال ضرورت تربيت محقق سياسي, برگزاري دوره هاي آموزشي كوتاه مدت عمومي و تخصصي اقدام نمود و در سال 1364 به ثبت رسيد.
در سال 1366 دوره هاي آموزش سياسي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم به نحوي منسجم شروع شد. اين اقدام عملي و موثر با استقبال فراوان طلاب و فضلاي حوزه ي علميه قم مواجه شد. اين دوره هاي آموزشي كه اشتغال به دروس حوزوي و داشتن ديپلم متوسطه از شرايط اساسي آن بود, براساس واحدهاي رسمي مصوب وزارت فرهنگ و آموزش عالي و از سوي استادان مجرب و اعضاي هيات علمي مدعو از دانشگاه هاي معتبر آغاز گرديد. از ابتداي تاسيس اين دوره ها, سعي برآن بود تا اعضاي هيات علمي به همكاري دعوت شوند كه موسسه در اين زمنيه موفقيت هاي چشمگيري را به دست آورده است.
دوره هاي آموزش طلاب و فضلاي حوزه علميه قم در رشته ي علوم سياسي به طور منظم تا سال 1372 ادامه يافت.شوراي گسترش در مورخه 21/1/71 ضمن تصويب موسسه آموزش عالي باقرالعلوم (ع), موافقت اصولي خود را با گسترش فعاليت هاي آموزشي و پژوهشي موسسه در تمامي رشته هاي علوم انساني ابلاغ نمود. به دنبال آن, چارچوب سازماني آن در جلسه 3/11/72 به تصويب هيات امنا رسيد. از آن پس, فعاليت علمي_ پژوهشي موسسه به طور رسمي آغاز شد. آموزش علوم سیاسی برنامه اولیه و یکی از اصلی ترین فعالیت های مؤسسه باقرالعلوم(ع) بوده و تا کنون در مقاطع کار شناسی، ارشد ، سه دوره دکتری علوم سیاسی گرایش ایران و اندیشه سیاسی دانشجو پذیرفته است.این مؤسسه اکنون با توسعه و تغییر نام تحت عنوان «دانشگاه باقر العلوم(ع)» فعالیت می کند.اما رشته علوم سیاسی آن نسبت به گذشته کم رونق و شاید بی رمق شده است.
از ویژگی های منحصر به فرد این مرکز انتشار فصلنامه اختصاصی «علوم سیاسی» در حوزه علمیه قم است که از سال 1377 تا کنون منتشر می شود. [16]
2- دانشگاه مفید؛
دانشگاه مفید ابتدا تحت عنوان دارالعلم مفید در سال 1368هجری خورشیدی ( 1409هجری قمری) در شهر مقدّس قم، توسط آیت الله موسوی اردبیلی تأسیس شد. یکی از اهداف تأسیس دانشگاه مطابق ماده (1) اساسنامه _ مصوب جلسات150, 151 و 158 شورای عالی انقلاب فرهنگی در 10/3 /1367 , 17/3/1367 و 4/5/ 1367 - عبارت است از:
- مطالعه و تحقیق در علوم و معارف اسلامی و بازبینی و بازنگری در علوم انسانی بر اساس مبانی و موازین اسلامی .[17]
رشته علوم سیاسی دانشگاه مفید نیز بر مبنای چنین اندیشه ای تأسیس شد. دپارتمان علوم سياسي در سال 1373 در دانشگاه مفيد ايجاد و در همان سال نخستين دوره دانشجويان در مقطع كارشناسي اين رشته پذيرش شدند. از سال 1378 دورة كارشناسي ارشد علوم سياسي در دو گرايش "مسايل ايران" و "انديشه هاي سياسي" برگزار شده است.[18]
دانشگاه مفید نیز، همانند باقر العلوم ، با هدف گسترش علوم انسانی در حوزه علمیه قم تأسیس شده است. و بنا براین در تمام رشته ها، از جمله علوم سیاسی تلاش می کرد که داوطلبانی از درون حوزه و از بین دانش آموختگان علوم دینی پذیرش نماید.اما به تدریج، و با توجه به برخی مشکلات درون سازمانی حوزه و نیز مشکلات مالی خود دانشگاه، ناگزیر به سمت پذیرش آزاد دانشجو خارج از حوزه های علمیه گردید. با این حال هنوز هم درصدی از پذیرفته شدگان دانشگاه از بین طلاب علوم دینی برگزیده می شوند که با هزینه دانشگاه به تحصیل می پردازند.
واحدها و برنامه درسی رشته علوم سیاسی در دانشگاه مفید، همان واحدها و دروس مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد می باشد.گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید دانشجوی دوره دکتری ندارد.
3- مؤسسة آموزشی- پژوهشی امام خمینی؛ [19]
ریاست و مدیریت این مرکز به عهده آیت الله مصباح یزدی است. حركت «مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(قدس سره)» با تأسيس بخش آموزش در «مؤسسه در راه حق» در سال 1353 هـ.ش آغاز شد. فعاليت «مؤسسه در راه حق» در ابتدا با ارائه خدمات فرهنگى و آموزشى به جوانان و نوجوانان و مقابله با تبليغات ضد اسلامى، بويژه تبليغات مسيحيت و ماركسيسم، آغاز شد و پس از آن با آموزش فضلاى جوان و تربيت محقق در رشتههاى علوم انسانى ادامه يافت و، سرانجام، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(قدس سره) در سال 1374هـ.ش تأسيس گرديد.
اين مؤسسه طبق اساسنامه مصوب شوراى عالى انقلاب فرهنگى يك نهاد حوزوى است كه زيرنظر ولی فقیه اداره می شود و مهمترين اهداف آن عبارت است از:
1. تبيين و به كارگيرى معارف اسلام در زمينههاى مختلف علوم انسانى.
2. تربيت متخصص با برخوردارى از آگاهی هاى كافى در زمينههاى معارف اسلامى و علوم انسانى كه صلاحيت علمى لازم را براى مقابله با انديشههاى انحرافى والتقاطى داشته باشد.
3. پرورش محقق و صاحبنظر كه بتواند در حوزههاى مختلف علوم انسانى به پژوهش و تحقيق بپردازند.
اين مؤسسه با هدف تقويت حوزههاى علميه تأسيس شده است و بر اين اساس:
1. برنامههاى آن قبل از تصويب شوراى عالى برنامهريزى وزارت علوم، تحقيقات وفناورى، به تصويب شوراى عالى حوزه رسيده است.
2. ورودىهاى آن فقط طلابى هستند كه حداقل سطح يك دروس حوزه را طى كرده باشند وجزو طلاب رسمى حوزه قلمداد شوند.
3. دروس اصلى حوزه جزو برنامه ودوره تحصيلى دانشپژوهان می باشد وآنها موظفند در كنار دروس مؤسسه دروس حوزوى را نيز ادامه دهند.
4. دانشپژوهان به لحاظ مقررات ادارى كاملاً تابع مقررات حوزه علميه هستند و از مزاياى آن از قبيل معافيت تحصيلى وشهريه وديگر خدمات حوزه بهرهمند هستند.[20]
از منظر مسؤولان مؤسسه از دو بعد پرداختن به رشته علوم سياسي كه در سال1369 در مؤسسه تأسيس گرديده ضروري مينمايد:
1. استفاده از آن براي شناخت بهتر و مؤثرتر امور جاري ملي و بينالمللي و ارائهراهكارهاي مناسب و اسلامي در راستاي حل و فصل امور كشوري.
2. نقادي نظريات سياسي و استقلال علمي در اين رشته براي پرهيز از راهكارانحرافي ارائه شده توسط سازمانهايي كه در راستاي منافع استعماري بدين عملمبادرت مينمايد و نيز دفاع از انديشه ناب اسلامي كاملاً ضروري است.[21]
مؤسسه امام خمینی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشجو دارد و یک دوره دکتری علوم سیاسی نیز در سال 85 پذیرش نموده است.
4- مؤسسه علوم انسانی- مرکز جهانی علوم اسلامی؛
مركز جهاني علوم اسلامي به منظور تربيت طلاب فاضل، محقق، مدرس و متخصص در زمينه علوم انساني و فراهمآوري زمينه اشتغال و كارآفريني طلاب پس از مراجعت به كشورشان و همچنين تأمين نيروي انساني مسلمان و متخصص براي پاسخگويي به نيازهاي فرهنگي و اجتماعي جوامع اسلامي، اقدام به تأسيس «مؤسسه علوم انساني» نمود ه است.[22]
اين مؤسسه فعاليت رسمي خود را از ابتداي سال تحصيلي 85 – 84 با همكاري اساتيد با تجربه در حوزه علوم انساني در مقطع كارشناسي در هفت رشته آغاز نمود وگفته می شود برنامه راهاندازي مقطع كارشناسيارشد و دكتراي مؤسسه نيز در دست تدوين ميباشد.
رشتههاي مقطع كارشناسي مؤسسه عبارتند از:
1. معارف اسلامي و علوم سياسي
2. معارف اسلامي و علوم تربيتي
3. معارف اسلامي و مديريت
4. معارف اسلامي و اقتصاد
5. معارف اسلامي و مطالعات اجتماعي
6. معارف اسلامي و تبليغ و ارتباطات
7. معارف اسلامي و روانشناسی
این مؤسسه ظاهراً آخرین و جدید ترین مرکزی است که به آموزش علوم سیاسی در بین طلاب علوم دینی اقدام کرده است.چنانکه از عناوین رشته های مصوب پیدا است، مؤسسه علوم انسانی وابسته به مرکز جهانی ، الگویی از آموزش های دوگانه؛ دینی و علوم انسانی جدید را پذیرفته است که قبلاً تهران و در مراکزی چون دانشگاه امام صادق(ع) به مدیریت آیت الله مهدوی کنی طرح و تجربه شده است.
البته مراکز آموزشی فوق ، تنها مراکز رسمی آموزش سیاسی هستند. در حوزه علمیه قم، همواره،مراکز دیگری هم هستند که به طور غیر رسمی به آموزش سیاسی اقدام می کنند. و یا آموزش سیاسی را غیر مستقل و در فالب برنامه های عمومی دیگر تعقیب می نمایند. به هر حال ، اشاره به این بر نامه ها شاید خالی از اطناب نباشد. در زیر به مراکز رسمی پژوهش های سیاسی در حوزه علمیه قم اشاره می کنیم.
ب) مراکز پژوهشی؛
مراکز پژوهشی حوزوی در موضوعات و دانش سیاسی هم عموماً در دوره جمهوری اسلامی تأسیس شده اند.مهمترین این مراکزعبارتند از ؛1) پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی دفتر تبلیغات اسلامی،2) گروه اندیشه سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،3) مرکز تحقیقات خبرگان رهبری. در زیر ، به اجمال به معرفی این سه مرکز می پردازیم.
1. پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی؛
این پژوهشكده ابتدا با عنوان «واحد اندیشه سیاسی» توسط دانش آموختگان رشته علوم سیاسی مؤسسه باقر العلوم(ع) در معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی تأسیس گردید. پژوهشكده علوم و انديشه سياسي به منظور تبيين و تدوين انديشه سياسي اسلام و پاسخگويي به نيازهاي معرفتي برآمده از استقرار نظام اسلامي، در سال 1373 آغاز به كار كــرد. این مرکز تحقیقاتی که ویژه سیاست پژوهی است، در سه گروه فلسفه سیاسی، فقه سیاسی وعلم سیاست فعالیت داردو و اهداف اعلامی آن عبارتست از؛
1. تبيين چارچوبهاي نظري سياست اسلامي و نقد مباني فلسفه سياسي مدرن.
2. تبيين نظام سياسي اسلام از طريق توانمندسازي و توسعه فقه و فلسفه سياسي شيعه.
3. دستيابي به دانش سياسي اسلامي به منظور عينيت بخشيدن به نظام سياسي اسلام.
4. پاسخگويي به پرسشهاي اساسي و مشكلات فكري ـ سياسي در عرصه فرهنگ ديني و مبانيفكري نظام اسلامي.
آسیب شناسی و شناسايي تاريخ انديشه سياسي مسلمين، ترجمه متونكلاسيك در دانش سياسي جديد و انجام مطالعات تطبيقي در حوزه سياست، بخشي از تلاشهاي اينمجموعه است.اين پژوهشكده تعدادی هیأت علمی دارد و بیشتر کارهای پژوهشی خود را در قالب سفارش پروژه انجام می دهد. بیش از 40 اثر پژوهشی منتشر كرده، نزدیک به همین تعداد اثرآماده انتشار و بيش از 36 طرح در دست تحقيق دارد .[23]
2. مرکز تحقیقات خبرگان رهبری؛
مجلس خبرگان رهبری با توجه به نیاز کشور و تاکیدهای مکرر مقام معظم رهبری، در اجلاسیه 28 / 11/ 71 مسئولیت انجام تحقیقات در موضوع حکومت اسلامی را بر عهده دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری گذارد و بر اساسا این تصمیم، مرکز تحقیقات علمی دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری تاسیس شد.اهداف عمده این مرکز تحقیقاتی عبارتست از؛
1. تبیین مبانی نظری حکومت اسلامی و تحقیق مسائل آن؛ 2. رفع شبهات مطرح شده بر مبانی و ساختار حکومت اسلامی؛ 3. طرح مباحث و موضوعات جدید در حوزه مباحث مرکز و پاسخگویی به پرسشهای نو پیدا؛ 4. برقراری ارتباط علمی با اعضای محترم مجلس خبرگان و ارائه خدمات پژوهشی به آنان.[24]
ازجمله فعالیت های مرکز تحقیقات خبرگان انتشار فصلنامه حکومت اسلامی است که تاکنون حدود40 شماره منتشر شده است. این مرکز نیز محقق تمام وقت اندکی دارد و برنامه های تحقیقاتی خود را بیشتر در قالب سفارش پروژه سامان می دهد.
3. گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز که با مدیریت حجت الاسلام آقای رشاد اداره می شود گروهی تحت عنوان گروه سیاست دارد که به پژوهش در شاخه های مختلف علوم سیاسی و اندیشه سیاسی اسلام اختصاص دارد.این مرکز تحقیقاتی هم هیأت علمی تمام وقت اندکی دارد و کوشش می کند تا برنامه های پژوهش سیاسی را با تکیه بر سفارش پروژه و جذب محققان ساعتی از مراکز دیگر سامان دهد.
ج) مجلات تخصصی
هرچند در اکثر نشریات حوزه علمیه قم مباحثی از سیاست به چشم می خورد،اما دو فصلنامه «علوم سیاسی» و«حکومت اسلامی» ویژه مباحث سیاسی اعم از اندیشه سیاسی و دیگر مباحث علم سیاست هستند. در اینجا، به این دو فصلنامه اشاره می کنیم.
1. فصلنامه علوم سیاسی؛
فصلنامه علوم سیاسی نخستین نشریه تخصصی در باره مباحث سیاسی است که در دانشگاه باقر العلوم(ع) و به همت مدیران وقت از سال های 1372-1373 منتشر شد.این فصلنامه تاکنون سه دوره را طی کرده است؛1)ابتدا نشریه ای دانشجویی بود که به صورت جزوه داخلی در توسط دانشجویان مؤسسه آموزش عالی باقرالعلوم(ع) تهیه و توزیع می شد؛2)سپس به صورت مجله داخلی با انتشار محدود درآمد و با استقبالی که پیدا کرد ؛3) از سال 1377ش.انتشار رسمی آن با شمارگان جدید آغاز شد.
در سرمقاله نخستین شماره از سری جدیددآمده است؛ فصلنامه علوم سياسى با هدف ترويج آگاهى و مفاهيم سياسى اسلام در جامعه, و بويژه در سطح دانشجويان اين رشته و طلاب علوم دينى منتشر مى شود و چنانكه گذشت, موضوع ((سياست)) را در سه حوزه ; ((ميراث اسلامى)), ((غرب شناسى)) و ((مسائل روز)) مورد بررسى قرار مى دهد.[25]مقالات سری جدید فصلنامه علوم سیاسی به صورت رایگان و آنلاین در دسترس خوانند علاقمند به مباحث سیاسی قرار دارد.[26]
2. فصلنامه حکومت اسلامی
شماره اول فصلنامه «حکومت اسلامی»، به همت مرکز تحقیقات دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری ، در پاییز سال 1375 منتشر شد و تا کنون 43شماره انتشار یافته است.هدف از انتشار این فصلنامه چنانکه در شماره اول و چهل و دوم مجله آمده است، عبارتند از ؛
1. تبيين انديشه سياسى اسلام
2. معرفى فقه سياسى
3. تبيين انديشه سياسى مبتنى بر"ولايت فقيه "
4. فراهم سازى بستر گفت و گوهاى علمى در عرصهء سياست دينى
5. پرداختن به تاريخ سياسى مسلمين .
مجله حکومت اسلامی مقالات خود را بیشتر از طریق سفارش مقاله تأمین می کند. مقالات فصلنامه حکومت اسلامی به صورت رایگان و آنلاین در دسترس خوانند علاقمند به مباحث سیاسی قرار داده شده است.از ویژگی های متن اینترنتی مقالات«حکومت اسلامی» این است که صفحات اینترنتی مقالات با شماره صفحات چاپ کاغذی مجله مطابقت دارد و محققان را از مراجعه غیر ضرور به متن کاغذی مجله بی نیاز می کند.[27]
د) انجمن مطالعات سیاسی[28]
افزایش دانش آموختگان علوم سیاسی در حوزه علمیه قم، به ویژه در دوره های تکمیلی(ارشد و دکتری)، ضرورت ساماندهی به مطالعات سیاسی، و نیز حفظ ارتباط وهمکاری محققان و مدرسان علوم سیاسی در حوزه علمیه قم را، در کنار دیگر انجمن های تخصصی حوزه، نشان داد. و بدین سان، اندیشه تأسیس انجمن مطالعات سیاسی به همت معاونت پژوهشی حوزه علمیه قم مطرح گردید.
ضرورت زمينهسازي براي تعميق و توسعه مباحث علمي مرتبط در حوزههاي علميه، ايجاد زمينه مناسب براي تضارب آراء و گفتگوهاي علمي در زمينه مباحث سياسي، پرورش نيروهاي انساني مناسب و سامانبخشي به امور آموزشي و پژوهشي مباحث علوم سياسي از جمله اهدافي بود كه باعث شد تا كارشناسان و محققان علوم و انديشههاي سياسي در حوزه گرد هم آيند تا با نگاهي به مقولات سياسي به هم انديشي و تفكر در زمينه توسعه انديشه سياسي اسلام بپردازند و انجمن مطالعات سياسي را پايهگذاري كنند. انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه قم در بهمن ماه 1383 تأسیس شده است.[29]انتخابات دوره ای هیأت مدیره انجمن دوسالانه است.
ه)عکس العمل به نوگرایی
گزارش اجمالی بالا روند گسترش و نهادینه شدن دانش سیاسی جدید در حوزه علمیه قم و در دوره جمهوری اسلامی را نشان می دهد.همچنین ، این نکته نیز حائز اهمیت است که بیشترین گسترش بویژه در دوره های تکمیلی و تحقیقات علوم سیاسی در سال های 1374-1384 بوده است.سال هایی که شاهد رواج و رونق اقبال عمومی طلاب و نهاد های حوزوی- به رغم برخی مخالفت ها- به علم سیاست است.
اما از این دوره به بعد، چنین می نماید که نوعی عکس العمل و حتی نشانه های شورش علیه نوگرایی و علوم انسانی جدید، بویژه علوم سیاسی، در حوزه علمیه قم پدید آمده است.در این مقاله ، شاید فرصت پرداختن به جزئیات این پدیده نباشد، اما شاید اشاره بدان خواننده علاقمند به مسائل فکری- سیاسی روز جامعه ما را نسبت به عواقب چنین پدیده هایی هوشیار نماید.
به نظر می رسد که حوزه علمیه از دیدگاه آموزش و پژوهش سیاسی دچار نوعی پارادوکس معمایی در سال های اخیر شده است؛ از یک سوی با تکیه بر تجربه دهه گذشته و ضرورت های نظام جمهوری اسلامی ، میل به نقد سنّت و طرح آزاد اندیشی و مقدمات نظریه پردازی متناسب روز دارد، چیزی که در پیام رهبر انقلاب هم بدان تأکید شده و تحت عنوان «نهضت آزاد اندیشی و تولید علم» در رفتار حوزه دیده می شود؛ اما از سوی دیگر جریان قوی تر مخالفت، ترس وطرد علوم جدید بویژه سیاست و دانش آموختگان سیاسی درحوزه رواج یافته است.
خلاصه و نتیجه
اشاره کردیم که دین اسلام دین سیاسی است و علمای شیعه – از دور و نزدیک- همواره در سیاست حضور داشته اند. اما نسبت تشیع با علوم انسانی جدید و از جمله علم سیاست پدیده ای است که با تحولات مشروطیت در ایران و موقعیت جدید علمای شیعه در جهان معاصر پیوند د ارد.
مشکلات ناشی از تحولات مشروطیت؛واگرایی علما و روشنفکران ، استقرار دولت پهلوی، پیوند پهلویسم با غرب گرایی و استعمار، و ناکامی ایده وحدت دو نهاد علمی قدیم و جدید،عواملی بودند که موجبات ظهور دو نهاد حوزه و دانشگاه ، مستقل از یکدیگر، در ایران شدند. چنین می نماید حوزه قم، از ابتدای تأسیس، بنا به ضرورت های تاریخی، مسئله مشروطه و استبداد را تحت شعاع ضرورت های مهم تری چون مبارزه با استعمار قرار داده بود. و بدین سان نه تنها به ایده های مشروطیت، بلکه نسبت به کل غرب و علوم مدرن برخاسته از آن هم بی اعتماد بود.حوزه در گسست از علوم جدید شکل گرفت وسیاست گریز از سیاست به تدریج باعث جا افتادن اندیشه جدایی دین از سیاست گردید.
به تعبیر امام خمینی «وقتى شعار جدائى دين از سياست جا افتاد و فقاهت ... غرق شدن در احكام فردى و عبادى شد و قهرا فقيه هم مجاز نبود كه از اين دايره و حصار بيرون رود و در سياست وحكومت دخالت نمايد».[30] حوزه علمیه قم در چنین موقعیتی ، نه تنها قادر به اندیشیدن در باره علوم جدید از جمله سیاست نبود، بلکه حتی«ياد گرفتن زبان خارجى كفر و فلسفه و عرفان گناه و شرك به شمار مىرفت».[31]
انقلاب اسلامی نقطه عطفی بود که حوزه علمیه قم را به شدت سیاسی کرد. ومیل به نوگرایی دینی و ضرورت آشتی سنت های اسلامی با دستاوردهای تمدن جدید موجبات رواج علوم انسانی جدید، بویژه علوم سیاسی، درحوزه علمیه قم گردید. چنانکه گذشت تلاش های علاقمندان به این دانش در حوزه در سال های 1374-1384 به بالاترین سطح خود رسید . مراکز آموزش سیاسی به برگزاری دوره های تکمیلی(ارشد و دکتری) اقدام کردند و مراکز پژوهشی و نشریات تخصصی یکی پس از دیگری ظهور و سامان یافتند.
با این حال، حوزه هرگز از اندیشه های ضد نوگرایانه خالی نشد ، به تعبیر امام خمینی ، « هنوز حوزهها به هر دو تفكر آميختهاند».[32] و منطق این آمیختگی اقتضاء می کند که عکس العمل به نو اندیشی از «لایه های تفکراهل جمود»[33] هر از گاهی، و هرگاه به نوعی، سر بیاورد و جریان نوپای نوگرایی در حوزه علمیه را تهدید کند.چنین می نماید که این بار ، شورش علیه نوگرایی و بویژه علم سیاست در حوزه ها در قالب شعار خاصی ظاهر شده است؛ ادعای پیوند علوم انسانی جدید با سکولاریسم ، و سپس ضرورت مقابله با این علوم از باب ضرورت مقابله با سکولاریسم.
روشن است که کبرای قضیه نوعی مغالطه است. زیرا پیوند علوم انسانی جدید با مبانی الحاد، و ادعای این همانی گسست ناپذیر علوم انسانی جدید با غرب و غرب گرایی، فرضیه ای اثبات نشده است. اما به هر حال بهانه ایدئولوژیک مناسبی برای مبارزه با رواج این علوم در حوزه علمیه قم شده است.
والله اعلم
________________________________________
[1] - علی خازم، مدخل الی علم الفقه عند المسلمین الشیعة(بیروت: دارالغربة، 1413ق)ص41.
[2] - شهید اول، القواعد و الفوائد، تحقیق عبدالهادی الحکیم( قم: مکتبة المفید، ؟) ج1، ص38.
[3] - محقق الاردبیلی، مجمع الفائده و البرهان، تحقیق؛ اشتهاردی، عراقی و یزدی(قم: جامعة المدرسین،1403) ج1، ص10.
*- محمد علی الانصاری، الموسوعة الفقهیة المیسرة( قم: مجمع الفکر الاسلامی، 1415ق)ج1،ص14.
[4] - رابینو،مشروطه گیلان، به انضمام وقایع مشهد در 1912م. به کوشش روشن(رشت:کتاب فروشی طاعت، 1352ش)ص 87.
[5] - ناظم الاسلام كرماني؛ تاريخ بيداري ايرانيان؛ به اهتمام به علي اكبر سعيدي؛ چ3،( تهران، آگاه)، 61، ص 322.
- ميرزا فتحعلي آخوند زاده؛ الفباي جديد و مكتوبات؛( تبريز، نشر احياء)، 1357، صص 201-199، به نقل از آجوداني؛پيشين؛ ص 50 .
[6] -حسین آبادیان، بحران مشروطیت ایران، (تهران: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی،1383)ص44.
[7] - به عنوان مثال، می توان به اندیشه نائینی در تنبیه الامة و نوشته های ملکم در روزنامه قانون اشاره کرد.
[8] - رسول جعفریان، نرم افزار رسائل سیاسی- اسلامی، کتاب شماره 1.
[9] - http://new.hawzah.net/Hawzah/Articles/Articles.aspx?id=5961
[10] -عملکرد سیاسی آیه الله حائری، به نقل از فراتی ، جریان های فکری- سیاسی معاصر در حوزه علمیه قم، رساله دکتری، داشگاه باقرالعلوم (ع) قم، دست نوشته.
[11] - محسن صدر، خاطرات صدر الاشراف، (تهران:وحید، 1364) ص193.
[12] - http://new.hawzah.net/Hawzah/Articles/Articles.aspx?id=6601
[13] - ناصر مکارم شیرازی،22/08/1384 به نقل از رسا نیوز:
http://www.nahad.ir/IslamicUni/Detail.asp?code=383&TextBody=
[14] -22/08/1384 به نقل از رسا نیوز : http://www.nahad.ir/IslamicUni/Detail.asp?code=384&TextBody=
[15] - http://www.bou.ac.ir/main/index.htm?id=C&me=0
[16] -http://www.bou.ac.ir/main/index.htm?id=A&me=1
[17] - http://www.mofidu.ac.ir/HomePage.aspx?TabID=3822&Site=DouranPortal&Lang=fa-IR
http://www.mofidu.ac.ir/HomePage.aspx?TabID=3822&Site=DouranPortal&Lang=fa-IR
[18] -
http://www.mofidu.ac.ir/HomePage.aspx?TabID=3905&Site=DouranPortal&Lang=fa-IR#1
[19] - http://www.qabas.org
[20] -http://www.qabas.org/farsi/index.htm
[21] -http://www.qabas.org/farsi/index.htm
[22] - http://www.qomicis.com/farsi/pager.aspx?Id=4
[23] - http://www.isca.ac.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=8&Itemid=23
[24] - http://www.hawzah.net/per/shenaseh/TheCenter-5.aspx.htm
[25] - سرمقاله،دانش سياسى و فرهنگ اسلامى، فصلنامه علوم سیاسی ، سال اول، ش.اول، 1377.
[26] - http://www.bou.ac.ir/main/index.htm?id=A&me=1
[27] - http://www.nezam.org/
[28] - http://www.psas.ir//
[29] - http://www.daeh.org/index.php?option=com_content&task=view&id=41&Itemid=54
[30] - امام خمینی ، پیام تاریخی حضرت امام خمینی (ره) به روحانیت، 3/12/1367 ؛
http://new.hawzah.net/Hawzah/Articles/Articles.aspx?id=6611
[31] - امام خمینی، همان.
[32] - امام خمینی، همان.
[33] - امام خمینی، همان
Iran polotic.net
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر