Wozu "der Mensch" da ist, soll uns gar nicht kümmern: aber wozu Du da bist, das frage dich: und wenn Du es nicht erfahren kannst, nun so stecke Dir selber Ziele, hohe und edle Ziele und gehe an ihnen zu Grunde! Ich weiss keinen besseren Lebenszweck als am Grossen und Unmöglichen zu Grunde zu gehen...
For what purpose humanity is there should not even concern us: why you are there, that you should ask yourself: and if you have no ready answer, then set for yourself goals, high and noble goals, and perish in pursuit of them! I know of no better life purpose than to perish in attempting the great and the impossible...
- Nietzsche, unpublished note from 1873
- هنرور: ترجمه ی فارسی این چند سطر نیچه که میان اوراق 1873 یافت شده اند و یادداشتی مستقل و گسسته به شمار می آیند، از آنجا که به سلیقه ی نگارنده ، در صورت امکان و نه به تکلف، تناظر و موازات با عبارت مبداء را مایلم حفظ کنم، بیشتر ناظر به و متناظر با متن آلمانی است و عذر می خواهم اگر تحت اللفظی تر از ترجمه ی مترجم انگلیسی است):
اینکه انسان برای چه هست، قرار نیست دلمشغولی ما باشد:
اما اینکه تو برای چه هستی؟ این را از خود بپرس:
و اگر پی بدان نمی توانی ببری،
پس برخیز و مقاصدی برای خویش بنه،
- مقاصدی بالا و والا-
و بر سرشان نابود شو!
من که برای زندگی غرضی بهتر سراغ ندارم
از نابود شدن بر سر بزرگ و دست نیافتنی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر